معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
الآن بعد أن تأثرت بأبسط الأشياء ،
ستعاني كثيرا يا صديقي ؛
هذا العالم مع أناس حساسين للغاية ،
الرأس غير متوافق.

‏حال که از ساده‌ترین چیزها متأثر میشوی،
‏ بسی رَنج خواهی برد دوستِ من؛
‏این جهان با آدم‌های بسیار حساس،
‏سر سازگاری ندارد‌.

#غادة_السمان
سرگذشت من ؟
مسير #پروانه است
در طول تاريخش از کرم پيله
تا پرواز شفاف و رنگين پروانه اي زرين
می پرسی چراغ ها با من چه کرده اند
بر گردشان می گردم
و آن ها را با میل شدید خويش برای آزادی
می سوزانم و #پرواز می کنم
و #پرواز می کنم
زيرا من #عاشق رهایی ام
نه عاشق گل ها و چراغ ها
عشق ؟
نه
آيا شنيده ای که #پروانه ای به ميل خود
دوباره کرم شود
و به درون پيله باز گردد

#عشق شهريار شرقی
مترادف با تملّک دلدار است
يا مترادف با کشتن او
اما #پروانه به دور دست ها
#پرواز کرده است و آموخته است
در اوج #آسمان بماند
و کار تمام شود...

#غادة_السمان
بعد از تو
شهر در خاطره‌ام چون زخمی می‌روید
نمی‌خواهم از این زخم شفا یابم
که بیماری من،
درمان من است ...!

#غادة_السمان
لو یعرفون مکانتهم فی قلوبنا
لبکو خجلاً من تصرفاتهم...!

اگر بدانند در دل ما چه جایگاهی دارند،
از شرم‌ساریِ رفتارشان به گریه می‌افتند...!

#غادة_السمان
پیشم که هستی
بردرِ خانه
دوقفل سنگین می زنم
پرده را می کشم
و پنجره را می بندم
تا جدایی نتواند
از درز خانه بیاید داخل!

#غادة_السمان
.
آیا می‌خواهی رازِ قدرت‌مند بودنِ
مرا بدانی؟
هیچ‌کس، هیچ‌وقت مرا واقعن
دوست نداشت...
🌹
هل تريد ان تعرف سرّ قوّتي؟
لا أحد أحبّني حقاً قط...

#غادة_السمان | سوریه، ۱۹۴۲ |
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

به گمانم، ما موسیقی و عطر را
اصلاً برای این دوست داریم
که فضاهای قبلی زندگی‌مان را
تداعی می‌کنند.
این هم راهی‌ست برای این‌ که
با مرگِ لحظه بجنگیم
و آن را به زندگی بازگردانیم،
و سایه‌ها و بازتاب‌هایش را زنده کنیم،
هرچند موقت...

#غادة_السمان
#حالِ خوب تقدیمتان...

‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
في المسافة بين الهجرة والنجارة
في نفسي
شيء ما ينكسر
التي لن يتم إصلاحها

‏در فاصلهٔ میان هجرانت تا وصال،
‏در من
‏چیزی می‌شکند
‏که هیچگاه ترمیم نخواهد شد

#غادة_السمان
.
دستانت را
اندکی به من امانت بده؛
میخواهم با آنها، گره از بافته‌های اندوهم
بگشایم.

#غادة_السمان
آن‌گاه که می‌میرم نام‌ام را بر سنگِ گورم ننویسید
اما داستانِ عشقِ مرا بنویسید و بنگارید:
این‌جا آرام‌گاهِ زنی‌ست
که به برگی عاشق بود!
و درونِ دواتی غرق شد و مرد…

■شاعر: #غادة_السمان [ سوریه، ۱۹۴۲ ]