This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداری ستاره در چشم #جویباران
آیینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستارهباران
باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای #جویبار_جاری! زین سایه برگ مگریز
کاینگونه فرصت از کف دادند بی شماران
گفتی: «به روزگاران مهری نشسته» گفتم:
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان، سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران . . .!
#شفیعی_کدکنی
بیداری ستاره در چشم #جویباران
آیینهی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستارهباران
باز آ که در هوایت خاموشی جنونم
فریادها برانگیخت از سنگ کوهساران
ای #جویبار_جاری! زین سایه برگ مگریز
کاینگونه فرصت از کف دادند بی شماران
گفتی: «به روزگاران مهری نشسته» گفتم:
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان، سرخیل شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوار زندگی را زین گونه یادگاران . . .!
#شفیعی_کدکنی