گفتم که خاموش باشید
تا راهی بازیابید
که گفتْ غبار انگیز است
مگر گفتِ کسی که
از غبار گذشته باشد.
#شمس_تبریزی
تا راهی بازیابید
که گفتْ غبار انگیز است
مگر گفتِ کسی که
از غبار گذشته باشد.
#شمس_تبریزی
ز عشقت باز طشت از بام افتاد
فرست از بام باز آن نردبان را
مرا گویند بامش از چه سویست
از آن سویی که آوردند جان را
_مولانا
فرست از بام باز آن نردبان را
مرا گویند بامش از چه سویست
از آن سویی که آوردند جان را
_مولانا
ای درویش!
اگر تو را با خدا معامله ای هست آن احوال دل است و کس را بر آن اطلاع نیست.
ترقی و عروج به اندرون تعلق دارد و امتیاز تو از دیگران به اندرون است نه به بیرون.
و امتیاز زراقان از دیگران به بیرون است، نه به اندرون.
عزیزالدین نسفی
اگر تو را با خدا معامله ای هست آن احوال دل است و کس را بر آن اطلاع نیست.
ترقی و عروج به اندرون تعلق دارد و امتیاز تو از دیگران به اندرون است نه به بیرون.
و امتیاز زراقان از دیگران به بیرون است، نه به اندرون.
عزیزالدین نسفی
ای درویش!
بزرگ و کوچک را عزیز دار تا بزرگ و کوچک تو را عزیز دارند و دوست و دشمن را تواضع کن تا دوست، دوست تر گردد و دشمن، دشمن تر نگردد، بلکه دوست شود.
شیخ عزیزالدین نسفی
بزرگ و کوچک را عزیز دار تا بزرگ و کوچک تو را عزیز دارند و دوست و دشمن را تواضع کن تا دوست، دوست تر گردد و دشمن، دشمن تر نگردد، بلکه دوست شود.
شیخ عزیزالدین نسفی
برای امروز ، خوشحالم ؛
برای امروزی که آسمان ؛ آبی است و آفتاب ؛ قاطعانه تر از همیشه می تابد و ابرهای بی حوصله و بازیگوش ، دست از سرِ مهربانیِ خورشید ، برداشته اند .
برای امروز که از انتهای کوچه ، صدای لبخند شنیدم ، پرواز پرندگان آزاد را دیدم و به یا کریم های پشت پنجره ،دانه دادم .
خوشحالم از اینکه به خیابان رفتم و گل های لاله عباسی را به رسمِ بیخیالی و شیطنت های کودکی ام بوئیدم ، سر چرخاندم و دیدم که خیلی ها مثل من ، زندگی را آنقدرها جدی نگرفته اند ، خیلی ها مثل من حواسشان را به امروز سپرده اند و غصه ی فرداهای نرسیده را نمی خورند !
خوشحالم که هستم و زیبایی های امروز را می بینم ...
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد یک شنبه ات زیبا
🌺🌺🌺
برايت روياهايى آرزو مى كنم تمام نشدنى
و آرزوهايى پر شوركه از ميانشان حداقل چند تايى برآورده شود.
برايت آرزو مي كنم كه فراموش كنى
چيزهايى را كه بايد فراموش كنى
برايت شوق آرزو مى كنم
آرامش آرزو مى كنم
برايت آرزو مى كنم كه دوام بياورى
در ركود، بى تفاوتى و ناپاكى روزگار
مهمتر از همه
آرزو مى كنم كه خودت باشى
زمــانهایـی فـــرا میرسد
کـه تصور میکنی همه چیز
بــه پــایــان رسـیــده اسـت
امــــا خــیـلی غــیـر مـنـتـظره
نوری نمایان میشود در زندگیت
و خـــــدا مـعـجـزه اش را
نشانت میدهد الهی این لـحظه
نصیبت بــشه
🌺🌺🌺
شاد باشی
برای امروزی که آسمان ؛ آبی است و آفتاب ؛ قاطعانه تر از همیشه می تابد و ابرهای بی حوصله و بازیگوش ، دست از سرِ مهربانیِ خورشید ، برداشته اند .
برای امروز که از انتهای کوچه ، صدای لبخند شنیدم ، پرواز پرندگان آزاد را دیدم و به یا کریم های پشت پنجره ،دانه دادم .
خوشحالم از اینکه به خیابان رفتم و گل های لاله عباسی را به رسمِ بیخیالی و شیطنت های کودکی ام بوئیدم ، سر چرخاندم و دیدم که خیلی ها مثل من ، زندگی را آنقدرها جدی نگرفته اند ، خیلی ها مثل من حواسشان را به امروز سپرده اند و غصه ی فرداهای نرسیده را نمی خورند !
خوشحالم که هستم و زیبایی های امروز را می بینم ...
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد یک شنبه ات زیبا
🌺🌺🌺
برايت روياهايى آرزو مى كنم تمام نشدنى
و آرزوهايى پر شوركه از ميانشان حداقل چند تايى برآورده شود.
برايت آرزو مي كنم كه فراموش كنى
چيزهايى را كه بايد فراموش كنى
برايت شوق آرزو مى كنم
آرامش آرزو مى كنم
برايت آرزو مى كنم كه دوام بياورى
در ركود، بى تفاوتى و ناپاكى روزگار
مهمتر از همه
آرزو مى كنم كه خودت باشى
زمــانهایـی فـــرا میرسد
کـه تصور میکنی همه چیز
بــه پــایــان رسـیــده اسـت
امــــا خــیـلی غــیـر مـنـتـظره
نوری نمایان میشود در زندگیت
و خـــــدا مـعـجـزه اش را
نشانت میدهد الهی این لـحظه
نصیبت بــشه
🌺🌺🌺
شاد باشی
طولِ قد و عرضِ بدنم هردو یکیست!
پهنا و درازیِ تنم هردو یکیست!
فارغ ز تواضعم که در چشمِ کسان
برخاستن و نشستنم هردو یکیست!
مولانا #شانی_تکلو
پهنا و درازیِ تنم هردو یکیست!
فارغ ز تواضعم که در چشمِ کسان
برخاستن و نشستنم هردو یکیست!
مولانا #شانی_تکلو
لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم.
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ..
ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ.
#پرفسور_محمود_حسابی
از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم.
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ..
ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ.
#پرفسور_محمود_حسابی
اگر بخواهید در زندگی به زور کسی یا چیزی را بدست بیاورید،
نشانهی آن است که آن شخص یا آن چیز موهبت شما نیست.
آنچه را که به زور به چنگ آورید،
برای نگاه داشتنش نیز باید بجنگید...
#کاترین_پاندر
| چشم دل بگشا
نشانهی آن است که آن شخص یا آن چیز موهبت شما نیست.
آنچه را که به زور به چنگ آورید،
برای نگاه داشتنش نیز باید بجنگید...
#کاترین_پاندر
| چشم دل بگشا
دل بیدار ازین صومعه داران مطلب
کاین چراغی است که در محفل درویشان است
گر چه از هر جگر چاک به حق راهی هستت
راه نزدیکترش از دل درویشان است
در زمینی که ازو بوی دل آید به مشام
پا بیفشار که سر منزل درویشان است
پیش شمشیر قضا دست نمی جنبانند
جگر شیر کباب دل درویشان است
کیمیایی که ازو قلب جهان زر گردد
در رکاب نظر کامل درویشان است
در بساط من سودازده ز اسباب جهان
نیم جانی است اگر قابل درویشان است
جلوه نور حق از خاک سیه می بینند
در و دیوار کجا حایل درویشان است؟
گر چه از مردم دنیاست به ظاهر صائب
طینت خاکی او از گل درویشان است
صائب تبریزی
کاین چراغی است که در محفل درویشان است
گر چه از هر جگر چاک به حق راهی هستت
راه نزدیکترش از دل درویشان است
در زمینی که ازو بوی دل آید به مشام
پا بیفشار که سر منزل درویشان است
پیش شمشیر قضا دست نمی جنبانند
جگر شیر کباب دل درویشان است
کیمیایی که ازو قلب جهان زر گردد
در رکاب نظر کامل درویشان است
در بساط من سودازده ز اسباب جهان
نیم جانی است اگر قابل درویشان است
جلوه نور حق از خاک سیه می بینند
در و دیوار کجا حایل درویشان است؟
گر چه از مردم دنیاست به ظاهر صائب
طینت خاکی او از گل درویشان است
صائب تبریزی
عقل تا تدبیر و اندیشه کند
رفته باشد عشق تا هفتم سما
عقل تا جوید شتر از بهر حج
رفته باشد عشق بر کوه صفا
مولانا
رفته باشد عشق تا هفتم سما
عقل تا جوید شتر از بهر حج
رفته باشد عشق بر کوه صفا
مولانا
4_686178689766917624.pdf
1.6 MB
توانایی زبان فارسی
دکتر #محمود حسابی
دکتر #محمود حسابی
حکایتی از گلستانِ بیخزانِ سعدی:
وقتی به جهلِ جوانی بانگ بر مادر زدم، دلآزُرده به كُنجی نشست و گريان همیگفت: «مگر خُردی فراموش كردی كه دُرُشتی میكُنی؟»!
چه خوش گفت: زالی به فرزندِ خويش
چو ديدش پلنگافكن و پيلتن
گر از عهد خُرديْت ياد آمدی
كه بيچاره بودی در آغوشِ من
نكردی در اين روز بر من جفا
كه تو شير مردی و من پيرزن
وقتی به جهلِ جوانی بانگ بر مادر زدم، دلآزُرده به كُنجی نشست و گريان همیگفت: «مگر خُردی فراموش كردی كه دُرُشتی میكُنی؟»!
چه خوش گفت: زالی به فرزندِ خويش
چو ديدش پلنگافكن و پيلتن
گر از عهد خُرديْت ياد آمدی
كه بيچاره بودی در آغوشِ من
نكردی در اين روز بر من جفا
كه تو شير مردی و من پيرزن
رفتم به طبیب گفتم ای بینائی
افتادهٔ عشق را چه میفرمایی
ترک صفت و محو وجودم فرمود
یعنی که ز هر چه هست بیرون آئی
#حضرت_مولانا
افتادهٔ عشق را چه میفرمایی
ترک صفت و محو وجودم فرمود
یعنی که ز هر چه هست بیرون آئی
#حضرت_مولانا
اگر ببخشی، وجودت از سموم پاک می شود
وقتی می بخشی
در انتظار عمل مقابل و پاداش نباش
حتی منتظر تشکر هم نباش
بلکه تو باید از کسیکه اجازه داده
چیزی را با او تقسیم کنی، سپاسگزار باش
#اوشو
وقتی می بخشی
در انتظار عمل مقابل و پاداش نباش
حتی منتظر تشکر هم نباش
بلکه تو باید از کسیکه اجازه داده
چیزی را با او تقسیم کنی، سپاسگزار باش
#اوشو
خداوند ذات خلّاق است، و خلّاق تنها خلّاق را به خود میپذیرد. معنویت به تنهایی به یک گوشه نشستن و ذکر گفتن نیست، بلکه از خود بیرون رفتن، دیدن، شنیدن، آموختن و به کار بستن است؛ آموختن شیوههای خلّاق، هر بار زاویهی نگاه را تغییر دادن، بالاتر بردن و دوباره به همه چیز از نو نگریستن است، رنج سخت جرأت کردن و آموختن را به جان پذیرفتن، هر بار زایمان دردناک آگاهی را به جان خریدن. در آن راه که دردی نیست، رشدی نیست، مردی نیست.
پیراهن پاره کردن، هر بار و هر بار، و آموختن و آموختن، به تکرار و تکرار. از فکر و ذکر چیزی نو درآوردن و به جهان عرضه کردن. دستان دعا را پایین آوردن و دستان بخشنده را در جای خود کاشتن! سفر روح بیرون رفتن است، آزمودن و خطا کردن است، و به کار بستن راههای نوست.
عارف، عابد نیست، بلکه رهروی خلّاق زندگیست، و راه عشق نه راه زهد و عبادت، که راه هنر است، هنر عشق را دریافتن و به روشهای نو به جهان عرضه کردن.
حلمی | هنر و معنویت
#راه_عشق
#زایمان_دردناک_آگاهی
پیراهن پاره کردن، هر بار و هر بار، و آموختن و آموختن، به تکرار و تکرار. از فکر و ذکر چیزی نو درآوردن و به جهان عرضه کردن. دستان دعا را پایین آوردن و دستان بخشنده را در جای خود کاشتن! سفر روح بیرون رفتن است، آزمودن و خطا کردن است، و به کار بستن راههای نوست.
عارف، عابد نیست، بلکه رهروی خلّاق زندگیست، و راه عشق نه راه زهد و عبادت، که راه هنر است، هنر عشق را دریافتن و به روشهای نو به جهان عرضه کردن.
حلمی | هنر و معنویت
#راه_عشق
#زایمان_دردناک_آگاهی
ما بر زمین چنان نامهایی نگرفتیم، تقدیر نشدیم، تقدیس نشدیم، آقا نشدیم، چنانکه زنده بودیم چون مردگان افراشته نشدیم. ما باج جمعیتها ندادیم و با آیینها نرد نباختیم و با مذاهب لاس نزدیم. پس رانده شدیم، چرا که پیشتر از بالا خوانده شده بودیم.
هرگز در هیچ تاریخ، ما بر زمین آقا نشدیم، چون درندگان.
هرگز ما به سپاه قدرت درنیامدیم، چرا که عشق را سپاه آن چنان باشکوه بود که قدرت میبایست در پاش هزار دامن و سر باختن.
ما بر زمین چنان نامهایی نگرفتیم،
امّا بر آسمان شهره شدیم.
حلمی | هنر و معنویت
#آقا_نشدیم
#بر_آسمان_شهره_شدیم
هرگز در هیچ تاریخ، ما بر زمین آقا نشدیم، چون درندگان.
هرگز ما به سپاه قدرت درنیامدیم، چرا که عشق را سپاه آن چنان باشکوه بود که قدرت میبایست در پاش هزار دامن و سر باختن.
ما بر زمین چنان نامهایی نگرفتیم،
امّا بر آسمان شهره شدیم.
حلمی | هنر و معنویت
#آقا_نشدیم
#بر_آسمان_شهره_شدیم
گر طلبکار حضوری لب به غیبت وامکن
عیب خود پوشیده و از دیگران پیدا مکن
دورباش هرزه گویان است مهر خامشی
ایمنی میخواهی از زخم زبان، لب وا مکن
آبروی خود به گوهر کن مبدّل چون صدف
هیچ جز همت، گدایی از در دل ها مکن
چون کشیدی پای در دامان تسلیم و رضا
تیغ اگر چون کوه بارد بر سرت پروا مکن
صائب تبریزی
عیب خود پوشیده و از دیگران پیدا مکن
دورباش هرزه گویان است مهر خامشی
ایمنی میخواهی از زخم زبان، لب وا مکن
آبروی خود به گوهر کن مبدّل چون صدف
هیچ جز همت، گدایی از در دل ها مکن
چون کشیدی پای در دامان تسلیم و رضا
تیغ اگر چون کوه بارد بر سرت پروا مکن
صائب تبریزی