این خلق را از شیطان آن بر وی نیامد که از این دو قوم بر وی آید ،
از عالم فاسق و از جاهل ناسک.
یکی گوینده ناکننده ، دیگر کننده ناداننده.
ابوالحسن خرقانی
از عالم فاسق و از جاهل ناسک.
یکی گوینده ناکننده ، دیگر کننده ناداننده.
ابوالحسن خرقانی
آخرِ دُورِ ظلم و بیدادَست
که جهان در تزلزل افتادهست
رویها در سجود بر خاک است
دستها بر خدا به فریاد است
دلِ ظالم کجا و رحم کجا؟!
بیستون بیخبر ز فرهادست
گر جهان شد خراب باکی نیست
چون وطنگاهِ جغد آبادست!
همه ابلیس و دیو و عِفریتاند
ز آدمی خود کسی نشان دادهست؟!
#حکیم_نزاری
بر درختی کاشیانِ مُرغِ توست
شاخ مَشکَن، مُرغ را پَرّان مَکُن
جمع و شمع خویش را بَرهَم مَزَن
دشمنان را کور کُن، شادان مَکُن
#غزل_مولانا
شاخ مَشکَن، مُرغ را پَرّان مَکُن
جمع و شمع خویش را بَرهَم مَزَن
دشمنان را کور کُن، شادان مَکُن
#غزل_مولانا
بنمای رُخ که باغ و گُلِستانَم آرزوست
بُگشای لَب که قَندِ فراوانَم آرزوست
ای آفتابِ حُسن! بُرون آ دَمی زِ ابر
کان چهرۀ مُشَعشَعِ تابانَم آرزوست
مشعشع: روشن,درخشان
#غزل_مولانا
بُگشای لَب که قَندِ فراوانَم آرزوست
ای آفتابِ حُسن! بُرون آ دَمی زِ ابر
کان چهرۀ مُشَعشَعِ تابانَم آرزوست
مشعشع: روشن,درخشان
#غزل_مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای جهانِ کُهنه را تو جانِ نو
از تَنِ بی جان و دل اَفغان شِنو
شَرحِ گُل بُگذار از بَهرِ خدا
شَرحِ بُلبُل گو که شُد از گُل جُدا
#مثنوی_مولانا
از تَنِ بی جان و دل اَفغان شِنو
شَرحِ گُل بُگذار از بَهرِ خدا
شَرحِ بُلبُل گو که شُد از گُل جُدا
#مثنوی_مولانا
گر شکند دل مرا، جان بدهم به دل شکن
گر زِ سَرَم کُلَه بَرَد، من زِ میانْ کمر بَرَم
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کُنم؟
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر بَرَم؟
#غزل_مولانا
گر زِ سَرَم کُلَه بَرَد، من زِ میانْ کمر بَرَم
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کُنم؟
اوست گرفته شهر دل
من به کجا سفر بَرَم؟
#غزل_مولانا
در حَضرتِ حَق سُتوده دَرویشانند
در صَدر بزرگ آن مَنِش ایشانند
خواهی که مِسِ وجودِ تو زَر گردد
با ایشان باش، کیمیا ایشانند
#رباعی_مولانا
در صَدر بزرگ آن مَنِش ایشانند
خواهی که مِسِ وجودِ تو زَر گردد
با ایشان باش، کیمیا ایشانند
#رباعی_مولانا
خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
اختران فلک آیند به نظاره ما
مه خود را بنماییم بدیشان من و تو
#حضرت_مولانا
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
اختران فلک آیند به نظاره ما
مه خود را بنماییم بدیشان من و تو
#حضرت_مولانا
در عشقِ تو
هر حیله که کردم هیچ است
هر خونِ جِگَر که بیتو خوردم
هیچ است
از درد تو
هیچ روی درمانم نيست
درمان که کُنَد مرا؟
که دردم هیچ است
#رباعی_مولانا
هر حیله که کردم هیچ است
هر خونِ جِگَر که بیتو خوردم
هیچ است
از درد تو
هیچ روی درمانم نيست
درمان که کُنَد مرا؟
که دردم هیچ است
#رباعی_مولانا
خیر کن با خلق، بهر ایزدت
یا برای راحت جان خودت
#مثنوی_مولانا
اگر به خدا و بازتاب عمل اعتقاد داری, به مردم نیکی بکن و اگر معتقد نیستی, حداقل برای اینکه خودت احساس خوبی داشته باشی و میان مردم به راحتی زندگی کنی, به مردم خوبی کن.
یا برای راحت جان خودت
#مثنوی_مولانا
اگر به خدا و بازتاب عمل اعتقاد داری, به مردم نیکی بکن و اگر معتقد نیستی, حداقل برای اینکه خودت احساس خوبی داشته باشی و میان مردم به راحتی زندگی کنی, به مردم خوبی کن.
اکنون هیچ شکی نیست
که در این عالَم مقصودی هست و مطلوبی
و کسی هست که این سراپرده
جهت او برافراشتهاند
و این باقی تَبَع و بندۀ ویاند
و از بهر وی است این بنا
نه او از بهر این بناست.
#شمس_تبریزی
که در این عالَم مقصودی هست و مطلوبی
و کسی هست که این سراپرده
جهت او برافراشتهاند
و این باقی تَبَع و بندۀ ویاند
و از بهر وی است این بنا
نه او از بهر این بناست.
#شمس_تبریزی