معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.25K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
DelAhangaan
دلکش _ چین چین دامن
⫸ خواننده : #دلکش

چین چین دامن ...
آهنگ: #نیلوفر
شعر: #ایرج_تیمورتاش
تنظیم و ارکستر #ناصر_زرآبادی

ش ش ش ش شبی شرابم دادی ...
.
تو را زحمت شد ای زاهد
که بشکستی سبوی من
که من
زان باده سرمستم
که در ساغر نمی‌گنجد🤞😉🍷



#ناصر_بخارایی
۲۹ آذر سالروز درگذشت ناصر عبداللهی

(زاده ۱۰ دی ۱۳۴۹ بندرعباس – درگذشته ۲۹ آذر ۱۳۸۵ تهران) خواننده موسیقی پاپ

او از ۱۳ سالگی به موسیقی علاقه‌مند شد و فعالیت‌های هنری‌اش را از سالهای نوجوانی در صداوسیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات هرمزگان آغاز کرد.
کار حرفه‌ای را به‌طور جدی از سال ۱۳۷۴ آغاز کرد و در سال ۱۳۷۵ به تهران آمد و محمدعلی بهمنی او را به انتشارات دارینوش معرفی کرد. پس از آن آلبوم‌های عشق است و دوستت دارم او را این انتشارات ضبط و منتشر کرد. پس از آن آلبوم‌های بوی شرجی توسط انتشارات شمیم جنوب، هوای حوا و ماندگار توسط انتشارات آوای نکیسا و پس از مرگ او، آلبوم رخصت توسط انتشارات آوای مهر میهن به بازار روانه شد.

بررسی آثار:
بیشتر اشعار ترانه‌های آغازین او از سروده‌های محمدعلی بهمنی بود. در کار موسیقی به گفته خودش تحت‌تأثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری‌ که در سالهای آغازین کار هنری ترانه‌های منصفی را بازخوانی می‌کرد.
ترانه‌‌های مورد انتخاب او در آلبوم‌هایش عمدتاً دارای مفاهیم اجتماعی و حماسی مانند ترانه‌های «یادم باشد» «کودکان خیابانی» «سربلند» و «شیوه ما» مذهبی مانند ترانه‌های «مهر علی و زهرا» «احمد ثانی» «یا فاطمه» و «مهر دلبر» و عاشقانه مانند ترانه‌های «تو ای عشق»، «ماه من»، «بهت نگفتم» و «راز» بودند.
  فرزنداو، نازنین موزیسین و خواننده سبک پاپ است و با بازخوانی چند ترانه از پدرش شهرت پیدا کرده‌است.

ناصریا:
پس از ارائه ترانه ناصریا منتقدان عبداللهی گفتند که این کاری اسپانیایی است و از ملودی‌های جیپسی کینگ برگرفته شده‌است، اما وی معتقد بود که چنین نیست، و این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شده‌ بود. اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشده‌بود، اما عبداللهی این کار را انجام داد.
ملودی ترانه ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته عبداللهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بوده‌است. بر اساس متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته‌ باشد پس از تحمل سختی بسیار و دشواری‌های این راه در پایان پیروز خواهد شد.
وی در سوم آذر ۱۳۸۵ در بندرعباس به دلایل نامشخصی توسط فردی کشته شد و پس از گذراندن ۲۶ روز در کما، سرانجام درگذشت.

#ناصر_عبداللهی
معرفی عارفان
#بزرگداشت در سالگرد درگذشت استاد #غلامحسین_بنان استاد آوازی که قصد خوانندگی نداشت! امروز هشتم اسفندماه، سالگرد درگذشت یکی از بزرگ‌ترین استادان آواز ایران و صدای گرم سرود «ای ایران» است. در سالگرد فوت «غلامحسین بنان» یادی از این استاد بزرگ ایرانی می‌کنیم.…
اولین باری که صدای #بنان از رادیو شنیده شد، به ۳۱هم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۲۱ برمی‌گردد و تا قبل از آن #بنان فقط در محافل خصوصی خوانده بود.
خودش درباره خواندنش در رادیو می‌گوید:
«من قصدم خواننده شدن نبود.
روی علاقه خودم و سفارش استادانم، چون
#ناصر_سیف گاهی می‌خواندم.
تا سی‌سالگی شروع نکردم. وقتی‌که با خانواده کلنل وزیری وصلت کردم، او مرا به موسیقی کشاند.»
قطعاً کسی که بنان را پیدا کرد و استعداد او را شناخت،
استاد «روح‌الله خالقی» بود.

#خالقی درباره اولین دیدارش با #بنان می‌گوید  که در روز اولی که او را دیده و از او خواسته تا قطعه‌ای رابخواند، آن‌قدر به وجد آمده که بی‌اختیار از جا بلند شده و او را در آغوش گرفته است.



روح_الله_خالقی  می‌گوید:
«صوت بنان لطیف ترین صدایی است که من در عمر خود شنیده ام» .

اگر به یکی از تصنیف‌های بنان گوش بسپاریم
خواهیم دید که در اجرای آواز بنان، شکستن کلمه نابجا خواندن، درنگ یا شتاب بی جا در سرتاسر تصنیف حتی یک بار هم دیده نمی‌شود. اوج، جای خود را دارد و فرود هم. اینجاست که هنر تبلور پیدا می‌کند و بنان را در صدر می‌نشاند. نوع ادای کلمات، جدا از آواز و همراهی موسیقی هم آهنگ در بیان بنان، خود شعری جداگانه است.
هفت سین

۱- نام آنها پارسی باشد.
۲- با بندواژه (حرف) سین آغاز شود.
۳- دارای ریشه گیاهی باشند.
۴- خوردنی باشند
سیب. سیر. سماغ. سرکه. سمنو. سبزی( یا سبزه ) و سنجد.

بر این پایه : ُسنبل ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.

سکه ( نه خوراکی است نه پارسی ) تازی است.

سماور ( نه خوراکی است نه پارسی ) روسی است.

در بیست میلیون واژه های پارسی، نمی توان هشتمی را برای هفت سین های نوروزی پیدا کرد که دارای این ویژگی ها باشند.

هر یک از سین های هفت سین، نماد یکی از سپنتاهای ( هفت ابر فرشته ) کیش زرتشت است.

سیر نماد اهورا مزدا.
سبزه فرشته اردیبهشت نماد آبهای پاک است.
سیب فرشته سپندارمذ، فرشته زن ، نماد بارداری و پرستاری است.
سنجد فرشته خورداد نماد دلبستگی.
سرکه فرشته امرداد نماد جاودانگی.
سمنو فرشته شهریور نماد خواربار.
سماغ فرشته بهمن نماد باران.

سماغ واژه پارسی است و نباید با بندواژه " ق " نوشته شود.




دکتر #ناصر_انقطاع
.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM


🎼●اجرای قطعه‌ی: «باران عش
ق»

●با هنرمن
دی: #ناصر_چشم‌آذر
نام‌های زشت زیر خوب‌عنوان‌ها

از قصاید زیبا و خواندنی حکیم ناصرخسرو قبادیانی:

حکیمان را چه می‌گویند چرخِ پیر دوران‌ها
به سیر اندر ز حکمت بر زبانِ مهر و آبان‌ها

خزان گوید به سرماها همینشان دی‌مه و بهمن
که گویدْشان همی بی‌شک به گرماها حزیران‌ها

به قول چرخ گردان بر زبان باد نوروزی
حریر سبز در پوشند بستان و بیابان‌ها

درخت بارور فرزند زاید بی‌شمار و مر
در آویزند فرزندان بسیارش ز پستان‌ها

فراز آیند از هر سو بسی مرغان گوناگون
پدید آرند هر فوجی به لونی دیگر الحان‌ها

به سان پر ستاره آسمان گردد سحرگاهان
ز سبزهْٔ آبدار و سرخ گل، وز لاله بستان‌ها

به گفتار که بیرون آورَد چندان خز و دیبا
درخت مفلس و صحرای بیچاره ز پنهان‌ها؟

نداند باغ ویران جز زبان باد نوروزی
به قول او کند ایدون همی آباد ویران‌ها

چو از برج حمل خورشید اشارت کرد زی صحرا
به فرمانش به صحرا بر مُطرّا گشت خُلقان‌ها

نگون‌سار ایستاده مر درختان را همی بینی
دهانهاشان روان بر خاک بر کردار ثعبان‌ها

درختان را بهاران کار بندانند و تابستان
ولیکنشان نفرماید جز آسایش زمستان‌ها

که گوید گور و آهو را که جفت آنگاه بایدْتان
همی جستن که زادنْتان نباشد جز به نیسان‌ها؟

در آویزد همی هر یک بدین گفتارها زینها
صلاح خویش را گویی به چنگ خویش و دندان‌ها

چرا واقف شدند اینها بر این اسرار ای غافل
نگشتستی تو واقف بر چنین پوشیده فرمان‌ها؟

بدین دهر فریبنده چرا غرّه شدی خیره؟
ندانستی که بسیار است او را مکر و دستان‌ها؟

نجوید جز که شیرین جانِ فرزندانْش این جافی
ندارد سود با تیغش نه جوشن‌ها نه خفتان‌ها

همی گوید به فعل خویش هر کس را ز ما دایم
که من همچون تو ای بیهوش! دیدستم فراوان‌ها

اگر با تو نمی‌دانی چه خواهم کرد، نندیشی
که امسال آن کنم با تو که کردم پار با آنها؟


همی بینم که روز و شب همی گردی به ناکامی
به پیش حادثات من چو گویی پیش چوگان‌ها


ز میدان‌های عمر خویش بگذشتیّ و می‌دانی
که هرگز باز ندْهندت سوی این شهره میدان‌ها


که آراید چه می‌گویی تو هر شب سبز گنبد را
بدین نو رُسته نرگس‌ها و زراندود پیکان‌ها

اگر بیدار و هشیاریّ و گوشت سوی من داری
بیاموزم تو را یک یک زبان چرخ و دوران‌ها

همی گویند کاین کهسارهای عالیِ محکم
نرستستند در عالم ز باد نرم و باران‌ها

زمین کو مایهٔ‌ تنهاست دانا را همی گوید
که اصلی هست جان‌ها را که سوی آن شود جان‌ها

به تاریکی دهد مژده همیشه روشنایی‌مان
که از دشوارها هرگز نباشد خالی آسان‌ها


به مال و قوّت دنیا مشو غرّه چو دانستی
که روزی آهوان بودند پر از آرد انبان‌ها

وگر دشوار می‌بینی مشو نومید از آسانی
که از سرگین همی روید چنین خوشبوی ریحان‌ها


چهارت بند بینم کرده اندر هفتمین زندان
چرا ترسی اگرْتْ از بند بجْهانند و زندان‌ها

ز عمر این جهانی هر که حقّ خویش بستاند
برون باید شدنْش از زیر این پیروزه ایوان‌ها

چو زین منزلگه کم بیشها بیرون شود زان پس
نیابد راه سوی او زیادت‌ها و نقصان‌ها

در این الفَنْجگه جویند زاد خویش بیداران
که هم زادست بر خوان‌ها و هم مال است در کان‌ها

بماند تشنه و درویش و بیمار آنکه نَلْفَنجد
در این ایّام الفغدن شراب و مال و درمان‌ها

که را باشد گران امروز رفتن بر ره طاعت
گران آید مر آن کس را به روز حشر میزان‌ها؟

به نعمت‌ها رسند آنها که پیمودند رهْ طاعت
به شدّتها رسند آنها که بشکستند پیمان‌ها

خداوند جهان باتش بسوزد بد فعالان را
برین قایم شده است اندر جهان بسیار برهان‌ها

ازیرا ما خداوند درختانیم و سوی ما
سزای سوختن گشتند بدگوهر مُغیلان‌ها

بدی با جهل یارانند و جاهل بدکنش باشد
نپرهیزد ز بد گرچه مقرّ آید به فرقان‌ها

نبینی حرص این جهّال بدکردار را زان پس
که پیوسته همی درّند بر منبر گریبان‌ها


برین اقول چون بَیْرَم نگر وافعال خودسَرْشان
به سان نامهای زشت زیر خوب عنوان‌ها

ز بهتان گویدت پرهیز کن وانگه طمع خود را
بگوید صد هزاران بر خدای خویش بهتان‌ها


اگر یک شب به خوان خوانی مر او را مژده‌ور گردد
به خوانی در بهشتِ عدْن بر حلوا و بریان‌ها

به باغی در که مرغان از درختانش به پیش تو
فرود افتند بریان و شکم آگنده بر خوان‌ها

چنین باغی نشاید جز که پر خوار اُمّتانی را
که بردارند بر پشت و به گردن بار کیهان‌ها

چنین چون گفتی ای حجّت! که بر جهّال این امّت
فرو بارد ز خشم تو همی اندوه طوفان‌ها؟


بر این دیوان اگر نفرین کنی شاید که ایشان را
همی امروز پرگردد به نفرین تو دیوان‌ها


#ناصر_خسرو
گولِ برادرانِ دورو را هر آن‌که خورد
گر یوسف است، قسمتِ او غیرِ چاه نیست

تذکره عرفات العاشقین #شعرای یزد #ناصر
گولِ برادرانِ دورو را هر آن‌که خورد
گر یوسف است، قسمتِ او غیرِ چاه نیست

تذکره عرفات العاشقین #شعرای یزد #ناصر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک روز ۱۳ مرداد حدود ساعت ۳ و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم.
تلخی ها و زهر هجری که چشیدم بارها مرا به این فکر انداخت که اگر یک دوازدهم یا یک چهاردهم مرداد بود شاید اینطور نمیشد.

#دیالوگ
#دایی_جان_ناپلئون
#ایرج_پزشکزاد
#ناصر_تقوایی

#سعید_کنگرانی
#زادروز
(۱۴ مرداد ۱۳۳۳، تهران – ۲۳ شهریور ۱۳۹۷، تهران)

بازیگر
در سریال «دایی‌جان ناپلئون»، فیلم‌های سینماییِ «در امتداد شب»،و...‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت؛
روزی که خطبه کرد نبی بر سرِ غدیر

دست علی گرفت و بدو داد جای خو
یش
گر دست او گرفت
تو جز دست او مگی
ر


#ناصر_خسرو
مگیرش از من ( مهستی)
@matalebzib
#مهستی
مگیرش از من
شعر: #هما_میرافشار
آهنگ :  #اسدالله_ملک
تنظیم : #ناصر_چشم‌آذر

اسداله ملک (۱۴ مرداد ۱۳۲۰ – ۹ بهمن ۱۳۸۰) نوازندهٔ ویُلن، کمانچه و آهنگساز و ملودی‌پرداز اهل ایران بود