معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
‍ ديروز خيال کردم همچون ذرّه‌ای لرزان و سر‌گردان در چرخ ِگردون زندگانی می‌چرخم و موج می‌زنم.
و امروز به خوبی می‌دانم که من همان چرخ ِگردونم و تمام زندگی به صورت ذرّاتی با نظم در من می‌جنبد...

آنان در بيداری می‌گويند:
تو و جهانی که در آن به سر می‌بری چيزی جز دانه‌ای ماسه بر ساحل لايتناهی در دريای بی‌کران ِهستی نخواهی بود.

در رؤيايم به آنان گفتم:
من دريای لايتناهی‌ام
و تمام ِجهان چيزی جز دانه‌هایی از شن بر ساحل ِمن نيست...!


#جبران_خليل_جبران
#ماسه_و_کف
ليس من يكتب بالحبر كمن يكتب بدم القلب.

کسی که با جوهر می‌نویسد، مثل کسی که با خون دل می‌نویسد نیست.

#جبران_خليل_جبران
#سالمرگ
أقبح الأشخاص من يتعامل معك حسب مزاجه ، إن كان سعيدا عاملك بلطف ، وإن كان تعيسا عاملك بحماقة. "

زشت ترین انسان کسی است که با تو مطابق مزاجش رفتار کند. اگر خوشحال باشد با تو مهربانی میکند و اگر ناراضي باشد با تو حماقت میکند .

#جبران_خليل_جبران
پخته نخواهی شد
مگر بعد از آنکه احساس کردی
سرشار از سخنی ولی لازم نمیدانی
به کسی چیزی از آن بگویی...!

#جبران_خليل_جبران
‌‌‌‌‌‌
خودم را هفت بار سرزنش کردم:

مرتبه نخست، وقتی که سعی کردم از راه دورویی به بزرگی برسم.

مرتبه دوم، وقتی در مقابل افلیجان لنگیدم.

مرتبه سوم، وقتی که میان سخت و آسان، آسان را انتخاب کردم.

مرتبه چهارم، وقتی که اشتباه کردم و خودم را با اشتباه دیگران دلداری دادم.

مرتبه پنجم، وقتی که از ترس و ضعف سست شده بودم و سستی خود را به توانمندی وانمود کردم.

مرتبه ششم، وقتی که جامه هایم را بالا نگه داشته بودم تا با خاک زندگی برخورد پیدا نکند.

مرتبه هفتم، وقتی که در مقابل خداوند به مناجات و راز و نیاز ایستادم و فکر کردم که دعا فضیلتی درخور اوست.


انديشه_هاى_نو_و_شگفت
#جبران_خليل_جبران
به یزدان چنین گفت کای دادگر
تو دادی مرا دانش و زور و فر
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
اگر چند بخشی ز گنج سخن
بر افشان که دانش نیاید به بن
اگر دانشی مرد گوید سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن
به رنج اندر ار تنت را رواست
که خود رنج بردن به دانش سزاست
بیاموز و بشنو ز هر دانشی
بیابی ز هر دانشی رامشی
ز خورد و ز بخشش میاسای هیچ
همه دانش و داد دادن بسیچ

#حکیم ابوالقاسم فردوسی

چقدر خوب می‌بود قلبی را بیابی
که دوستت بدارد بی‌ آنکه چیزی بخواهد، جز این‌که حالت خوب باشد.

#جبران_خليل_جبران
به یزدان چنین گفت کای دادگر
تو دادی مرا دانش و زور و فر
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
اگر چند بخشی ز گنج سخن
بر افشان که دانش نیاید به بن
اگر دانشی مرد گوید سخن
تو بشنو که دانش نگردد کهن
به رنج اندر ار تنت را رواست
که خود رنج بردن به دانش سزاست
بیاموز و بشنو ز هر دانشی
بیابی ز هر دانشی رامشی
ز خورد و ز بخشش میاسای هیچ
همه دانش و داد دادن بسیچ

#حکیم ابوالقاسم فردوسی

چقدر خوب می‌بود قلبی را بیابی
که دوستت بدارد بی‌ آنکه چیزی بخواهد، جز این‌که حالت خوب باشد.

#جبران_خليل_جبران
راه عشق سخت است و دشوار
هنگامي که عشق تو را
به اشارتي فرا می خواند

رهرو عشق باش
عاشق شو

تيغ هاي نهفته عشق تو را
خسته مي کند
نواي عشق چنان تند باد شمال
در باغ
روياهاي تو را آشفته مي کند
اما عاشق شو

#جبران_خليل_جبران
راه عشق سخت است و دشوار
هنگامي که عشق تو را
به اشارتي فرا می خواند

رهرو عشق باش
عاشق شو

تيغ هاي نهفته عشق تو را
خسته مي کند
نواي عشق چنان تند باد شمال
در باغ
روياهاي تو را آشفته مي کند
اما عاشق شو

#جبران_خليل_جبران
ای عشق که دستان خداييت
بر خواهش‌های من لگام زده
و گرسنگی و تشنگيم را
تا وقار و افتخار بالا برده

مگذار توان و استقامتم
از نانی تناول کند
و يا از شرابی بنوشد
که خويشتن ناتوانم را
وسوسه می‌کند

بگذار گرسنه‌ٔ گرسنه بمانم
بگذار از تشنگی بسوزم
بگذار بميرم و هلاک شوم
پيش از آنکه دستی برآورم
و از پياله‌ای بنوشم
که تو آن را پر نکرده‌ای
يا از ظرفي بخورم
که تو آن را متبرک نساخته‌ای

#جبران_خليل_جبران
هیچ‌کس نمی‌تواند به سپیده‌دم برسد
مگر آنکه از تاریکی بگذرد


#جبران_خليل_جبران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM



برای خاطر عشق به من بگو‌
آن شعله چه نام دارد
که در دلم زبانه می‌کشد
نيرويم را می‌بلعد
و اراده‌ام را زايل می‌کند..؟



#جبران_خليل_جبران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن‌گاه که عشق تو را می‌خواند،
به‌راهش گام نِه! هرچند راهی پُرنشیب!

آنگاه که تورا زیر گسترهٔ بال‌هایش پناه می‌دهد، تمکین کن! هرچند تیغ پنهانش جانکاه!

آن‌گاه که با تو سخن آغاز کند، به او ایمان آور!
حتی اگر آوای او رؤیای شیرینت را درهم‌ کوبد،
مانند باد که بوستانی را!


#جبران_خليل_جبران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر دو ساكت بوديم...
هر يك منتظر ديگرى تا سخن بگويد...
اما در ميان دو روح...
تنها وسيله فهميدن، كلام نيست...
هجاهايى كه از لب ها و دهان ها مى آيند
نيستند كه دل ها را به هم نزديك مى كنند...
چيزى بزرگ تر و خالص تر از ...
آنچه زبان اظهار مى كند نيز وجود دارد
سكوت روح هاى ما را روشن مى كند.ِ..
در گوش دل هامان نجوا مى كند ...
و آنها را با هم مأنوس مى سازد....
سكوت، از خود جدامان مى كند...
ما را در سپهر جان گردش مى دهد ..
و به ملكوت نزديك تر مى سازد...
سكوت، اين احساس را در ما بر مى انگيزد
كه كالبد ما چيزى جز زندانِ روح ما نيست
و دنيا، صرفاً تبعيدگاه جان است....

#جبران_خليل_جبران