معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.2K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
آیین سبز نوروز

بهار در پیش است.
روی زیبا و قد رعنای طبیعت، بی‌تابی می‌کند.
هوای کوه و صدای پای آب، شهر خسته را به سوی خود می‌خواند.
بوی خاک باران‌خورده، کم از بادۀ ناب نیست، و غم‌های ما نه چنان است كه به گریه‌ای از دل برود.
گریستن برای كسی است كه دلی دارد و غمی. ما دلی داریم و غم‌های بسیار. معجزۀ بهار، تبدیل غم به شادی نیست؛ شكوه بخشیدن به دردها و رنج‌ها است.

بهار به ما می‌آموزد كه می‌توان در میان غم‌های بسیار نشست و خندید؛ در پنهان، به پهنای صورت گریست و در پیدا با همۀ دهان و از ژرفای جان خندید.
بهار، مدرسۀ شکفتن است و نوروز آموزگار شادکامی. نوروز، روز نو است و نوید روزگاری دیگر. سرزمین خاطره‌ها، سپهر یادها و «فرصت سبز حیات» است، و پیوند ما با نیاکانمان و میراث ما برای آیندگان. نوروز، نشانۀ مدنیّت، هوشمندی و سلامت ایرانیان در دوران باستان است. طبیعی‌ترین و بهترین روز برای جشن‌های سالانه، آغاز بهار و در وقت گلباران طبیعت است، و این انتخاب خردمندانه، فقط در ایران رخ داده است.
پدران و مادران ما هر دین و آیینی كه برگرفتند، نوروز را گم نكردند؛ چراكه نوروز انتخابی طبیعی و برآمده از عاشقانه‌ترین رابطه میان انسان و زندگی است. نوروز، محصول حادثه‌ای تاریخی یا سیاسی یا دینی نیست؛ بلكه خود تاریخ‌ساز است و آیین‌گستر.

نوروز را زنده نگه می‌داریم تا دوست و دشمن بداند که ما روزهایی را دوست داریم که سرشار از سیر و سکه و سمنو است. پدران و مادران ما، به هزار زبان در گوش ما زمزمه کردند که با چند سین ساده هم می‌توان زندگی را دوست داشت و تا لب گور، شادمان زیست. سین‌های سفرۀ نوروز، مدرسۀ حکمت و نیک‌اندیشی است. آنها به ما می‌آموزند که زندگی در سفره‌ای ساده نیز جاری می‌شود. بوییدن گلی یا همگامی با کوه و صحرا یا دست کشیدن بر گیسوان سبزه‌زار، برای زیستن و خندیدن و تا آسمان‌ها پر کشیدن بسنده است؛ اگر کینۀ خلایق در دل نداشته باشی و خود را مرکز عالم نپنداری.
سلوک انسان در طبیعت، طبیعی‌ترین سیر معنوی او تا بی‌کرانه‌ها است. این سیر خجسته، نه خانقاه می‌خواهد، نه معبدهای آسمان‌خراش و نه جنگ و مشت‌های گره‌کرده. طبیب نوروز، دلال خون نیست؛ لایروب رگ‌های حیات است.

عروس نوروز، عبوس نمی‌نشیند تا بر دیگران فرمان براند. فرمان او، ترانه است؛ بوی گل و نسترن است؛ دیدار و خندیدن و نوشیدن است. نوروز، نه حکمت می‌بافد، نه از عرفان می‌لافد و نه چون معلمان دروغین، چوب تنبیه به دست می‌گیرد.
به تو خنده و شادی می‌آموزد، تا دریچه‌های دل و روحت را به سوی معنای زندگی بگشایی. در ترازوی نوروز، هر که شادتر است، انسان‌تر است؛ زیرا آفریدگار را و آفریده‌های او را چنان می‌بیند که عاشقان، معشوق را، و رهروان، همراه را. هیچ آیین و اسطوره و مرامی را می‌شناسی که انسان‌ها را به شاد و شادتر تقسیم کند، نه به رنگ و نژاد و حزب و دین؟

نوروز، همه را سزاوار زیستن و خندیدن می‌داند، حتی دشمنان بی‌مرامش را. ملتی که نوروز دارد، زندگی را و طبیعت را و دیدار و خندیدن و شاد زیستن را می‌فهمد.
قرن‌هاست که ایرانیان سال نو را با بهترین آرزوهای صمیمی و زیبا برای همدیگر شروع می‌کنند.



#رضا_بابایی
.