معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.2K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بی همگان به سر شود
            بی‌تو به سر نمی‌شود

             داغ تو دارد این دلم
             جای دگر نمی‌شود


#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.


هر کسی اندر جهان مجنون لیلایی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش



#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊🍂

بیا بیا که ز هجرت نه عقل ماند نه دین
قرار و صبر برفته‌ست زین دل مسکین

ز روی زرد و دل درد و سوز سینه مپرس
که آن به شرح نگنجد بیا به چشم ببین

                

#مولانا
به هوای وصل ساقی هوس قمار دارم
به قمار گر نشینم طلب کنار دارم

بکشم شراب بی غش به صفای روی ساقی
نگهی به ساغر می نظری به یار دارم


#مولانا
صبح است و صبوح است بر این بام برآییم
از ثور گریزیم و به برج قمر آییم

پیکار نجوییم و ز اغیار نگوییم
هنگام وصال است بدان خوش صور آییم

روی تو گلستان و لب تو شکرستان
در سایه این هر دو همه گل شکر آییم

خورشید رخ خوب تو چون تیغ کشیده‌ست
شاید که به پیش تو چو مه شب سپر آییم.


#مولانا
تیره ،،،

صبحی که مرا ،

از تو سلامی نرسد ،





تلخ ،،،

روزی ،

که ز شهدِ تو ،

بیانی نرسد ،




#مولانا



سلام دوستان

صبح بخیر
وایِ آن دل ،

که بِدو از تو نشانی نرسد ،




مُرده آن تن ،

که بِدو مژدۂ جانی نرسد ،





#مولانا
معرفی عارفان
وایِ آن دل ، که بِدو از تو نشانی نرسد ، مُرده آن تن ، که بِدو مژدۂ جانی نرسد ، #مولانا
سیه ، آن روز ،

که بی نورِ جمالت گذرد ،





هیچ ، از مطبخِ تو ،

کاسه و خوانی ، نرسد ،





#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جانم به فدا بادا آن را که نمی‌گویم
آن روز سیه بادا کو را بنمی جویم

یک باره شوم رسوا در شهر اگر فردا
من بر در دل باشم او آید در کویم

گفتم صنم مه رو گه گاه مرا می جو
کز درد به خون دل رخساره همی‌شویم

گفتا که تو را جستم در خانه نبودی تو
یا رب که چنین بهتان می گوید در رویم

یک روز غزل گویان والله سپارم جان
زیرا که چو مو شد جان از بس که همی‌مویم

#مولانا     

  ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄❊┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌
مرا خواندی ز در تو خستی از بام
زهی بازی زهی بازی زهی دام

از آن بازی که من می دانم و تو
چه بازی‌ها تو پختستی و من خام

توی کز مکر و از افسوس و وعده
چو خواهی سنگ و آهن را کنی رام

مها با این همه خوشی تو چونی
ز زحمت‌های ما وز جور ایام

چه می پرسم تو خود چون خوش نباشی
که در مجلس تو داری جام بر جام

مرا در راه دی دشنام دادی
چنین مستم ز شیرینی دشنام

#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌