خویِ مردِ دانا ، بگوئیم پنج ،
وزین پنج عادت ، نباشد بهرنج ،
#نخست آنکه ، هرکس که دارد خِرَد ،
ندارد غمِ آنکه ، زو بگذرد،
#نه شادی کند زانکه ، نایافته ،
نه گر بگذرد زو ، شود تافته ،
#به نابودنیها ، ندارد امید ،
نگوید که بار آوَرَد شاخِ بید ،
#چو از رنج و از بَد ، تنآسان شود ،
ز نابودنیها ، هراسان شود ،
#چو سختیش پیش آوَرَد روزگار ،
شود بیش و ،،، سستی نیارد بکار ،
#شاهنامه
وزین پنج عادت ، نباشد بهرنج ،
#نخست آنکه ، هرکس که دارد خِرَد ،
ندارد غمِ آنکه ، زو بگذرد،
#نه شادی کند زانکه ، نایافته ،
نه گر بگذرد زو ، شود تافته ،
#به نابودنیها ، ندارد امید ،
نگوید که بار آوَرَد شاخِ بید ،
#چو از رنج و از بَد ، تنآسان شود ،
ز نابودنیها ، هراسان شود ،
#چو سختیش پیش آوَرَد روزگار ،
شود بیش و ،،، سستی نیارد بکار ،
#شاهنامه