جنگلی بودیم
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک انبوه درختانی تنهاییم!
به کجا آیا خواهیم رسید آخر
و چه خواهد آمد بر سر ما
با این دلهای پراکنده
بنشینیم و بیندیشیم
#هوشنگ_ابتهاج
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک انبوه درختانی تنهاییم!
به کجا آیا خواهیم رسید آخر
و چه خواهد آمد بر سر ما
با این دلهای پراکنده
بنشینیم و بیندیشیم
#هوشنگ_ابتهاج
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقش او در دل چه زیبا می نشست
سنگدل آینه ی ما را شکست
آینه صد پاره شد در پای دوست
باز در هر پاره عکس روی اوست
آینه در عشق بازی صادق است
آینه یک دل نه صد دل عاشق است
#هوشنگ_ابتهاج
سنگدل آینه ی ما را شکست
آینه صد پاره شد در پای دوست
باز در هر پاره عکس روی اوست
آینه در عشق بازی صادق است
آینه یک دل نه صد دل عاشق است
#هوشنگ_ابتهاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم گریان تو نازم حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
#هوشنگ_ابتهاج
#شهرام_ناظری
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
#هوشنگ_ابتهاج
#شهرام_ناظری
ای غم !
تو با این کاروان سوگواران تا کجا همراه میآیی؟
دیگر به یادِ کس نمی آید
آغاز این راه هراس انگیز
چونان که خواهد رفت از یاد کسان افسانهی ما نیز !
- با ما و بی ما آن دلاویز کهن زیباست
در راه بودن سرنوشت ماست
روز همایون رسیدن را
پیوسته باید خواست
#هوشنگ_ابتهاج
تو با این کاروان سوگواران تا کجا همراه میآیی؟
دیگر به یادِ کس نمی آید
آغاز این راه هراس انگیز
چونان که خواهد رفت از یاد کسان افسانهی ما نیز !
- با ما و بی ما آن دلاویز کهن زیباست
در راه بودن سرنوشت ماست
روز همایون رسیدن را
پیوسته باید خواست
#هوشنگ_ابتهاج
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینهی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچهی ایام دل آدمیان است
#هوشنگ_ابتهاج
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینهی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچهی ایام دل آدمیان است
#هوشنگ_ابتهاج
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینهی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچهی ایام دل آدمیان است
#هوشنگ_ابتهاج
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینهی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابهفشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچهی ایام دل آدمیان است
#هوشنگ_ابتهاج
در میان اشک ها پرسیدمش:
خوش ترین لبخند چیست ؟
شعله ای در چشم تاریکش
شکفت
جوش خون در گونهاش
آتش فشاند
گفت:لبخندی که عشقِ سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند
من ز جا برخاستم،
بوسیدمش
#هوشنگ_ابتهاج
خوش ترین لبخند چیست ؟
شعله ای در چشم تاریکش
شکفت
جوش خون در گونهاش
آتش فشاند
گفت:لبخندی که عشقِ سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند
من ز جا برخاستم،
بوسیدمش
#هوشنگ_ابتهاج