معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.79K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده، دیده ناگه به درون دل فتادی؟

#هوشنگ_ابتهاج
جنگلی بودیم
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک انبوه درختانی تنهاییم!
به کجا آیا خواهیم رسید آخر
و چه خواهد آمد بر سر ما
با این دلهای پراکنده

بنشینیم و بیندیشیم

#هوشنگ_ابتهاج
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نقش او در دل چه زیبا می نشست
سنگدل آینه ی ما را شکست

آینه صد پاره شد در پای دوست
باز در هر پاره عکس روی اوست

آینه در عشق بازی صادق است
آینه یک دل نه صد دل عاشق است


#هوشنگ_ابتهاج
همه جا ،

زمزمه‌ی عشقِ نهانِ من و توست ،





#هوشنگ_ابتهاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چشم گریان تو نازم حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین

بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین

مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین

#هوشنگ_ابتهاج
#شهرام_ناظری
ای غم !
تو با این کاروان سوگواران تا کجا همراه می‌آیی؟
دیگر به یادِ کس نمی آید
آغاز این راه هراس انگیز
چونان که خواهد رفت از یاد کسان افسانه‌ی ما نیز !
- با ما و بی ما آن دلاویز کهن زیباست
در راه بودن سرنوشت ماست
روز همایون رسیدن را
پیوسته باید خواست

#هوشنگ_ابتهاج
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است

گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه‌ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه‌فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچه‌ی ایام دل آدمیان است

#هوشنگ_ابتهاج
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی، که پس پرده نهان است

گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

تو رهرو دیرینه‌ی سرمنزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

آبی که بر آسود ، زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست که خونابه‌فشان است

دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازيچه‌ی ایام دل آدمیان است

#هوشنگ_ابتهاج
در میان اشک ها پرسیدمش:
خوش ترین لبخند چیست ؟
شعله ای در چشم تاریکش
شکفت
جوش خون در گونه‌اش
آتش فشاند
گفت:لبخندی که عشقِ سربلند
وقت مردن بر لب مردان نشاند
من ز جا برخاستم،
بوسیدمش

#هوشنگ_ابتهاج
گوش کن!
با لب خاموش سخن می گویم
پاسخ ام گو به نگاهی
که زبان
من و توست...

#هوشنگ_ابتهاج