معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.1K photos
13K videos
3.25K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
نباشد نوحه‌گر مرگِ منِ مردانه‌همّت را
صدایی از شکستِ بُردباران برنمی‌خیزد

#حزین_لاهیجی
نِیَم به هجر تو تنها دو همنشین دارم
دل شكسته یكی جان بی قرار یکی...

#حزین_لاهیجی
گر جوهر خوی تو فتاده ست ستمگر

با ما ز چه رو جور و جفا با دگران هیچ؟

#حزین_لاهیجی
تعظیمِ گاو و خر که به انسان* حرام بود
اکنون فریضه گشته به ما احترامِ خلق!

#حزین_لاهیجی
دیوان، به تصحیح بیژن ترّقی

*در دیوان حزین به تصحیح ذبیح‌الله صاحبکار «مردم» آمده است.
نمی گنجد خیال دیگری در سینهٔ تنگم
نگین دل ندارد جای نقشی غیر نام تو

#حزین_لاهیجی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌
شب که در خلوت اندیشه تمنای تو بود
گل داغ دلِ من، انجمن آرای تو بود

جلوه در آینه‌ام پرتو رخسار تو داشت
سینه آتشکده‌ی حسن دلارای تو بود

کفر و دین را به کسی فتنه‌ی چشمت نگذشت
در سواد حرم و بتکده غوغای تو بود

مژه بر هم نزدم آینه‌سان در همه عمر
بس که در دیده‌ی من ذوقِ تماشای تو بود

باده در ساغر دل نرگس مخمور تو ریخت
مستی ما همه از جامِ مصفای تو بود

دلِ شیدا شده‌ام داغِ تولای تو داشت
سر سودا زده‌ام خاک کف پای تو بود

گل باغِ نظرم، غنچه‌ی سیراب تو شد
سرو و بستان دلم قامت رعنای تو بود

گوهر عاشق سرگشته و معشوق یکی‌ست
در حقیقت من و ما، موجه‌ی دریای تو بود

نشئه‌ها داشت
حزین، سجده‌ی مستانه‌ی تو
درد میخانه مگر، خاکِ مصلای تو بود

#حزین_لاهیجی
آبادی خرابه‌ی دنیا که می‌کند؟
این عشوه‌خانه را به بخیلان فروختیم...

#حزین_لاهیجی
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد

#حزین_لاهیجی
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد

آه از دمی که تنها، با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد

امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین، فرهاد رفته باشد

خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد

از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد

رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد

شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد

پرشور از "حزین" است امروزکوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد

#حزین_لاهیجی
سودای زلف یار به دیوانگی کشید
فکری که در دماغ بماند جنون شود

#حزین_لاهیجی
همچون صدف به سینه هر نکته را بپرور
گوهر نگشته حیف ست حرف از دهن بر آید

#حزین_لاهیجی
ما را هوس بوسه دهد ،لب به گزیدن
شیرین دهنانند ز خمیازه کشانت

#حزین_لاهیجی
نی‌ام زافسردگی عاشق ولی دل یادِ او دارد
شرابی نیست اما این سفال کهنه، بو دارد

#حزین_لاهیجی
ماییم و دل و آرزوی یار و دگر هیچ
قاصد برسان مژده‌ی دیدار و دگر هیچ

هر مشکلی از دولت عشقت شده آسان
دل مانده، همین عقده‌ی دشوار و دگر هیچ

ما از طمع وصل تو در عشق گذشتیم
بگذر ز هم‌آغوشی اغیار و دگر هیچ

طَرْفی که من از عشق بتان بسته‌ام این است
در خاک بَرم حسرت دیدار و دگر هیچ

سهل است اگر چرخ نگردد به مرادم
محروم نگردد کسی از یار و دگر هیچ

مستی‌ست،که درمان دل سوخته‌ی ماست
ساقی برسان ساغر سرشار و دگر هیچ

بَرتاب"حزین"، از دو جهان دیده‌ی دل را
عشق است درین دایره،در کار و دگر هیچ.

#حزین_لاهیجی
#هیچ
کلید فتح مطلب‌ها لب خاموش می‌باشد
در اقبال بگشاید، اگر قفل زبان‌بندی

#حزین_لاهیجی