معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
نادانی آمد و از نادان‌تری گفت. گفت عظمای عظمایان، فلان روحانی، عارف کبیر! فلان عالمی، - تو بگو فلان خری - شبی از کوچه‌ی یکی از طلبگان خویش گذشت - تو بگو یکی از نوچگان و خرزادگان خویش - صدای ساز و آواز از خانه بر می‌خاست، سر به دیوار کوفت و عربده زد که این صدای شیطان است و شاگرد من، بنده‌ای از خدا به طلبگی اهریمن درآمده است.

چنین نادانی‌ها آدمی بسیار بشنود. چنین جهل‌ها که باید ندید و نشنید. آخر تو خر! تو عالمی؟ عالم چیستی؟ عارفی؟ عارف چیستی؟ عارف عزا و نوحه و تحریرهای اهریمنی و گوشه‌ها و دستگاههای شرم و ترس و رذالت؟ چنین کثیفی‌ها آدمی بسیار ببیند. آخر تو صوفی، تو روحانی، تو عارف، آدم نه، تو بگو حیوانی؟ حیوان از تو می‌گریزد.

بلی، چنین عظمت‌ها آدمی بسیار ببیند!

حلمی | کتاب آزادی

#نادانی
#از_نادان‌تری
#حیوان_از_تو_می‌گریزد
مثلثی از عراقی : زیباست

با این توضیح که سه بیت سه بیت ، ردیف و قافیه دارد 👇👇👇





ای رندِ قلندرکیش ،،، می ، نوش ، ز کس مندیش ،

انگار ، همه کم ، بیش ،،، زیرا که دلِ درویش ،

مرهم ننهد بر ریش ، از غایتِ #حیرانی ،





در دیر شو و بنشین ، با خوش‌پسری شیرین ،

شِکَّر ز لبش می‌چین ، تا چند ز کفر و دین؟ ،

در زلف و رخِ او بین ، گبری و #مسلمانی ،





گفتم که : مگر جَستم ، وز دامِ بلا ، رَستم ،

دل در پسری بستم ، کز یادِ لبش ، مستم ،

چون رفت دل از دستم ، چه سود #پشیمانی؟ ،





ساقی ، میِ مهرانگیز ،،، در ساغرِ جانم ریز ،

چون مست شَوَم ، برخیز ،،، زان طرهٔ شورانگیز ،

در گردنِ من آویز ، صد گونه #پریشانی ،





ای ماهِ صبا بگذر ، پیشِ درِ آن دلبر ،

گو : ، ای دلِ غم‌پرور ،،، چون نیستی اندر خور ،

بنشین تو و می ، می‌خور ،،، خود را به چه #رنجانی؟ ،





با این همه هم ، می‌کوش ،،، زهر ، از کفِ او ، می‌نوش ،

چون حلقهٔ او در گوش ،،، کردی ، ز غمش مَخروش ،

چون پخته نِه‌ای ، می‌جوش ،،، از خامی و #نادانی ،





در میکده ، چون او ، باش ،،، می‌خواره شو و ، قلّاش ،

می ، می‌خور و ، خوش می‌باش ،،، مَخروش و ، دلم مَخراش ،

جان ،،، همچو عراقی ، پاش ،،، گر ، طالبِ #جانانی ،





#عراقی
معرفی عارفان
ای ماه صبا بگذر ، پیشِ درِ آن دلبر ، گو : ، ای دلِ غم‌پرور ،،، چون نیستی اندر خور ، بنشین تو و می ، می‌خور ،،، خود را به چه #رنجانی؟ ، #عراقی
با این همه هم ، می‌کوش ،،،

زهر ، از کفِ او ، می‌نوش ،

چون حلقهٔ او در گوش ،،،

کردی ، ز غمش مَخروش ،

چون پخته نِه‌ای ، می‌جوش ،،،

از خامی و #نادانی ،




#عراقی