از آتـش دٖل گـدازه می گیرد عشق
وز حـادثـه رنگ تـازه می گیرد عشق
این مستی و تردستی و گستاخی را
گــویـا ز شـمـا اجـازه می گیرد عشق
#قیصر_امین_پور
وز حـادثـه رنگ تـازه می گیرد عشق
این مستی و تردستی و گستاخی را
گــویـا ز شـمـا اجـازه می گیرد عشق
#قیصر_امین_پور
پیش بیا ، پیش بیا ، پیشتر...
تا که بگویم غمِ دل ، بیشتر ،
دوستترت دارم ، از هر چه دوست ،
ای تو ، به من ،،، از خودِ من ، خویشتر...
دوستتر از آن که ، بگویم چقدر ،
بیشتر از بیشتر از بیشتر...
هیچ نریزد ،،، به جز از نامِ تو ،
بر رگِ من ، گر بزنی نیشتر ،
#قیصر_امین_پور
تا که بگویم غمِ دل ، بیشتر ،
دوستترت دارم ، از هر چه دوست ،
ای تو ، به من ،،، از خودِ من ، خویشتر...
دوستتر از آن که ، بگویم چقدر ،
بیشتر از بیشتر از بیشتر...
هیچ نریزد ،،، به جز از نامِ تو ،
بر رگِ من ، گر بزنی نیشتر ،
#قیصر_امین_پور
می خواهَمَت ،
چنان که شبِ خسته ، خواب را..
می جویَمَت ،
چنان که لبِ تشنه ، آب را...
محوِ تو ، آن چنان که ستاره به چشمِ صبح ،
یا شبنمِ سپیده دَمان ، آفتاب را...
حتی اگر نباشی ، می آفرینمت ،
چونان که التهابِ بیابان ، سراب را...
ای خواهشی ، که خواستنیتر از پاسخی!
با چون تو پرسشی ،،، چه نیازی جواب را....
#قیصر_امین_پور
چنان که شبِ خسته ، خواب را..
می جویَمَت ،
چنان که لبِ تشنه ، آب را...
محوِ تو ، آن چنان که ستاره به چشمِ صبح ،
یا شبنمِ سپیده دَمان ، آفتاب را...
حتی اگر نباشی ، می آفرینمت ،
چونان که التهابِ بیابان ، سراب را...
ای خواهشی ، که خواستنیتر از پاسخی!
با چون تو پرسشی ،،، چه نیازی جواب را....
#قیصر_امین_پور
بهار
لیلا فروهر
دوباره ختم زمستان، ❄️
دوباره فتح بهار
تو بیایی همه ثانیهها، ساعتها
از همین روز،
همین لحظه،
همین دم عیدند ...!
#قیصر_امین_پور
دوباره فتح بهار
تو بیایی همه ثانیهها، ساعتها
از همین روز،
همین لحظه،
همین دم عیدند ...!
#قیصر_امین_پور
غزل پنجره
شماره ثبت ۳۴۵۰۱
یک کلبه ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
در این سیاه چال سراسر سوال
چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
بویی ز نان و گل به همه می رسید
با برگی از کتاب و کمی پنجره
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره
#قیصر_امین_پور
#دفتر_شعر_تازه_ها
شماره ثبت ۳۴۵۰۱
یک کلبه ی خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
در این سیاه چال سراسر سوال
چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
بویی ز نان و گل به همه می رسید
با برگی از کتاب و کمی پنجره
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره
#قیصر_امین_پور
#دفتر_شعر_تازه_ها
۲ اردیبهشت زادروز قیصر امینپور
(زاده ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ شوشتر -- درگذشته ۸ آبان ۱۳۸۶ تهران) شاعر، نویسنده و مدرس دانشگاه
او در سال ۱۳۶۳ در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۱۳۷۶ از پایاننامه دکترایش با راهنمایی دکتر شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد.
وی در سال ۱۳۵۸ از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیرگذار بود. طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفتهنامه سروش را برعهده داشت و نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۶۳ «در کوچه آفتاب» که دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و حدود بیست شعر نیمایی که بعضی به اشتباه این اشعار را سپید میپندارند، منتشر کرد. این کتاب از سوی انتشارات حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی بهچاپ رسید. او هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.
وی تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. همچنین در سال ۱۳۶۸ جایزه نیمایوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین گرفت و در سال ۱۳۸۲ به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.
اشعار وی از حیث بلاغی ارزشمند بود و بر ظرفیتها و توانمندی زبان فارسی افزود. او توانست ویژگیهای سبکی و بلاغی شعر کلاسیک و شعر نیمایی را در شعرهایش تلفیق کند. یکی از عواملی که در نهایت، باعث برجستگی سبکی اوست، نوآوری در بلاغت و درک انتظار مخاطبان امروز از شعر است.
آثار:
از وی در زمینههایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثاری منتشر شدهاست که به آنها اشاره میکنیم:
طوفان در پرانتز (نثر ادبی ۱۳۶۵)
منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان ۱۳۶۵)
مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان ۱۳۶۸)
بیبال پریدن (نثر ادبی ۱۳۷۰)
مجموعه شعر آینههای ناگهان (۱۳۷۲)
بهقول پرستو (شعر نوجوان ۱۳۷۵)
گزینه اشعار (۱۳۷۸ مروارید)
مجموعه شعر گلها همه آفتابگرداناند (۱۳۸۰ مروارید)
دستور زبان عشق (۱۳۸۶ مروارید)
«دستور زبان عشق» آخرین دفتر شعر قیصر امین پور بود که تابستان ۱۳۸۶ در تهران منتشر شد و بر اساس گزارشها، در کمتر از یک ماه بهچاپ دوم رفت.
وی پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشت.
آرامگاه وی در زادگاهش گتوند است.
میدان شهرداری منطقه ۲ تهران واقع در محله سعادت آباد، بهنام قیصر امین پور نامگذاری شده است.
#قیصر_امین_پور، ز
(زاده ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ شوشتر -- درگذشته ۸ آبان ۱۳۸۶ تهران) شاعر، نویسنده و مدرس دانشگاه
او در سال ۱۳۶۳ در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۱۳۷۶ از پایاننامه دکترایش با راهنمایی دکتر شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد.
وی در سال ۱۳۵۸ از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیرگذار بود. طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفتهنامه سروش را برعهده داشت و نخستین مجموعه شعرش را در سال ۱۳۶۳ «در کوچه آفتاب» که دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و حدود بیست شعر نیمایی که بعضی به اشتباه این اشعار را سپید میپندارند، منتشر کرد. این کتاب از سوی انتشارات حوزه هنری وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی بهچاپ رسید. او هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.
وی تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. همچنین در سال ۱۳۶۸ جایزه نیمایوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین گرفت و در سال ۱۳۸۲ به عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.
اشعار وی از حیث بلاغی ارزشمند بود و بر ظرفیتها و توانمندی زبان فارسی افزود. او توانست ویژگیهای سبکی و بلاغی شعر کلاسیک و شعر نیمایی را در شعرهایش تلفیق کند. یکی از عواملی که در نهایت، باعث برجستگی سبکی اوست، نوآوری در بلاغت و درک انتظار مخاطبان امروز از شعر است.
آثار:
از وی در زمینههایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثاری منتشر شدهاست که به آنها اشاره میکنیم:
طوفان در پرانتز (نثر ادبی ۱۳۶۵)
منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان ۱۳۶۵)
مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان ۱۳۶۸)
بیبال پریدن (نثر ادبی ۱۳۷۰)
مجموعه شعر آینههای ناگهان (۱۳۷۲)
بهقول پرستو (شعر نوجوان ۱۳۷۵)
گزینه اشعار (۱۳۷۸ مروارید)
مجموعه شعر گلها همه آفتابگرداناند (۱۳۸۰ مروارید)
دستور زبان عشق (۱۳۸۶ مروارید)
«دستور زبان عشق» آخرین دفتر شعر قیصر امین پور بود که تابستان ۱۳۸۶ در تهران منتشر شد و بر اساس گزارشها، در کمتر از یک ماه بهچاپ دوم رفت.
وی پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشت.
آرامگاه وی در زادگاهش گتوند است.
میدان شهرداری منطقه ۲ تهران واقع در محله سعادت آباد، بهنام قیصر امین پور نامگذاری شده است.
#قیصر_امین_پور، ز
دست عشق از دامنِ دل دور باد!
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کفِ مستی نمی بایست داد
#قیصر_امین_پور
می توان آیا به دل دستور داد؟
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می دانست تیغ تیز را
در کفِ مستی نمی بایست داد
#قیصر_امین_پور
.
زندگی بی عشـق، اگر باشد،
همان جان کندن است
دم به دم جان کنـــدن ای دل کار
دشواری است،نیست؟
زندگی بی عشــق، اگر باشد،
لبی بی خنده است
بر لب بی خنـده باید جای
خندیدن گریست
#قیصر امین پور
زندگی بی عشـق، اگر باشد،
همان جان کندن است
دم به دم جان کنـــدن ای دل کار
دشواری است،نیست؟
زندگی بی عشــق، اگر باشد،
لبی بی خنده است
بر لب بی خنـده باید جای
خندیدن گریست
#قیصر امین پور
این قرارداد
تا ابد میان ما، برقرار باد:
چشمهای من
بهجای دستهای تو؛
من به دست تو، آب میدهم
تو به چشم من، آبرو بده
من به چشمهای بیقرار تو،
قول میدهم
ریشههای ما به آب،
شاخههای ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز میشویم.
#قیصر_امین_پور
تا ابد میان ما، برقرار باد:
چشمهای من
بهجای دستهای تو؛
من به دست تو، آب میدهم
تو به چشم من، آبرو بده
من به چشمهای بیقرار تو،
قول میدهم
ریشههای ما به آب،
شاخههای ما به آفتاب میرسد؛
ما دوباره سبز میشویم.
#قیصر_امین_پور
غنچه از راز تو بو بُرد، شکفت
گل گریبان به هوای تو درید
روشن از روی تو چشم و دل روز
صبح از نام تو دَم زد که دَمید
#قیصر_امین_پور
گل گریبان به هوای تو درید
روشن از روی تو چشم و دل روز
صبح از نام تو دَم زد که دَمید
#قیصر_امین_پور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اي نامت از دل و جان در همه جا
به هر زبان جاری
عطر پاک نفست
سبز و رها
از آسمان جاری...
#قیصر_امین_پور
#علیرضا_افتخاری
به هر زبان جاری
عطر پاک نفست
سبز و رها
از آسمان جاری...
#قیصر_امین_پور
#علیرضا_افتخاری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبی دارم چراغانی شبی تابیدنی امشب
دلی نیلوفری دارم پری بالیدنی امشب
شبی دیگر شبی شب تر شبی از روز روشن تر
شبی پُر تاب و تب دارم ، تبی تابیدنی امشب
#قیصر_امین_پور
دلی نیلوفری دارم پری بالیدنی امشب
شبی دیگر شبی شب تر شبی از روز روشن تر
شبی پُر تاب و تب دارم ، تبی تابیدنی امشب
#قیصر_امین_پور
🕊
🍀
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم
اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم
اگر داغ شرط است، ما بردهایم
اگر دشنهی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گُردهایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمردهایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر بردهایم
#قیصر_امین_پور
🍀
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم
اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم
اگر داغ شرط است، ما بردهایم
اگر دشنهی دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گُردهایم!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمردهایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر بردهایم
#قیصر_امین_پور
🕊
🍀
خوب من ! حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راهِ رودِ جاریِ احساسمان را سد کنیم
عشق ، در هر حالتی خوب است ؛ خوبِ خوبِ خوب
پس نباید با "اگر" یا "شاید" آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من ، دل به دریا میزنی ؟
تا توکّل بر هر آنچه پیش میآید کنیم ؟
جای حسرت خوردن و ماندن ، بیا راهی شویم
پایمان را نذرِ راه و قسمتِ مقصد کنیم
میتوانی ، میتوانم ، میشود ؛ نه ! شک نکن
باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم
زندگی جاریست ؛ بسم الله ، از آغاز راه
نقطههای مشترک را میشود ممتد کنیم
#قیصر_امین_پور
🍀
خوب من ! حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راهِ رودِ جاریِ احساسمان را سد کنیم
عشق ، در هر حالتی خوب است ؛ خوبِ خوبِ خوب
پس نباید با "اگر" یا "شاید" آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من ، دل به دریا میزنی ؟
تا توکّل بر هر آنچه پیش میآید کنیم ؟
جای حسرت خوردن و ماندن ، بیا راهی شویم
پایمان را نذرِ راه و قسمتِ مقصد کنیم
میتوانی ، میتوانم ، میشود ؛ نه ! شک نکن
باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم
زندگی جاریست ؛ بسم الله ، از آغاز راه
نقطههای مشترک را میشود ممتد کنیم
#قیصر_امین_پور
سرا پا اگر زرد و پـژمرده ایم
ولی دل به پاییــز نسپرده ایم
چو گلــدان خالی ،لب پنجـره
پر از خاطـرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، مـا دیده ایم
اگر خـون دل بود،ماخورده ایم
اگر دل دلیــل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنــه دشمــنان،گردنیم!
اگر خنجــر دوستـان گرده ایم!
گــواهی بخواهیـــد اینک گواه
همین زخـمهایم که نشمرده ایم
دلی سربلند و ســری سربهزیر
ازاین دست عمری بهسر بردهایم
#قیصر_امین_پور
ولی دل به پاییــز نسپرده ایم
چو گلــدان خالی ،لب پنجـره
پر از خاطـرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، مـا دیده ایم
اگر خـون دل بود،ماخورده ایم
اگر دل دلیــل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنــه دشمــنان،گردنیم!
اگر خنجــر دوستـان گرده ایم!
گــواهی بخواهیـــد اینک گواه
همین زخـمهایم که نشمرده ایم
دلی سربلند و ســری سربهزیر
ازاین دست عمری بهسر بردهایم
#قیصر_امین_پور
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
#قیصر_امین_پور
به بهانهی هشتم آبان
سالروز درگذشت قیصر امین پور
🌿
🍃🌺
💐🍀🌼🌷
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
#قیصر_امین_پور
به بهانهی هشتم آبان
سالروز درگذشت قیصر امین پور
🌿
🍃🌺
💐🍀🌼🌷
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم
چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان ، گردنیم
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم
گواهى بخواهید ، اینک گواه
همین زخم هایى که نشمرده ایم
دلى سر بلند و سرى سر به زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم
#قیصر_امین_پور
#فریدون_فرح_اندوز
ولى دل به پائیز نسپرده ایم
چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ، ما دیده ایم
اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است ، آورده ایم
اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان ، گردنیم
اگر خنجر دوستان ، گرده ایم
گواهى بخواهید ، اینک گواه
همین زخم هایى که نشمرده ایم
دلى سر بلند و سرى سر به زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم
#قیصر_امین_پور
#فریدون_فرح_اندوز