معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ای مرغ آفتاب
با خود مرا ببر
به دياری كه ھمچو باد
آزاد و شاد پای به
ھر جا توان نهاد
گنجشك پر
شكسته باغ محبتم
تا كی در اين بیابان
سر زير پر نھم
با خود مرا ببر
به چمنزارھای دور
شايد به يك درخت
رسم نغمه سردھم
من بی قرار و
تشنه پروازم ...

#فریدون_مشیری
.
یادباد آن که به خلوتگه وصلت شب و روز
دل سرا پردهٔ صد راز نهان بود مرا

یادباد آن که چو آغاز سخن می‌کردی
با تو صد زمزمه در زیر زبان بود مرا

#محتشم_کاشانی
به‌ آن زیبای عزیز
که دل مرا مالامال از نور کرده
و به آن فرشته و بت جاویدان
از دروازهٔ ابدیت درود می‌فرستم.

او در زندگانی من
هوایی مملو از ملاحت می‌پراکند
و در کام روان تشنه‌ام
شراب ابدیت فرو می‌ریزد.

چون عنبردان
هوای خلوت‌گاه مرا معطر می‌سازد
و مانند مجمر فراموش شده،
پنهانی درون شب دود می‌کند.

ای عشق جاویدان
چگونه تو را تعریف کنم؟
ای دانهٔ مشک که در
زندگی من نهان شده‌ای!

به آن زیبای محبوب
که حیات مرا پر از سرور کرده
و به آن فرشته و بت جاویدان
از دروازهٔ ابدیت درود می‌فرستم.

قطعه‌‌هایی از گل‌های رنج
#شارل_بودلر
Baraye Man
Googoosh
گوگوش

برای من
#شعر_شب

من و خیال تو شبها و کنج خانهٔ خویش
سرود بیخودی و آه عاشقانهٔ خویش

به خون همی‌تپم از ناله‌های خود همه شب
کسی نکرد چو من رقص بر ترانهٔ خویش

خیال خال تو بُردم منِ ضعیف به خاک
چنانکه دانه کشد مور سوی خانهٔ خویش

ز چشم سخت‌دلان دور دار عارض و خال
به سنگِ خاره مکن ضایع آب و دانهٔ خویش

سخن به قاعدهٔ همّت آید ای واعظ!
من و فسون محبّت تو و فسانهٔ خویش

خوشم به شعلهٔ این آه آتشین همه شب
مرا چو شمع سری هست با زبانهٔ خویش

بر آستانهٔ تو خاک شد سرِ «جامی»
چه می‌کشی قدم از خاک آستانهٔ خویش؟

#جامی
من جمله خطا کنم صوابم تو بسی
مقصود از این عمر خرابم تو بسی

من میدانم که چون بخواهم رفتن
پرسند چه کرده‌ای جوابم تو بسی

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۹۶۱
سازنده اگرچه ساز نیکو سازد
اما بی ساز ساز چون بنوازد

من آینه ام که می نمایم او را
او خالق من که او مرا می سازد

#شاه_نعمت_الله_ولی
- رباعی شمارهٔ ۱۶۱
دلکش عاشقم من
🆔 @KhatereeMusic
عاشقم من
🌸🌸🌸

دلکش
هایده
@AHANGMAZANI
هایده🎤

🌸🌸🌸

زبس تنها نشستم
درارو رو خودبستم
هم صحبت آینه
اونم زدم شکستم
آه ای خدا به داد ما نمیرسی
مردیم همه زحسرت و زبی کسی
نبینی پایه‌ی پَستی که کس نَبوَد طلبکارش

شَرَر این آرزو دارد که یابد عمرِ شبنم را

#کلیم
قرار می‌برد از خَلق ، آه و زاریِ ما
به این قرار ، اگر مانده بی‌قراریِ ما

شَویم گَرد و به دنبالِ مَحمِلَش اُفتیم
دگر برای چه روز است خاکساری ما؟

خُمارِ صحبتِ تو عقل و هوش از من بُرد
چه مستی‌ای ز قَفا داشت هوشیاری ما!

تو چون رَوی به رَهِ انتظار ، دیده‌ی خَلق
به هم نیاید ، چون زخمهای کاری ما

به روی دشت اگر گردبادت آید پیش
از او بپرس ز احوال بی‌قراری ما

کدام بارِ غم از خاطری زیاد آید
که دهر ننهد بر دوشِ بُردباری ما

نمانده جان و دلی تا به یادگار دهیم
#کلیم را بِبَر از ما به یادگاری ما


کلیم کاشانی
چَرخِ فَلَکْ با همه کار و کیا
گِردِ خُدا گَردَدْ چونْ آسیا

گِردِ چُنین کعبه کُن ای جانْ طواف
گِردِ چُنین مایِده گَردْ  اِی گِدا



هَر کِه به گِردِ دِلْ  آرَد طَواف
جانِ جهانی شَوَد و  دِلرَبا

هَمرَهِ پَروانه شَوَدْ دِلشُده
گَردَد بَرِ گِردِ سَرِ شَمع‌ها

مولانا
Geryeh Masti
Ebi
#ابی - گریه مستی
Madar Bozorg
Ebi
#ابی - مادر بزرگ
به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم

همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم

سعدی
ما جان لطیفیم و نظر در نائیم
در جای نمائیم ولی بیجائیم

از چهره اگر نقاب را بگشائیم
عقل و دل و هوش جمله را بربائیم

#مولانای_جان
مهربانم
با تو خلوتی خواهم و در بسته ویک محرم راز
که گشایم سر راز و گله‌ای چند قدیم

#وحشی‌بافقی

به نام خدای همه
#یک حبه نور

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ

پس صبر و شكیبایى پیشه كن كه وعده هاى خداوند حقّ است و براى گناهت استغفار كن و شامگاهان و بامدادان، سپاسگزارانه پروردگارت را تسبیح كن.

#غافر-آیه ۵۵
زندگی پر از زیبایی های کوچک است که تحمل رنج ها را آسان تر می کند.
شاید کمی دیر اما یک روز خواهی فهمید گاهی فلسفه ی رنج کشیدنمان در دیدن و پیدا کردن باارزش ترین چیزهاست.
تمام آنچه که چشم ها قبل از لمس سختی قادر به دیدن و پذیرفتنش نبود.
همین سعی کردن،ادامه دادن و قرارگرفتن در لحظه های نفس گیر و روزهای پرمشقت است که آدمی را وادار میکند با نگاهی بازتر و موشکافانه تر زیبایی های زندگی را ببیند و قدردان ذره ذره داشته هایش باشد.
باید چشم ها را باز کرد و با دلی پُر ازیقین به این باور رسید نه از روی خوش خیالی،اُمیدی واهی از سوی دیگری یا هرچیزی،که درهمین زیبایی های کوچک است که آدمی به امید میرسد،قدردان خودش میشود و سپاسگزارِ تمامی آنچه هست. . .

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو

🌺🌺🌺

هر روزخندان‌تر باش! آرام‌تر، مـهربـان‌تر، بخشنده‌تر، صبورتـر و باگذشت‌تر!
صبحت قشنگ
روزت سرشار از عشق 
زيباترین لبخندها بر لبانت 
بالاترين دستها نگهبانت

🌺🌺🌺

شاد باشی