معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
با مردم
به همان بدی که با شما رفتار کردند
رفتار نکنید...!
به اندازه خوبی خودتان،
با آنها برخورد کنید...!
هميشه خودت را "نقد"بدان
تا ديگران تو را به "نسيه" نفروشند.
سعی كن استاد"تغيير"باشی
نه قربانی"تقدير"
در زندگی به کسی اعتماد كن كه به او "ايمان"داری نه"احساس"
هرگز به خاطر مردم "تغيیر"نكن...

#الهی_قمشه_ایی
وقتی برای دیگران لقمه ی بزرگتر از دهانشان باشی!
آن ها چاره ایی ندارند جز آنکه خردت کنن، تا برایشان اندازه شوی
پس مراقب معاشرت هایت باش

#الهی_قمشه_ای
درون آدمها را در زمان عصبانیت بشناس
حرفهایی که آدمها در زمان عصبانیت به شما میزنند
واقعی ترین نظر آنها در مورد شماست...

#الهی_قمشه‌ای
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کسی را دوست بدار که "دوستت دارد"
حتی اگر غلام درگاهت باشد

و دست بکش از دوست داشتن کسی که
"دوستت ندارد"

حتی اگر سلطان قلبت باشد...


#الهی_قمشه_ای
#انسانم_آرزوست

برای جستجوی انسانهای آیینه خو باید چراغ به دست گرفت و گفت " از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست " و اگر گفتند " یافت می نشود " باید گفت " زهی شرف که من در جستجوی همان یافت ناشدنی هستم " و در پی سخن مولانا که گفت:

ای دقوقی با دو چشم همچو جو
هین مبُر امید و ایشان را بجو
گر گران و گر شتابنده بود
عاقبت جوینده یابنده بود
چون ز چاهی می کنی هر روز خاک
عاقبت اندر رسی در آب پاک

اگر یافت نشود نیز باک نیست زیرا اوّلاً: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

ثانیاً اگر آن عاشقان آیینه خو بسیار
نادرند و کمتر کسی توفیق رسیدن به حضور یکی از آنان را پیدا می کند، جای بشارت است که بسیاری از ایشان آیینه دل خویش را پس از مرگ در سخنان و آثار هنریشان به ودیعه نهاده اند تا هر که خواهد در آنها بنگرد:

مهربانی ز من آموز و گرم عمر نماند
به سر تربت سعدی بطلب مهر گیا را


برگرفته از کتاب: #کیمیا
به قلم: #الهی_قمشه_ای
نفرین و آرزوی مرگ بـرای دیگـران

داشتن بذر سیاه ناآرامی وآشفتگی را

در وجودمان پرورش میدهد

و آسودگی را برایمان بی رنگ میکند

ما به دعای هم محتاجیم

نـه بـه نفرین و لعن

#الهی_قمشه‌‌ای
باید به اندازه کافی
بالغ باشی تا بدانی بعضی
وقت ها سکوت قوی تر از
گفتن حرف آخر است ...

انسان بودن زیاد سخت نیست ،

کافیست مهربانی کنی.!
زبانت که نیش نداشته باشد و کسی را نرنجاند ، همین انسانیت است.!
وقتی برای همه خیر بخواهی همین انسانیت است.!

#الهی_قمشه_ایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#الهـــی
به نام تو که
بی نیازترین تنهایی...
با تکیه بر
لطف و مهربانی ات
روزمان را آغاز می کنیم:

#الهی_به_امید_توووღ

به نام خدای همه
توی بعضی از خونه ها نه از وسایل قیمتی خبری هست و نه مادیات چشمو می گیره...
ولی وقتی میری اونجا دلت باز میشه،
انگیزه ی پیشرفت و خوب زندگی کردن پیدا می کنی.
آدمای اینجور خونه ها، هیچ وقت راکد نمیشن، امسال شون با سالای قبل فرق داره، همیشه شوق تغییر کردنو تو چشماشون می بینی...
زندگی توی اینجور خونه ها در جریانِ، انگار وسیله ها دارن باهات حرف می زنن...
پشت ظاهر آروم و بی صدای اینجور آدما یه عقابِ در حال اوج می بینی که وسوسه ت می کنه...
وسوسه ی تلاش برای رسیدن به هر چه که می خوای و باید بشه...
باید از اینجور آدما زندگی کردنو یاد گرفت، باید همیشه شوق داشت، همیشه عین رود بود و حرکت کرد و از سنگای بزرگ رد شد و رفت و به دریا رسید...
به دریا که برسی، اونوقت همه برای تماشا کردنت شوق دارنو براشون میشی نماد آرامشو قدرتو تحسینت می کنن.

#الهی که آخرِ تموم خواستن ها، رسیدن باشه.

🌺🌺🌺

یار مهربانم
درود
بامداد آدینه ات نیکو

🌺🌺🌺


امروزت پر از شادیهای بی سبب
دلت گرم از آفتاب امید
ذهنت پر از افکار ناب و پاک
قلبت مملـو از مهربانی
دستت سرشار از بخشندگی
آرزوهات مستجاب

🌺🌺🌺

شاد باشی
#الهی🙏🏼
توفیق ده تا در دین استوار شویم.
عقبی ده تا از دنیا بیزار شویم.
بر راه دار تا سرگردان نشویم.

خواجه عبدالله انصاري
زندگی کوتاه است و پایان آن
نامعلوم پس همواره سعی کنید
بهترین همسر ،
بهترین رفیق و حتی مهربانترین
رئیس باشید
تا زمان وداع دنیایی زیباتر
را به‌ فرزند خود تحویل دهید

#الهی_قمشه_ای
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخند!
آنقدر جانانه،
که دل تمام ثانیه‌ها شاد شود.
این نهایت مهربانی توست
درحق دنیایی؛
که در برابر حجم غم‌هایمان
کم آورده . . .

#نرگس_صرافیان_طوفان
#مهربان_باش 💕
#الهی_که_امروز
#لبخند_مهمان_لبهات_باشه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کیفیت و کمیت دعا

حسین #الهی_قمشه‌ای
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری

فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری

مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت
تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری

تو خود فرشته‌ای نه از این گل سرشته‌ای
گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری

ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان برد داوری

با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان
بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری

تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری

گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست
زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری

چندان که جهد بود دویدیم در طلب
کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری

سعدی به وصل دوست چو دستت نمی‌رسد
باری به یاد دوست زمانی به سر بری

«سعدی»غزلیات
#الهی_قمشه_ای
ما موجودات خاكي نيستيم كه

به بهشت مي رويم. ما موجودات

بهشتي هستيم كه از خاك سر بر آورده ايم.




#الهی_قمشه_ای



.
#سلطان العارفين شيخ بايزيد بسطامی:




يا چنان نمای كه هستی؛ يا چنان باش كه می نمائی.
هرگز از متكبر بوی معرفت نيايد.
اگر من صد بار بگويم كه خداوندم اوست؛ تا او مرا بنده خود نداند فايده ای نبوَد.
سوار دل باش و پياده تن.
سی سال بود كه ميگفتم خدايا چنين كن و چنين ده؛ چون به قدم اول معرفت رسيدم؛ گفتم:


#الهی تو مرا باش، هر چه میخواهی كن
زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم پس
همواره سعی کنید بهترین همسر ، بهترین
رفیق و حتی مهربانترین رئیس باشید تا زمان
وداع دنیایی زیباتر را به‌ فرزند خود تحویل دهید

#الهی_قمشه_ای
‌‌
#الهی_نامه_عطارنیشابوری
«حکایت سلیمان نبی، با مورچه ی عاشق»

سلیمان با چنان کاری و باری
به خیلی مور، بگذشت از کناری
همه موران به خدمت پیش رفتند
به یک ساعت، هزاران بیش رفتند
مگر موری نیامد پیش زودش
که تلّی خاک پیش خانه بودش
چو باد، آن مور یک یک ذرّه ی خاک
برون می‌برد تا آن تل شود پاک
سلیمانش بخواند و گفت ای مور
چو می‌بینم تورا بی‌طاقت و زور
اگر تو عمر نوح و صبر ایّوب
به دست آری، نگردد کار تو خوب
به بازوی چو تو کس نیست این کار
ز تو این تل نگردد ناپدیدار
زبان بگشاد مور و گفت ای شاه
به همت می‌توان رفتن در این راه
تو منگر در نهاد و بُنیَت من
نگه کن در کمال همت من
یکی مور است کز من ناپدید است
به دام عشق خویشم در کشید است
به من گفته ست گر تو این تل خاک
از اینجا بفگنی و ره کنی پاک
من این خَرسنگِ هجرانِ تو از راه
براندازم، نشینم با تو آنگاه
کنون این کار را بسته میانم
به جز این خاک بُردن می‌ندانم
اگر این خاک گردد ناپدیدار
توانم گشت وصلش را خریدار
وگر از من برآید جان در این باب
نباشم مدّعی باری و کذّاب...
عزیزا عشق از موری بیاموز
چنین بینایی از کوری بیاموز
گلیم مور اگرچه بس سیاه است
ولیکن از کمرداران راه است
به چشم خُرد منگر سوی موری
که او را نیز در دل هست شوری
در این ره می‌ندانم کین چه حال است
که شیری را ز موری گوشمال است

#الهی_نامه_عطارنیشابوری

*بُنیَت= آفرینش، توانایی، فطرت، ساختمان
*خَرسنگ= سنگ بزرگ
*کمردار= نوکر و خدمتکار