معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
دو رنگی می‌کند رخسار زرد و اشک سرخ من

ولی من همچنان در دعویِ عشق تو یکرنگم

#جناب عبدالرحمن جامی
آن سرو سهی چه نام دارد؟
کان قامت خوش خرام دارد
خلقی متحیرند در وی
تا خود هوس کدام دارد؟

ماهی که به حسن او صنم نیست
رخسارش از آفتاب کم نیست
گر دور شود ز دیده غم نیست
کندر دل و جان مقام دارد

من کشتهٔ عشق آن جمالم
آشفتهٔ آن دو زلف و خالم
آنرا خبری بود ز حالم
کو نیز دلی به دام دارد

آن کس که دلم همی رباید
گر نیز دلم بسوخت شاید
تا پخته شود چنانکه باید
دیگ هوسی، که خام دارد

ای دل، چه کنی خیال خوبان؟
اندیشهٔ زلف و خال و خوبان؟
آن برخورد از جمال خوبان
کو نعمت و احتشام دارد

معشوق چو آفتاب دارم
با او هوس شراب دارم
زیرا که دلی کباب دارم
و آن لب نمک تمام دارد

قومی که مقربان دینند
با دردکشان نمی‌نشینند
آواز دهید، تا ببینند
صوفی که به دست جام دارد

من پند کسی نمی‌نیوشم
چون بر لب مطربست گوشم
در کیسهٔ آن کسست هوشم
کو کاسهٔ می مدام دارد

ای خواجه، حکایت مجازی
هرگز نبود بدین درازی
دریاب، که سرعشق بازی
داغیست که این غلام دارد

پوشیده چو نیست حال برتو
امروز می زلال بر تو
بی مانبود حلال بر تو
آن باده که دین حرام دارد

زان چهرهٔ همچو باغم، ای دوست
هرگز نبود فراغم، ای دوست
در خاک برد دماغم، ای دوست
بوی تو که در مشام دارد

خون شد دلم از غم تو، جان نیز
بر چهره دوید و شد روان نیز
سرخی رخم ببین، که آن نیز
از دیده و دل به وام دارد

شعر خوش اوحدی روانست
گر گوش کنی به جای آنست
کز بوسهٔ شکرین لبانست
این شهد که در کلام دارد

از گفته او ترا گذر نیست
وز شیوه عشق خوبتر نیست
آنرا غم جان ز بیم سر نیست
کو مذهب این امام دارد


#جناب_اوحدی
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها
وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو

آن گوشوار شاهدان هم صحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو

قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل‌های ما
مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان الطیر را
دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو

تا کی دوشاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی
تا کی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو

شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مال‌ها
هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو

یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو

ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر
نطق زبان را ترک کن بی‌چانه شو بی‌چانه شو


#جناب_مولوی
من کسی در ناکسی در یافتم
پس کسی در ناکسی در بافتم

جمله شاهان بندهٔ بندهٔ خودند
جمله خلقان مردهٔ مردهٔ خودند

جمله شاهان پست پست خویش را
جمله خلقان مست مست خویش را

می‌شود صیاد مرغان را شکار
تا کند ناگاه ایشان را شکار

مولویمن کسی در ناکسی در یافتم
پس کسی در ناکسی در بافتم

جمله شاهان بندهٔ بندهٔ خودند
جمله خلقان مردهٔ مردهٔ خودند

جمله شاهان پست پست خویش را
جمله خلقان مست مست خویش را

می‌شود صیاد مرغان را شکار
تا کند ناگاه ایشان را شکار

#جناب_مولوی


 ای سید!
طریق دیگر این است که "لا اله" یعنی: این همه چیزها که مشهودند نیستند، به این معنا که گم اند در وحدت ذات و مستهلکند در وی."الّا الله" یعنی وحدت ذات به صورت این چیزها ظاهراست و در نظرها مشهود. پس اشیاء باطنند و او ظاهر است در اشیاء. پس او هم ظاهراشیاء باشد، هم باطن اشیاء و جز ظاهر و باطن چیز دیگر نیست. پس اشیاء اشیاء نباشد بلکه حق باشد و نام اشیاء بر اشیاء اعتباری بود که این نیز عین حق است



#جناب_خواجه_حوراء_مغربی
#رساله_نور_وحدت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیست بیرون ز تو مقصود تکاپو بگذار
چند روزی سر خود بر سر زانو بگذار

با حجاب تن خاکی نتوان واصل شد
کوزه خود بشکن لب به لب جو بگذار

خون شود مشک زهم صحبتی ناف غزال
دل خون گشته به آن حلقه گیسو بگذار

حسن از دایره عشق نباشد بیرون
نعل وارو مزن ای فاخته کوکو بگذار

نیست صائب به زرسیم گران باده لعل
صرفه در کوی خرابات به یکسو بگذار


#جناب_صائب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من ایشان را چه کنم؟

من تو را خواهم که چنینی!
نیازمندی خواهم،
گرسنه‌ای خواهم،
تشنه‌ای خواهم!

آب زلال تشنه جوید .....!!♡♡


#جناب_شمس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بی‌رخت جانا، دلم غمگین مکن
  رخ مگردان از منِ مســـــکین، مکن

  خود ز عشقت سینه‌ام خون کرده‌ای
  از فراقت دیده‌ام خونین مکن

#جناب_عراقی
گر عشق نبودی و غَم عشق نبودی چندین سخن نغز که گفتی، که شنودی؟


گر باد نبودی که سر زلف رُبودی رخساره معشوق به عاشق که نمودی؟


#جناب_سهروردی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا با توام، از تو جان دهم آدم را
وز نور تو روشنی دهم عالم را

چون بی‌تو بوم، قوت آنم نبود
کز سینه به کام خود برآرم دم را
 

#جناب_عراقی