معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بخت حافظ گر از این گونه مدد خواهد کرد
#زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود.

حافظ
من ازدست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من

دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر #زلف تو مسکن

#حافظ
اي زلف تو هر خمي کمندي
چشمت به کرشمه چشم بندي

مخرام بدين صفت مبادا
کز چشم بدت رسد گزندي

اي آينه ، ايمني که ناگاه
در تو رسد آه دردمندي ؟

يا چهره بپوش ، يا بسوزان
بر روي چو آتشست سپندي

ديوانه عشقت اي پريروي
عاقل نشود به هيچ پندي

تلخست دهان عيشم از صبر
اي تٓنگِ شکر بيار قندي

اي سرو به قامتش چه ماني؟
زيباست ولي نه هر بلندي

#سعدی_ترجیع_بند
#زلف_تو
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#زلف

#محسن نامجو


زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم


#حافظ

#اجرای متفاوت قطعه‌ی زلف در آمستردام هلند
Audio
ساز و آواز :
#زلف اشفته

خواننده :
#گلپا

همنواز :
#مهدی تاکستانی
شعر :
#حافظ

زلف آشفته و خوی کرده و
خندان لب و مست

دستگاه/مایه : چهارگاه
شبتان الهی
Audio
ساز و آواز :
#زلف اشفته

خواننده :
#گلپا

همنواز :
#مهدی تاکستانی
شعر :
#حافظ

زلف آشفته و خوی کرده و
خندان لب و مست
Audio
ساز و آواز :
#زلف اشفته

خواننده :
#گلپا

همنواز :
#مهدی تاکستانی
شعر :
#حافظ

زلف آشفته و خوی کرده و
خندان لب و مست

دستگاه/مایه : چهارگاه
دی ، ناگه از نگارم ، اندر رسید نامه ،

قالت : رای فوادی ، من هجرک القیامه ،


#دی = دیروز - دیشب



( دیروز ) یا دیشب ( در زمانی که انتظارش را نداشتم ) از معشوقم نامه‌ای به من رسید .

( در نامه گفته شده بود ) : در قلبِ من از دوریِ تو ، قیامت برپاست .




گفتم که : عشق و دل را ، باشد علامتی هم ،

قالت : دموع عینی ، لم تکف بالعلامه ،


( به او پاسخ دادم ) : عشق علامت و نشانهٔ ( آشکاری ) دارد .

گفت : آیا اشکِ چشمم به عنوان نشانه کفایت نمی‌کند؟



گفتا که : می چه سازی؟ ،، گفتم که : مر سفر را ،

قالت : فمر صحیحاً بالخیر والسلامه ،



گفت : برای چه در حال آماده شدن هستی؟ ،، گفتم : می‌خواهم به سفر بروم .

گفت : امیدوارم سفرت به خیر و سلامتی بگذرد .


گفتم : وفا نداری ،، گفتا که : آزمودی؟ ،

من جرب المجرب ، حلت به الندامه ،



گفتم : تو خیلی بی وفایی ،، گفت : مگر آزمایش کردی؟ ( که به این نتیجه رسیدی؟)

( در پاسخ گفتم : ) هر کس که آزموده‌ها را بیازماید ، فقط پشیمانی عایدش می‌شود .




گفتم : وداع نایی؟ ، واندر برم نگیری؟ ،

قالت : ترید وصلی ، سِرّاً و لا کرامه ،

گفتم : برای بدرقهٔ من نمی‌آیی؟ و برای خداحافظی مرا به آغوش نمی‌کشی؟ (رسمِ مرسومِ خداحافظی را به جای نمی‌آوری؟ )

گفت : تو ، بودن با من را ، پنهانی می‌خواهی ( نمی‌خواهی من در آشکار به تو مِهر بِوَرزم )




گفتا : بگیر زلفم ،، گفتم : ملامت آید ،

قالت : الست تدری ؟ ، العشق و الملامه؟ ،


گفت : این تکه موی مرا بگیر ،، گفتم : سزاوار سرزنش می شوم .

گفت : آیا نمی‌دانی که عشق و ملامت همواره همراهِ هم هستند؟

#زلف = به موی کنارِ گوش ، زلف می‌گویند

#زلف در اصطلاح صوفیه به معنی قُرب آمده … زلف را به نشانهٔ نزدیکی و همراهی داده




#حکیم_سنایی_غزنوی