" هر که بی من شد همه منها خود اوست
دوست جمله شد چو خود را نیست
دوست
آینه بی نقش شد یابد بها
ز آنکه شد حاکیّ جمله نقش ها "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
هر که از منیت خود گذشت به همه چیز دست می یابد. اگر خود را بر همه چیز و همه کس ترجیح نداد, همه چیز و
همه کس می شود.آینه ارزش دارد, چون که از خود نقشی ندارد و نقش دیگران را
می نمایاند...
دوست جمله شد چو خود را نیست
دوست
آینه بی نقش شد یابد بها
ز آنکه شد حاکیّ جمله نقش ها "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
هر که از منیت خود گذشت به همه چیز دست می یابد. اگر خود را بر همه چیز و همه کس ترجیح نداد, همه چیز و
همه کس می شود.آینه ارزش دارد, چون که از خود نقشی ندارد و نقش دیگران را
می نمایاند...
" هان کدام است آن عذاب ای معتمد
در قفس بودن به غیر جنس خَود
زین بدن اندر عذابی ای بشر
مرغ روحت بسته با جنسی دگر
روح باز است و طبایع زاغ ها
دارد از زاغان و جغدان داغ ها "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
عذاب چیست؟ اینکه مجبور باشی
همنشینیِ طبعی متفاوت را تحمل
کنی.
خواسته های تن عذابت می دهد. چون
روحت از جنسی دیگر است.
روح آدمی چون پرنده ای بلند طبع و
آزاد است,اما امیال نفسانی کشش هایی
بی مقدار و سیاه است... و این دو از
یک جنس نیستند...
.
در قفس بودن به غیر جنس خَود
زین بدن اندر عذابی ای بشر
مرغ روحت بسته با جنسی دگر
روح باز است و طبایع زاغ ها
دارد از زاغان و جغدان داغ ها "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
عذاب چیست؟ اینکه مجبور باشی
همنشینیِ طبعی متفاوت را تحمل
کنی.
خواسته های تن عذابت می دهد. چون
روحت از جنسی دیگر است.
روح آدمی چون پرنده ای بلند طبع و
آزاد است,اما امیال نفسانی کشش هایی
بی مقدار و سیاه است... و این دو از
یک جنس نیستند...
.
" قول و فعل بی تناقض بایدت
تا قبول اندر زمان پیش آیدت"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
سخن و کردار آدمی باید یکی باشد
تا نزد مردم مقبولیت پیدا کند...
تا قبول اندر زمان پیش آیدت"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
سخن و کردار آدمی باید یکی باشد
تا نزد مردم مقبولیت پیدا کند...
" یک کسِ نا مستمع ز استیز و رد
صد کسِ گوینده را عاجز کند "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘کسی که با لجاجت از پذیرفتنِ سخن
طفره می رود, اگر صد نفر نیز تلاش
کنند تا قانعش نمایند بی فایده است...
خود را خسته میکنند...
.
صد کسِ گوینده را عاجز کند "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘کسی که با لجاجت از پذیرفتنِ سخن
طفره می رود, اگر صد نفر نیز تلاش
کنند تا قانعش نمایند بی فایده است...
خود را خسته میکنند...
.
"در زمانه مر تو را سه همرهند
آن یکی وافی و این دو غدرمند
آن یکی یاران و دیگر رخت و مال
وان سوم وافی است آن حسن الفعال
مال ناید با تو بیرون از قصور
یار آید لیک آید تا به گور
فعل تو وافی است زو کن ملتحد
که درآید با تو در قعر لحد"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘آدمی سه همراه دارد که دوتای آن وفا
ندارند و یکی وفا دارد.
اولی یاران اویند و دیگری مال و منال
او. اما سومی که وفادار است, اعمالِ
نیک اوست.
مال در قصر می ماند و آدمی از آن جدا
می شود. یاران هم تا پای گور همراه او
هستند.
تنها اعمال آدمی است که او را رها نمی
کنند و پس از مرگ نیز همراه اویند...
آن یکی وافی و این دو غدرمند
آن یکی یاران و دیگر رخت و مال
وان سوم وافی است آن حسن الفعال
مال ناید با تو بیرون از قصور
یار آید لیک آید تا به گور
فعل تو وافی است زو کن ملتحد
که درآید با تو در قعر لحد"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘آدمی سه همراه دارد که دوتای آن وفا
ندارند و یکی وفا دارد.
اولی یاران اویند و دیگری مال و منال
او. اما سومی که وفادار است, اعمالِ
نیک اوست.
مال در قصر می ماند و آدمی از آن جدا
می شود. یاران هم تا پای گور همراه او
هستند.
تنها اعمال آدمی است که او را رها نمی
کنند و پس از مرگ نیز همراه اویند...
"غیر معشوق ار تماشایی بود
عشق نبود هرزه سودایی بود"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘اگر دیده ی آدمی جذبِ غیر معشوق
شد, بی تردید از هوسرانی است...
عشق نبود هرزه سودایی بود"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘اگر دیده ی آدمی جذبِ غیر معشوق
شد, بی تردید از هوسرانی است...
" یک کسِ نامستمع ز استیز و رد
صد کسِ گوینده را عاجز کند "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘 اگر شنونده ی سخن, اهل لجاجت
باشد و حقیقت ناپذیر, گوینده ی
کلام را عاجز کند...
صد کسِ گوینده را عاجز کند "
#مثنوی_مولانادفترپنجم
📘 اگر شنونده ی سخن, اهل لجاجت
باشد و حقیقت ناپذیر, گوینده ی
کلام را عاجز کند...
ما نه مرغان هوا نه خانگی
دانه ی ما دانه ی بی دانگی
زآن فراخ آمد چنین روزی ما
که دریدن شد قبادوزی ما
#مثنوی_مولانادفترپنجم
آدمی باید که در پی دانه چینی از
ظواهر نعمت های دنیا جهدِ افراطی
نداشته و خود را در بعد حیوانیِ
وجود تعریف نکند. روزیِ او در
گذشتن از دانه چینی های این دنیا
قرار داده شده.
آنگاه که از قید تعلقات گذشت و
نعمت های این دنیا را فروگذاشت
ازخوان گسترده ی نعمت های الهی
درک و فیض خواهد یافت...
دانه ی ما دانه ی بی دانگی
زآن فراخ آمد چنین روزی ما
که دریدن شد قبادوزی ما
#مثنوی_مولانادفترپنجم
آدمی باید که در پی دانه چینی از
ظواهر نعمت های دنیا جهدِ افراطی
نداشته و خود را در بعد حیوانیِ
وجود تعریف نکند. روزیِ او در
گذشتن از دانه چینی های این دنیا
قرار داده شده.
آنگاه که از قید تعلقات گذشت و
نعمت های این دنیا را فروگذاشت
ازخوان گسترده ی نعمت های الهی
درک و فیض خواهد یافت...
"شه یکی جان است و لشگر پر از او
روح چون آب است و این اجسام جو
آب روح شاه اگر شیرین بود
جمله جوها پر ز آبِ خوش شود"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
یک لشگر به انگیزه و روحیه ای که
فرماندهِ آن ایجاد می کند, می جنگد.
جسم آدمی هم به قدرت روحی او
معنی می یابد.اگر راهبرانِ مردمان, پرورده و رشد- یافته باشند, مردم همه منزلت و بزرگی پیدا می کنند...
روح چون آب است و این اجسام جو
آب روح شاه اگر شیرین بود
جمله جوها پر ز آبِ خوش شود"
#مثنوی_مولانادفترپنجم
یک لشگر به انگیزه و روحیه ای که
فرماندهِ آن ایجاد می کند, می جنگد.
جسم آدمی هم به قدرت روحی او
معنی می یابد.اگر راهبرانِ مردمان, پرورده و رشد- یافته باشند, مردم همه منزلت و بزرگی پیدا می کنند...