معرفی عارفان
1.16K subscribers
33K photos
11.9K videos
3.19K files
2.72K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گرچشم بگردانے آشوب جہان گردی
آشوب جہان گردی گر چشم بگردانے

یک غمزه پنہانے در کار نظامے کن
در کارنظامے کن یک غمزه پنہانے


#نظامی_گنجوی
بر در خویش سرفرازم کن
وز در خلق بی نیازم کن

نان من بی میانجی دگران
تو ده، ای رزق بخش جانوران

راز گویم به خلق خوار شوم
با تو گویم، بزرگوار شوم

هفت پیکر #نظامی_گنجوی
۲۱ اسفند
روز بزرگداشت #نظامی_گنجوی
(جمال‌الدین ابومحمّد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَّد)
(۵۳۵ هـ. ق – ۶۰۷–۶۱۲ هـ. ق)
متخلص به #نظامی و نامور #حکیم_نظامی
شاعر و داستان‌سرای پارسی‌گوی در سده ششم هجری (دوازدهم میلادی)
وی به عنوان صاحب سبک و پیشوای داستان‌سرایی در ادبیات پارسی شناخته شده‌است.
آرامگاه نظامی گنجوی، در حاشیه غربی شهر گنجه قرار دارد.
نظامی در زمرهٔ گویندگان توانای شعر پارسی است، که نه‌تنها دارای روش و سبکی جداگانه است، بلکه تأثیر شیوهٔ او بر شعر پارسی نیز در شاعرانِ پس از او آشکارا پیداست. نظامی از دانش‌های رایج روزگار خویش (علوم ادبی، نجوم، فلسفه، علوم اسلامی، فقه، کلام و زبان عرب) آگاهی گسترده‌ای داشته و این ویژگی از شعر او به روشنی دانسته می‌شود.
۲۱ اسفند سالروز درگذشت نظامی گنجوی

(زاده سال ۵۳۵ق گنجه -- درگذشته ۲۱ اسفند ۵۷۸ش=۶۱۲ق گنجه) شاعر

او که شاعری داستانسرا و استاد سرایش مثنوی داستانی بود، ليلی و مجنون، خسرو و شيرين، هفت پيكر و اسكندرنامه از جمله آثار اوست. وی شهرت از شهر گنجه قفقاز برد و مردی گوشه‌گير بود كه اميران زمان خود را مدح نگفت. او مدح گفتن شاهان، اميران و مقامات وقت را دروغگویی و چاپلوسی و نوعی گناه می‌دانست و در اين باره گفته است:
چو نتوان راستی را درج كردن
دروغی را چه بايد خرج كردن

این شعر گنجوی که به انگلیسی و زبانهای اروپایی دیگر ترجمه شده در مقدمه کتابهای درسی «خبرنویسی» درج شده و با استناد به آن به کسانی که بعدا «خبرنویس» می‌شوند گوشزد می شود که اگر نتوانند حقیقت یک رویداد را بنویسند، بهتر است که از آن بگذرند تا مطلب نادرست و ناقص بنویسند و بخورد مخاطب دهند. مخاطب خریدار خبر است و نباید به او کم فروشی و بنجل فروشی کرد.
وی از زادگاهش، جز يك سفر به تبريز خارج نشد. داستانهای دوران ساسانيان، زمینه ساز نظامی در تنظیم خسرو و شيرين و هفت پيكر "بهرام نامه" بوده‌اند.
در مورد زادگاهش، سند دقيقى در دست نيست، اما برخى از منابع زادگاهش را تفرش يا فراهان دانسته‌اند، ولى چون در گنجه زيسته به گنجوى شهرت يافته.

این سروده زیبا از اوست:

همه عالم تن است و ایران دل   
نیست گوینده زین قیاس خجل

چون‌که ایران دل زمین باشد  
دل ز تن به بود یقین باشد

مینگیز فتنه میفروز کین  
خرابی میاور در ایران زمین

تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج   
مکن ناسپاسی در آن مال و گنج
#نظامی_گنجوی، د
هنرِ داد

از «مخزن‌الاسرار» حکیم نظامی گنجوی:
[ مقالت چهارم ]




رابعه ، با رابعِ آن هفت مرد ،

گیسویِ خود را بنگر تا چه کرد؟ ،



ای هنر از مردیِ تو ، شرمسار ،

از هنرِ بیوه‌زنی ، شرم دار ،



گردنِ عقل ، از هنر ، آزاد نیست ،

هیچ هنر ، خوب‌تر از داد نیست ،



راهروانی که مبارک‌پی‌اَند ،

در رهِ کشف ،،، از کَشَفی ، کم نی‌اَند ،



هر که در این خانه ، شبی داد کرد ،

خانۀ فردای خود ، آباد کرد
،



توضیحات:
رابعۀ عَدَویّه ، از مردم بصره است . در بیابان به سگی تشنه می‌رسد . از گیسوان خود طناب می‌کند . سپس لباس‌های خود را بدان می‌بندد و جامۀ تر را از چاه برمی‌کشد و در میان دو پای خود فشار می‌دهد ، تا سگ از آن آب خورده ، نجات یابد .

رابع : منظور سگ است .

هفت‌مرد : اصحاب کهفند .

کَشَف : سنگ‌پشت




#نظامی
یا رب به خدایی ، خدایی
وانگه به کمال کبریایی
از عمر من آنچه مانده بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
پرورده عشق شد سرشتم
بی عشق مباد سرنوشتم

#نظامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرده برانداز و برون آی فرد
گر منم آن پرده ، به هم در نورد

عجز فلک را به فلک وانمای
عِقد جهان را ز جهان ، واگشای

#مخزن_الاسرار
#نظامی

نور تجلی تو شیرازه پیوند جهان آفرینش را در هم می پیچد ⚘
تیز فهمی، دور بینی، دلبری، رامش گری

راست طبعی، غمگساری، مونسی، دلداده‌ای...


#نظامی_گنجوی
بیا ساقی ، آن آبِ آتش‌خیال ،

درافکن ، بِدان کَهرُباگون‌سفال ،




گوارنده‌آبی ، کزین تیره‌خاک ،

بِدو ، شاید اندوه را ،، شُست پاک ،




#نظامی
معرفی عارفان
بیا ساقی ، آن آبِ آتش‌خیال ، درافکن ، بِدان کَهرُباگون‌سفال ، گوارنده‌آبی ، کزین تیره‌خاک ، بِدو ، شاید اندوه را ،، شُست پاک ، #نظامی
شبی روشن از روز و ، رخشنده‌تر ،

مَهی ،، زآفتابی درفشنده‌تر ،




ز سرسبزیِ گنبدِ تابناک ،

زمرّد شده ، لوحِ طفلانِ خاک ،





ستاره ، بر آن لوحِ زیبا ،، ز سیم ،

نوشته بَسی حرف ،، از امّید و بیم ،




دبیری ، که آن حرف‌ها را ، شناخت ،

درین غارِ بی غور ،، منزل نساخت ،




#نظامی


در مصرع اول :


شبی روشن از روز و ، رخشنده‌تر = شبی روشن‌تر از روز بلکه درخشنده‌تر از روز
معرفی عارفان
به شغلِ جهان ، رنج بردن ، چه سود؟ ، که روزی ،،، به کوشش نشاید فزود ، جهان ،، غم نیرزد ، به شادی گرای ، نه کز بهرِ غم کرده‌اند این سرای ، #نظامی
جهان ، از پیِ شادی و دلخوشی‌ست ،

نه از بهرِ بیداد و محنت‌کشی‌ست ،




در این جایِ سختی ، نگیریم سخت ،

از این چاهِ بی بُن ،، برآریم رَخت ،




#نظامی
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل

چونکه ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد

زان ولایت که مهتران دارند
بهترین جای بهتران دارند

#نظامی
داستان پیرزن و سلطان سنجر

از «مخزن‌الاسرار» حکیم
#نظامی_گنجوی:
[ مقالت چهارم ]

شحنه بوَد مست که آن خون کند
عربده با پیرزنی چون کند؟!

رطل‌زنان دخل ولایت برند
پیره‌زنان را به جنایت برند

آنکه درین ظلم، نظر داشته است
سِتر من و عدل تو برداشته است

گر ندهی دادِ من ای شهریار!
با تو رود روز شمار، این شمار

داوری و داد، نمی‌بینمت
وز ستم آزاد، نمی‌بینمت

از مَلکِان قوّت و یاری رسد
وز تو به ما بین که چه خواری رسد!

شاه که ترتیب ولایت کند
حکم رعیّت به رعایت کند

عالَم را زیر و زبر کرده‌ای
تا تویی، آخِر چه هنر کرده‌ای؟!

سنجر کاقلیم خراسان گرفت
کرد زیان کاین سخن آسان گرفت

شرم درین طارم ازرق نماند
آب درین خاک معلّق نماند



رطل‌زنان: میخوارن. رطْل: پیمانۀ شراب.
طارم ازرق: آسمان
آب: آبرو و شرف
سخن کان از سر اندیشه ناید
نوشتن را و گفتن را نشاید

سخن را سهل باشد نظم دادن
بباید لیک بر نظم ایستادن

سخن بسیار داری اندکی کن
یکی را صد مکن صد را یکی کن
#نظامی_گنجوی
عمر ، به خشنودیِ دل‌ها ،،، گذار ،



تا ، ز تو خوشنود بُوَد کردگار ،




#نظامی
معرفی عارفان
عمر ، به خشنودیِ دل‌ها ،،، گذار ، تا ، ز تو خوشنود بُوَد کردگار ، #نظامی
#هر که ، به نیکی عمل آغاز کرد ،


نیکیِ او ،،، روی بِدو باز کرد ،




#نظامی


هر‌کس که کار نیک و خیر انجام داد آن نیکی به خودش باز‌گشت .