معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
اگر گِل بر سرستت ، تا نشویی ،

بیار و ، بشکُفان گلزارِ ما را ،

#مولانا


#اگر گِل بر سرستت ، تا نشویی = منظور این هست که تعجیل کن ، معطل نکن ، وقت را از دست نده ، به قول امروزی‌ها فرصت‌سوزی نکن
دیوان شمس غزل ۱۰۴


‏***

جانا ، بیار باده ، که ایام می‌رود ،

تلخیِ غم ، به‌لذّتِ آن جام ، می‌رود ،




جامی ، که عقل و روح ، حریف و جلیسِ اوست ،

نی نفسِ کوردل ، که سویِ دام می‌رود ،




با جامِ آتشین ، چو تو از در درآمدی ،

وسواس و غم ،،، چو دود ، سویِ بام می‌رود ،




گر بر سرت گِل است ، مَشویَش شتاب کن ،

بر آب و گِل ، بساز ،،، که هنگام می‌رود ،




آن چیز را بجوش ، که او هوش می‌بَرَد ،

وآن خام را بپَز ، که سخن خام می‌رود ،

( #ناپخته سخن مگوی )




تا مست نیست ، از همه لنگان سپس‌ترست ،

در بیخودی ، به کعبه ،،، به یک گام می‌رود ،




خاموش و ، نام باده مگو ،،، پیشِ مردِ خام ،

چون ، خاطرش به بادۂ بدنام می‌رود ،




#مولانا

#گر بر سرت گِل است ، مَشویَش ، شتاب کن = همان معانی را که برای مصرع اول بیت بالا از غزل ۱۰۴ گفته شد ، دارد .


#تا مست نیست ، از همه لنگان سپس‌ترست = یعنی زمانی که مست و بیخود نیست ، از همه حتی از افراد لنگ نیز عقب‌تر هست .
دیوان شمس ص ۳۵۰ غزل ۸۶۵