آنان که محققان این درگاهند
نزد دل اهل دل چو برگ کاهند
اهل دل خاصگان شاهنشاهند
باقی همه هرچه هست خرج راهند
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۴۶۱
نزد دل اهل دل چو برگ کاهند
اهل دل خاصگان شاهنشاهند
باقی همه هرچه هست خرج راهند
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۴۶۱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨
ماییم و هوای یار مه رو، شب و روز
چون ماهی تشنه اندر این جو شب و روز
زین روز و شبان کجا برد بو، شب و روز
خود در شب و روز عاشقان کو شب و روز؟
#رباعی_مولانا
☆ در این ابیات مولانا به بیان حال و هوای خود میپردازد و اینکه شب و روز در اندیشه یارِ مهروست، مثل ماهی که به فقط به آب نیازمند است. البته ما در حال حاضر هم در ملک و دریای الهی زندگی میکنيم. مانند ماهی که دریاست.
☆ و شب و روز عاشقان حق با ما تفاوت دارد و با طلوع و غروب خورشید بوجود نمیآید و ما از آن بویی نبردهایم. ارتباط آن با خورشید حق است.
ماییم و هوای یار مه رو، شب و روز
چون ماهی تشنه اندر این جو شب و روز
زین روز و شبان کجا برد بو، شب و روز
خود در شب و روز عاشقان کو شب و روز؟
#رباعی_مولانا
☆ در این ابیات مولانا به بیان حال و هوای خود میپردازد و اینکه شب و روز در اندیشه یارِ مهروست، مثل ماهی که به فقط به آب نیازمند است. البته ما در حال حاضر هم در ملک و دریای الهی زندگی میکنيم. مانند ماهی که دریاست.
☆ و شب و روز عاشقان حق با ما تفاوت دارد و با طلوع و غروب خورشید بوجود نمیآید و ما از آن بویی نبردهایم. ارتباط آن با خورشید حق است.
نایی ببرید از نیستان استاد
با نه سوراخ و آدمش نام نهاد
ای نی تو از این لب آمدی در فریاد
آن لب را بین که این لبت را دم داد
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۶۱۱
با نه سوراخ و آدمش نام نهاد
ای نی تو از این لب آمدی در فریاد
آن لب را بین که این لبت را دم داد
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۶۱۱
من جمله خطا کنم صوابم تو بسی
مقصود از این عمر خرابم تو بسی
من میدانم که چون بخواهم رفتن
پرسند چه کردهای جوابم تو بسی
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۹۶۱
مقصود از این عمر خرابم تو بسی
من میدانم که چون بخواهم رفتن
پرسند چه کردهای جوابم تو بسی
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۹۶۱
طاوس نهای که بر جمالت نگرند
سیمرغ نهای که بیتو نام تو برند
شهباز نهای که از شکار تو چرند
آخر تو چه مرغی و ترا با چه خرند
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۷۵۴
سیمرغ نهای که بیتو نام تو برند
شهباز نهای که از شکار تو چرند
آخر تو چه مرغی و ترا با چه خرند
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۷۵۴
آنی که وجود و عدمت اوست همه
سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه
تو دیده نداری که باو درنگری
ورنی که ز سر تا قدمت اوست همه
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۵۹۵
سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه
تو دیده نداری که باو درنگری
ورنی که ز سر تا قدمت اوست همه
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۵۹۵
روزیکه بود دلت ز جان پر از درد
شکرانه هزاران جان فدا باید کرد
کاندر ره عشق و عاشقی ای سره مرد
بیشکر قفای نیکوان نتوان کرد
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۷۱۵
شکرانه هزاران جان فدا باید کرد
کاندر ره عشق و عاشقی ای سره مرد
بیشکر قفای نیکوان نتوان کرد
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۷۱۵
ای بانگ رباب از تو تابی دارم
من نیز درون دل ربابی دارم
بر مگذر ساعتی بیا و بنشین
مهمان شو گوشهٔ خرابی دارم
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۵۷
من نیز درون دل ربابی دارم
بر مگذر ساعتی بیا و بنشین
مهمان شو گوشهٔ خرابی دارم
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۵۷
ای از تو برون ز خانهها جای دلم
وی تلخی رنجهات حلوای دلم
ما را ز غمت شکایتی نیست ولیک
خوش آیدم آنکه بشنوی وای دلم
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۵۶
وی تلخی رنجهات حلوای دلم
ما را ز غمت شکایتی نیست ولیک
خوش آیدم آنکه بشنوی وای دلم
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۱۵۶
ما زیبائیم خویش را زیبا کن
خوبا ما کن ز دیگران خو واکن
ور میخواهی که کان گوهر باشی
دل را بگشای و سینه را دریا کن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۵۰۵
خوبا ما کن ز دیگران خو واکن
ور میخواهی که کان گوهر باشی
دل را بگشای و سینه را دریا کن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۵۰۵