.
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هرسه مرا نقد و تو را نسیه بهشت
#خیام رباعی ۴۳
شب بر عزیزان خوش به امید فردایی زیبا
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هرسه مرا نقد و تو را نسیه بهشت
#خیام رباعی ۴۳
شب بر عزیزان خوش به امید فردایی زیبا
خیام خوانی
محمد معتمدی
چون مُرده شوم، خاکِ مرا گُم سازید
احوالِ مرا عبرتِ مردم سازید
خاک تن من به باده آغشته کنید
وَز کالبدم خشتِ سَرِ خُم سازید...
#خیام خوانی
#محمد_معتمدی
احوالِ مرا عبرتِ مردم سازید
خاک تن من به باده آغشته کنید
وَز کالبدم خشتِ سَرِ خُم سازید...
#خیام خوانی
#محمد_معتمدی
ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم
وین یکدمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیْرِ کُهَن درگذریم
با هفتهزار سالگان سربهسریم
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
#خیام ⚘
وین یکدمِ عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیْرِ کُهَن درگذریم
با هفتهزار سالگان سربهسریم
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
#خیام ⚘
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغدان و عالم فانوس
ما چون صوریم کاندر او حیرانیم
#خیام_نیشابوری
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغدان و عالم فانوس
ما چون صوریم کاندر او حیرانیم
#خیام_نیشابوری
تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم
در دِه تو به کاسه می از آن پیش که ما
در کارگه کوزهگران کوزه شویم
#خیام_نیشابوری
در دهر چه صد ساله چه یکروزه شویم
در دِه تو به کاسه می از آن پیش که ما
در کارگه کوزهگران کوزه شویم
#خیام_نیشابوری
گنجت باید به رنج خو باید کرد
جان وقف بلای عشق او باید کرد
در پنجهٔ شیر اوفتادن به ازانک
با او نفسی پنجه فرو باید کرد
#خیام_نیشابوری
جان وقف بلای عشق او باید کرد
در پنجهٔ شیر اوفتادن به ازانک
با او نفسی پنجه فرو باید کرد
#خیام_نیشابوری
.
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
#خیام رباعی ۱۰۲
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
#خیام رباعی ۱۰۲
ایکاش که جای آرمیدن بودی
یا این رهِ دور را رسیدن بودی
کاش از پیِ صدهزار سال از دلِ خاک
چون سبزه امیدِ بردمیدن بودی.
#خیام
یا این رهِ دور را رسیدن بودی
کاش از پیِ صدهزار سال از دلِ خاک
چون سبزه امیدِ بردمیدن بودی.
#خیام
دل ، سِرِّ حیات ،،، اگر کَماهی دانست ،
در مرگ هم ،،، اسرارِ الهی ، دانست ،
امروز ، که با خودی ،،، ندانستی هیچ ،
فردا ، که ز خود رَوی ،،، چه خواهی دانست؟ ،
#خیام_نیشابوری
#کماهی = آنطور که هست - آنچنان که هست
در مرگ هم ،،، اسرارِ الهی ، دانست ،
امروز ، که با خودی ،،، ندانستی هیچ ،
فردا ، که ز خود رَوی ،،، چه خواهی دانست؟ ،
#خیام_نیشابوری
#کماهی = آنطور که هست - آنچنان که هست