مثلثی از عراقی : زیباست
با این توضیح که سه بیت سه بیت ، ردیف و قافیه دارد 👇👇👇
ای رندِ قلندرکیش ،،، می ، نوش ، ز کس مندیش ،
انگار ، همه کم ، بیش ،،، زیرا که دلِ درویش ،
مرهم ننهد بر ریش ، از غایتِ #حیرانی ،
در دیر شو و بنشین ، با خوشپسری شیرین ،
شِکَّر ز لبش میچین ، تا چند ز کفر و دین؟ ،
در زلف و رخِ او بین ، گبری و #مسلمانی ،
گفتم که : مگر جَستم ، وز دامِ بلا ، رَستم ،
دل در پسری بستم ، کز یادِ لبش ، مستم ،
چون رفت دل از دستم ، چه سود #پشیمانی؟ ،
ساقی ، میِ مهرانگیز ،،، در ساغرِ جانم ریز ،
چون مست شَوَم ، برخیز ،،، زان طرهٔ شورانگیز ،
در گردنِ من آویز ، صد گونه #پریشانی ،
ای ماهِ صبا بگذر ، پیشِ درِ آن دلبر ،
گو : ، ای دلِ غمپرور ،،، چون نیستی اندر خور ،
بنشین تو و می ، میخور ،،، خود را به چه #رنجانی؟ ،
با این همه هم ، میکوش ،،، زهر ، از کفِ او ، مینوش ،
چون حلقهٔ او در گوش ،،، کردی ، ز غمش مَخروش ،
چون پخته نِهای ، میجوش ،،، از خامی و #نادانی ،
در میکده ، چون او ، باش ،،، میخواره شو و ، قلّاش ،
می ، میخور و ، خوش میباش ،،، مَخروش و ، دلم مَخراش ،
جان ،،، همچو عراقی ، پاش ،،، گر ، طالبِ #جانانی ،
#عراقی
با این توضیح که سه بیت سه بیت ، ردیف و قافیه دارد 👇👇👇
ای رندِ قلندرکیش ،،، می ، نوش ، ز کس مندیش ،
انگار ، همه کم ، بیش ،،، زیرا که دلِ درویش ،
مرهم ننهد بر ریش ، از غایتِ #حیرانی ،
در دیر شو و بنشین ، با خوشپسری شیرین ،
شِکَّر ز لبش میچین ، تا چند ز کفر و دین؟ ،
در زلف و رخِ او بین ، گبری و #مسلمانی ،
گفتم که : مگر جَستم ، وز دامِ بلا ، رَستم ،
دل در پسری بستم ، کز یادِ لبش ، مستم ،
چون رفت دل از دستم ، چه سود #پشیمانی؟ ،
ساقی ، میِ مهرانگیز ،،، در ساغرِ جانم ریز ،
چون مست شَوَم ، برخیز ،،، زان طرهٔ شورانگیز ،
در گردنِ من آویز ، صد گونه #پریشانی ،
ای ماهِ صبا بگذر ، پیشِ درِ آن دلبر ،
گو : ، ای دلِ غمپرور ،،، چون نیستی اندر خور ،
بنشین تو و می ، میخور ،،، خود را به چه #رنجانی؟ ،
با این همه هم ، میکوش ،،، زهر ، از کفِ او ، مینوش ،
چون حلقهٔ او در گوش ،،، کردی ، ز غمش مَخروش ،
چون پخته نِهای ، میجوش ،،، از خامی و #نادانی ،
در میکده ، چون او ، باش ،،، میخواره شو و ، قلّاش ،
می ، میخور و ، خوش میباش ،،، مَخروش و ، دلم مَخراش ،
جان ،،، همچو عراقی ، پاش ،،، گر ، طالبِ #جانانی ،
#عراقی
معرفی عارفان
با این همه هم ، میکوش ،،، زهر ، از کفِ او ، مینوش ، چون حلقهٔ او در گوش ،،، کردی ، ز غمش مَخروش ، چون پخته نِهای ، میجوش ،،، از خامی و #نادانی ، #عراقی