قلبمٖ به حدیثی که شنیدی مشکن
عهدم به خطایی که ندیدی مشکن
تیغی که بدو فتح نمودی مفروش
جامی که بدو باده کشیدی مشکن
#ملک_الشعرای_بهار
عهدم به خطایی که ندیدی مشکن
تیغی که بدو فتح نمودی مفروش
جامی که بدو باده کشیدی مشکن
#ملک_الشعرای_بهار
دلم ببردی و گویی که جان بیار ای دوست
به حیرتم که تو از جان من چه میخواهی؟
دوباره آمدی ای سیل غــم، نمیدانم
دگر ز کلبهٔ ویران من چه میخــواهی؟
#ملک_الشعرای_بهار
به حیرتم که تو از جان من چه میخواهی؟
دوباره آمدی ای سیل غــم، نمیدانم
دگر ز کلبهٔ ویران من چه میخــواهی؟
#ملک_الشعرای_بهار
ز من نگارم خبر ندارد
به حال زارم نظر ندارد
خبر ندارم من از دل خود
دل من از من خبر ندارد
#ملک_الشعرای_بهار
به حال زارم نظر ندارد
خبر ندارم من از دل خود
دل من از من خبر ندارد
#ملک_الشعرای_بهار
عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست
کی بهمسجد سزد آن شمع که در خانه رواست
به وفایی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفایی که کنی بر دل ما عین وفاست
#ملک_الشعرای_بهار
.
کی بهمسجد سزد آن شمع که در خانه رواست
به وفایی که نداری قسم ای ماه جبین
هر جفایی که کنی بر دل ما عین وفاست
#ملک_الشعرای_بهار
.
Ze man negaram
Shajarians
قطعه "ز من نگارم"
خوانندگان: #محمدرضا_شجریان و #همایون_شجریان
آهنگساز: #درویش_خان
امان از این عشق فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد
#ملک_الشعرای_بهار
خوانندگان: #محمدرضا_شجریان و #همایون_شجریان
آهنگساز: #درویش_خان
امان از این عشق فغان از این عشق
که غیر خون جگر ندارد
#ملک_الشعرای_بهار
از توگر مادر تو نیست رضا
دان که راضی نبود از تو خدا
وای اگر خندهٔ گستاخ کنی!
آخ اگر بر رخ او آخ کنی!
#ملک_الشعرای_بهار
دان که راضی نبود از تو خدا
وای اگر خندهٔ گستاخ کنی!
آخ اگر بر رخ او آخ کنی!
#ملک_الشعرای_بهار
.
...گفتم که مگر به نیروی قانون
آزادی را به تخت بنشانم
و امروز چنان شدم که برکاغذ
آزاد نهاد خامه نتوانم
ای آزادی، خجسته آزادی!
از وصل تو روی برنگردانم
تا آنکه مرا به نزد خود خوانی
یا آنکه ترا به نزد خود خوانم
#ملک_الشعرای_بهار
...گفتم که مگر به نیروی قانون
آزادی را به تخت بنشانم
و امروز چنان شدم که برکاغذ
آزاد نهاد خامه نتوانم
ای آزادی، خجسته آزادی!
از وصل تو روی برنگردانم
تا آنکه مرا به نزد خود خوانی
یا آنکه ترا به نزد خود خوانم
#ملک_الشعرای_بهار
روزی دو سه صبرکن به امید
از رحمت حق مباش نومید
ای از شب هجر بود ناشاد
برخیز که رهسپار شد شب
صبح آمد و بردمید خورشید
از رحمت حق مباش نومید
#ملک_الشعرای بهار
از رحمت حق مباش نومید
ای از شب هجر بود ناشاد
برخیز که رهسپار شد شب
صبح آمد و بردمید خورشید
از رحمت حق مباش نومید
#ملک_الشعرای بهار
زن بُوَد شعرِ خدا، مرد بُوَد نثر خدا!
مرد نثری سَره و زن غزلی تر باشد
نثر هرچند به تنهایی خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
#ملک_الشعرای_بهار
مرد نثری سَره و زن غزلی تر باشد
نثر هرچند به تنهایی خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد
#ملک_الشعرای_بهار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
"#ملک_الشعرای_بهار"
قطعه : بهار دلکش
آواز : استاد محمدرضا_شجریان
آهنگ : درویش خان
آلبوم : عشق داند
از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
"#ملک_الشعرای_بهار"
قطعه : بهار دلکش
آواز : استاد محمدرضا_شجریان
آهنگ : درویش خان
آلبوم : عشق داند
شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند
گل با نسیم صبح، سر از خواب برکند
باد صبا به دایگی ابر و آفتاب
طفل شکوفه را به چمن خشک و ترکند
#ملک الشعرای بهار
گل با نسیم صبح، سر از خواب برکند
باد صبا به دایگی ابر و آفتاب
طفل شکوفه را به چمن خشک و ترکند
#ملک الشعرای بهار
آن کس که رموز غیب داند، نه تویی
وان کو خط نابوده بخواند، نه تویی
اندیشهی عاقبت مکن کز پسِ مرگ
چیزی هم اگر از تو بماند، نه تویی
#ملک_الشعرای_بهار
وان کو خط نابوده بخواند، نه تویی
اندیشهی عاقبت مکن کز پسِ مرگ
چیزی هم اگر از تو بماند، نه تویی
#ملک_الشعرای_بهار