معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #کشته_شدن_سهراب_به_دست_رستم فردوسی « شاهنامه » « سهراب » بخش ۲۱ ( #قسمت_سوم ) ۳۳ چو برخاست آوازِ کوس ، از دَرَم ، بیامد ، پُر از خون ، دو رُخ ،،، مادرم ، ۳۴ همی ، جانش از رفتنِ من ، بِخَست ، یکی مُهره ، بر بازویِ من ، ببست ، ۳۵…
داستان رستم و سهراب
#کشته_شدن_سهراب_به_دست_رستم
فردوسی « شاهنامه » « سهراب »
بخش ۲۱
( #قسمت_چهارم )



۵۰

ازآن‌پس بدو گفت کاووس شاه ،

کز ایدر ، هیونی سویِ رزمگاه ،

۵۱

بتازید ، تا کارِ سهراب ، چیست؟ ،

که ، بر شهرِ ایران ، بباید گریست ،

۵۲

اگر ، کشته شد رستمِ جنگجوی ،

از ایران ، که یارَد شدن ، پیشِ اوی؟ ،

۵۳

بباید ،،، چو جمشید ، آواره گشت ،

که بنهیم سر ، جمله در کوه و دشت ،

۵۴

به‌انبوه ، زخمی بباید زدن ،

برین رزمگه ، بر نشاید بُدن ،

#به‌انبوه = دسته‌جمعی - تمام لشکریان

۵۵

چو ، آشوب برخاست از انجمن ،

چنین گفت سهراب با پیلتن : ،

۵۶

که اکنون ، چو روزِ من ، اندر گذشت ،

همه کارِ تُرکان ، دگرگونه گشت ،

۵۷

همه ، مهربانی بِدان کن ، که شاه ،

سویِ جنگِ توران ( تُرکان ) ، نرانَد سپاه ،

۵۸

که ایشان ، هم از بهرِ من ( ز بهرِ مرا ) جنگجوی ،

سویِ مرزِ ایران ، نهادند روی ،

۵۹

نباید که بینند رنجی ، به راه ،

مکن جز به‌نیکی ، در ایشان نگاه ،

۶۰

بَسی روز را ، داده بودم نوید ،

بَسی کرده بودم ، ز هر در ، امید ،

۶۱

بگفتم : اگر زنده بینم پدر ،

به‌گیتی ، نمانَم یکی تاجور ،

#نمانم = باقی نگذارم

۶۲

چه دانستم ای پهلوِ نامور ،

که ، باشد روانم ، به دستِ پدر؟ ،

۶۳

درین دژ ، دلیری به بندِ منست ،

گرفتارِ خَمّ کمندِ منست ،

۶۴

بَسی ، زو ، نشانِ تو ، پرسیده‌ام ،

همی ، بُد خیالِ تو ،،، در دیده‌ام ،

۶۵

جز آن بود ، یکسر سخنهای اوی ،

ازو ، بازمانَد تُهی ، جایِ اوی ،

۶۶

چو گشتم ز گفتارِ او ، ناامید ،

شدم ،،، لاجرم تیره ،،، روزِ سپید ،

#شدم = شد مرا - مرا شد





بخش ۲۲ : « به گودرز گفت آنزمان پهلوان »

بخش ۲۰ : « چو خورشیدِ رخشان ، بگسترد پَر »




ادامه دارد 👇👇👇