معرفی عارفان
1.11K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.69K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
‌هر روز دلم در غم تو زارتر است
وز من دل بیرحم تو بی‌زارتر است

بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است

#مولانا
هر ﻛﻪ ﺑﺎ "ﻋﺸﻖ" ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ، "ﻣﺴﺖ" ﺷﺪ.
ﻭﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﺭﺍﻩ "ﺑﯽ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ" ﺷﺪ.
ﻫﺮ ﻛﺠﺎ "ﻋﺸﻖ" ﺁﯾﺪ ﻭ ﺳﺎﻛﻦ ﺷﻮﺩ.
ﻫﺮ ﭼﻪ "ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ" ﺑﻮَﺩ ، "ﻣﻤﻜﻦ" ﺷﻮﺩ..

ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﺮ "ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺏ" ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽﺳﺖ.
"رﺩّﭘﺎﯼ ﻋﺸﻖ"، ﺩﺭ ﺍﻭ ﺩﯾﺪﻧﯽﺳت..
"ﻋﺸﻖ" ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻮﺭ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺭ ﻛﻼﻡ
"ﻋﺸﻖ" ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻌﺮ ،ﻣﺴﺘﯽ ﻭﺍﻟﺴﻼﻡ

#مولانا

جعلی
‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کفرِ چو منی ، گزاف و آسان نَبُوَد ،

محکم‌تر از ایمانِ من ، ایمان نَبُوَد ،




در دهر ، چو من یکی و ، آن‌هم کافر؟ ،

پس ، در همه دهر ، یک مسلمان نَبُوَد ،




#ابن‌سینا



جواب #ابوعلی‌سینا به کسانی که او را تکفیر می‌کردند ،

همواره در طول تاریخ احمق‌هایی بودند که چماق تکفیر را بر سر انسان‌های با فضیلت می‌کوبیدند و امروز نیز هستند ،

چون خودشان مایه و دانش و فضیلتی ندارند ، نمی‌توانند افراد با فضیلت را تحمل کنند .


در مورد چنین افرادی #مولانا می‌فرماید :

کسی ، کو را بُوَد در طبع ، سستی ،

نخواهد هیچ‌کس را ، تندرستی ،




#مولانا
دیوان شمس از غزل ۲۶۵۹


و در جای دیگر چنین می‌فرماید :


هر کرا دید او کمال ، از چپ و راست ،

از حسد ،،، قولنجش آمد ، درد خاست ،




زانکه ، هر بدبختِ خرمن‌سوخته ،

می‌نخواهد ، شمعِ کس ، افروخته ،





هین ، کمالی دست آوَر ، تا تو ، هم ،

از کمالِ دیگران ، نفتی به‌غم ،

#نفتی = نیفتی




#مولانا



یا در جایی دیگر چنین می‌فرماید :


هر کرا باشد مزاج و طبعِ سست ،

او ، نخواهد هیچ‌کس را ، تندرست ،




#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمله (همگی) مهمانیم ...
📗
#دیوان_شمس (غزلیات)

#مولانا
برخیز که جان است و جهان است و جوانی
خورشید برآمد بنگر نورفشانی

هر سوی نشانی است ز مخلوق به خالق
قانع نشود عاشق بی‌دل به نشانی

#مولانا


                   

     
ای ، ز مقدارت ، هزاران فخر ، بی مقدار را ،


داد ، گلزارِ جمالت ، جانِ شیرین ، خار را ،




گر ، ز آبِ لطفِ تو ، نم یافتی گلزارها ،


کس ندیدی خالی از گُل ، سالها ، گلزار را ،




محو می‌گردد دلم ، در پرتوِ دلدارِ من ،


می‌نتانم فرق کردن ، از دلم ، دلدار را ،




دایماً فخر است جان‌را ، از هوایِ او ، چنان ،


کو ، ز مستی ، می‌نداند فخر را ، و عار را ،





#مولانا

بار خود بر کس مَنه،
بر خویش نِهْ
سروری را کم طلب،
درویش بِهْ

#مولانا
از باد همه پیام او میشنوم
وز بلبل مست نام او میشنوم

این نقش عجب که دیده‌ام بر در دل
آوازهٔ آن ز بام او میشنوم

#مولانا
در خانه غم بودن از همت دون باشد
و اندر دل دون همت اسرار تو چون باشد

بر هر چه همی‌لرزی می‌دان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد

آن را که شفا دانی درد تو از آن باشد
وان را که وفا خوانی آن مکر و فسون باشد

آن جای که عشق آمد جان را چه محل باشد
هر عقل کجا پرد آن جا که جنون باشد

سیمرغ دل عاشق در دام کجا گنجد
پرواز چنین مرغی از کون برون باشد

بر گرد خسان گردد چون چرخ دل تاری
آن دل که چنین گردد او را چه سکون باشد

جام می موسی کش شمس الحق تبریزی
تا آب شود پیشت هر نیل که خون باشد

#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۶۰۹
ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود
با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود

عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است
چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود

عشق شاخیست ز دریا که درآید در دل
جای دریا و گهر سینه تنگی نبود

ساحل نفس رها کن به تک دریا رو
کاندر این بحر تو را خوف نهنگی نبود

صورت هر دو جهان جمله ز آیینه عشق
بنماید چو که بر آینه زنگی نبود

کار روبه نبود عشق که هر روبه را
حمله شیر نر و کبر پلنگی نبود

#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۷۹۸