به مناسبت سالروز درگذشت
#حسین #منزوی

غزل زیبای «ماه و پلنگ»
با صدای شاعر

خیال خام پلنگِ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را ز بلندایش به روی خاک کشیدن بود

بوی پیراهنی ای یار بیاور ورنه
غم یوسف بکشد عاشق کنعانی را

#منزوی | بیات راجه و فرود به درآمد دشتی



استاد جان محمدرضا شجریان
سعید فرجپوری
کنسرت «سرگشتگان عشق» | مهر ۱۳۹۳

همه باغ دلم آثار خزان دارد کو
آن که سامان بدهد اینهمه ویرانی را

ساز و آواز دشتی «رمز پریشانی»
آواز: محمدرضا #شجریان
کرشمه: مجید #درخشانی
غزل: حسین #منزوی

امشب از باده خرابم کن و بگذار بميرم
غرق دريای شرابم کن و بگذار بميرم
قصه ی عشق بگوش من ديوانه چه خوانی
بس کن افسانه و خوابم کن و بگذار بميرم
گر چه عشق تو سرابيست فريبنده و سوزان
دلخوش ای مه به سرابم کن و بگذار بميرم
زندگی تلخ تر از مرگ بود گر تو نباشی
بعد از اين مرده حسابم کن و بگذار بميرم
پيرم و نيست دگر بيم ز دمسردی مرگ
گرم رويای شبابم کن و بگذار بميرم
خسته شد ديده ام از ديدن امواج حوادث
کور چون چشم حبابم کن و بگذار بميرم
تابکی حلقه شوم سر بدر خانه بکوبم
از در خويش جوابم کن و بگذار بميرم
اشک گرمم که بنوک مژۀ شمع بلرزم
شعله شو، يکسره آبم کن و بگذار بميرم



#بهادر_یگانه



#هوشنگ_ابتهاج_نیست❌
#شهریار_نیست❌
#منزوی_نیست❌
#این_شعر_در_فضای_مجازی_به_نان_ابتهاج_شهریار_و_منزوی_منتشر_شده