ای باد #صبا سلام یاران برسان
شرح غم ما بہ غمگساران برسان
گر صبحدمی بہ شهریاران گذری
از ما خبری بہ شهریاران برسان
دومین روز هفته بکامتان باد
#فیض_کاشانی
شرح غم ما بہ غمگساران برسان
گر صبحدمی بہ شهریاران گذری
از ما خبری بہ شهریاران برسان
دومین روز هفته بکامتان باد
#فیض_کاشانی
عمر دنیا بسر آمد كه #صبا میمیرد
ورنه آتشكده عشق كجا میمیرد
صبر كردم به همه داغ عزیزان یا رب
این صبوری نتوانم كه #صبا میمیرد
غسلش از اشك دهید و كفن از آه كنید
این عزیزی است كه با وی دل ما میمیرد
به غم انگیز ترین نوحه بنالی ایدل
كه دل انگیز ترین نغمه سرا میمیرد
دگر آوازه بوالقیس و سلیمان،هیهات
هد هد خوش خبر شهر سبا میمیرد
شمع دلها همه گو اشك شو از دیده بریز
كاخرین كوكبه ذوق و صفا می میرد
خود در آفاق مگر چشم خدابینی نیست
كاینهمه مظهر آیات خدا میمیرد
هر كجا درد و غمی هست بمیرد بدوا
این چه دردی است خدایا كه دوا میمیرد
قُدَما زنده بدو بود،خدا را یاران
هم صبا میرود و هم قُدَما میمیرد
از گریبان غم و ماتم سنتور ” حبیب “
سر نیاورده برون ساز ” صبا “ میمیرد
عمر ” شهنازی “ و استاد ” عبادی “ باقی
قمریان زنده اگر بلبل ما میمیرد
ضرب ” تهرانی “ و آواز ” بنان “ را برسید
گو كجایید كه استاد شما میمیرد
آخرین شور و نوا بدرقه راه صبا
كه هنر می رود و شور و نوا میمیرد
از وفاداری این قبله ارباب هنر
رخ متابید خدا را كه وفا میمیرد
از محیط خفقان آور تهران پرسید
كه هنر پیشه اش از غصه چرا میمیرد
عمر بهر بیهُنر ارزانی نیست
علت آنست كه خود آب بقا میمیرد
مرگ و میری عجب افتاد در آفاق هنر
كه همه شاهد انگشت نما میمیرد
مردن مرد هنرمند نه چندان درداست
این قضایی است كه هر شاه و گدا میمیرد
لیكن آن جا كه غرض روی هنر پرده كشید
دین و دل میرمد و ذوق و ذُكا میمیرد
باغبان تا سر مهرش همه با هرزه گیاست
گل خزان می شود و مِهر گیا میمیرد
رنج هایی همه بیهوده كه در آخر كار
عشق میماند و هر حرص و هوا میمیرد
” شهریارا “ نه صبا مرده خدا را بس كن
آن كه شد زنده جاوید كجا میمیرد
#شهریار
ورنه آتشكده عشق كجا میمیرد
صبر كردم به همه داغ عزیزان یا رب
این صبوری نتوانم كه #صبا میمیرد
غسلش از اشك دهید و كفن از آه كنید
این عزیزی است كه با وی دل ما میمیرد
به غم انگیز ترین نوحه بنالی ایدل
كه دل انگیز ترین نغمه سرا میمیرد
دگر آوازه بوالقیس و سلیمان،هیهات
هد هد خوش خبر شهر سبا میمیرد
شمع دلها همه گو اشك شو از دیده بریز
كاخرین كوكبه ذوق و صفا می میرد
خود در آفاق مگر چشم خدابینی نیست
كاینهمه مظهر آیات خدا میمیرد
هر كجا درد و غمی هست بمیرد بدوا
این چه دردی است خدایا كه دوا میمیرد
قُدَما زنده بدو بود،خدا را یاران
هم صبا میرود و هم قُدَما میمیرد
از گریبان غم و ماتم سنتور ” حبیب “
سر نیاورده برون ساز ” صبا “ میمیرد
عمر ” شهنازی “ و استاد ” عبادی “ باقی
قمریان زنده اگر بلبل ما میمیرد
ضرب ” تهرانی “ و آواز ” بنان “ را برسید
گو كجایید كه استاد شما میمیرد
آخرین شور و نوا بدرقه راه صبا
كه هنر می رود و شور و نوا میمیرد
از وفاداری این قبله ارباب هنر
رخ متابید خدا را كه وفا میمیرد
از محیط خفقان آور تهران پرسید
كه هنر پیشه اش از غصه چرا میمیرد
عمر بهر بیهُنر ارزانی نیست
علت آنست كه خود آب بقا میمیرد
مرگ و میری عجب افتاد در آفاق هنر
كه همه شاهد انگشت نما میمیرد
مردن مرد هنرمند نه چندان درداست
این قضایی است كه هر شاه و گدا میمیرد
لیكن آن جا كه غرض روی هنر پرده كشید
دین و دل میرمد و ذوق و ذُكا میمیرد
باغبان تا سر مهرش همه با هرزه گیاست
گل خزان می شود و مِهر گیا میمیرد
رنج هایی همه بیهوده كه در آخر كار
عشق میماند و هر حرص و هوا میمیرد
” شهریارا “ نه صبا مرده خدا را بس كن
آن كه شد زنده جاوید كجا میمیرد
#شهریار
زمستان
Arsalan Kamkar
قطعه "زمستان"- اجرای صحنهای #کامکارها -۱۳۹۳
آهنگساز و خواننده:#ارسلان_کامکار
همخوان: #صبا_کامکار
شاعر: #مهدی_اخوان_ثالث
آهنگساز و خواننده:#ارسلان_کامکار
همخوان: #صبا_کامکار
شاعر: #مهدی_اخوان_ثالث
#شهریار شاعر سرشناس ایرانی با #صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ #صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
#شهریار
#۲۹_آذر_سالروز_درگذشت_ابوالحسن_صبا_استاد_بزرگ_موسیقی_آهنگساز_نوازنده
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
#شهریار
#۲۹_آذر_سالروز_درگذشت_ابوالحسن_صبا_استاد_بزرگ_موسیقی_آهنگساز_نوازنده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حس خوب 😍
با
بازخوانی تصنيف ابوعطا
#صبا_پاشایی
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
#حافظ
با
بازخوانی تصنيف ابوعطا
#صبا_پاشایی
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
#حافظ