This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مزجت روحک فی روحی کما
تمزج الخمره فی الماء الزلال
فاذا مسک شیء مسنی
فاذا انت انا فی کل حال
« روح تو با روح من درآمیخت، آن چنان که شراب با آب زلال درآمیزد. و هر گاه چیزی تو را لمس ،کند مرا لمس کرده است؛ بنابراین در همه حال تو من هستی »
#حلاج
تمزج الخمره فی الماء الزلال
فاذا مسک شیء مسنی
فاذا انت انا فی کل حال
« روح تو با روح من درآمیخت، آن چنان که شراب با آب زلال درآمیزد. و هر گاه چیزی تو را لمس ،کند مرا لمس کرده است؛ بنابراین در همه حال تو من هستی »
#حلاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
|﴿یگانگی و یکی شدن با نور
حلاج به یارانش پند داد :
دل هایتان را خداوند از نور ساخت تا بتوانید دوباره او را باز یابید .
#حلاج
زرتشت نیز در گاتها میگوید :
خواست من این است که با پیمودن راهی که تو نشانم داده ای به تو بپیوندم و با تو یکی شوم .
#زرتشت
اگر به تمام عرفان ما نگاه کنید ، تماماً همین است
این یکی شدن با نور ریشه مشترک تاریخ ایران است .
حلاج به یارانش پند داد :
دل هایتان را خداوند از نور ساخت تا بتوانید دوباره او را باز یابید .
#حلاج
زرتشت نیز در گاتها میگوید :
خواست من این است که با پیمودن راهی که تو نشانم داده ای به تو بپیوندم و با تو یکی شوم .
#زرتشت
اگر به تمام عرفان ما نگاه کنید ، تماماً همین است
این یکی شدن با نور ریشه مشترک تاریخ ایران است .
ﭼﻮﻥ ﻫﺴﺖ ﻭﻓﺎ ﺷﻴﻮﻩ ﻋﺸﺎﻕ ﺑﻼﮐﺶ
ﺟﺎﻧﺎ ﭼﮑﻨﻢ ﮔﺮ ﻧﮑﺸﻢ ﺑﺎﺭ ﺟﻔﺎﻳﺖ
ﻫﺮ ﮐﺲ ﻃﻠﺒﻴﺪﻩ ﺯ ﺗﻮ کامی ﻭ مرادی
ﮐﺎﻡ ﺩﻝ ﺳﻮﺩﺍ ﺯﺩﻩ ﻣﺎﺳﺖ ﺭﺿﺎﻳﺖ
#حلاج
ﺟﺎﻧﺎ ﭼﮑﻨﻢ ﮔﺮ ﻧﮑﺸﻢ ﺑﺎﺭ ﺟﻔﺎﻳﺖ
ﻫﺮ ﮐﺲ ﻃﻠﺒﻴﺪﻩ ﺯ ﺗﻮ کامی ﻭ مرادی
ﮐﺎﻡ ﺩﻝ ﺳﻮﺩﺍ ﺯﺩﻩ ﻣﺎﺳﺖ ﺭﺿﺎﻳﺖ
#حلاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جای تو
در قلب من،
همه قلب من است.
پس جایی برای چیز دیگر نیست.
جان و روحم
تو را در میان پوست و استخوانهایم،جای داد
اکنون بگو که
اگر تو را از دست بدهم،
چه بایدم کرد؟!
#حلاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نقل است كه در شبانروزی در زندان،
هزار ركعت نماز كردی
گفتند : چو می گویی كه من حقّم(أنا الحق)
اين نماز كه را می كنی؟!
گفت:
ما دانيم قدر ما
#حلاج
#تذکره_الاولیاء
هزار ركعت نماز كردی
گفتند : چو می گویی كه من حقّم(أنا الحق)
اين نماز كه را می كنی؟!
گفت:
ما دانيم قدر ما
#حلاج
#تذکره_الاولیاء
من همان معشوقم و معشوق همان من است، ما دو روحیم که در یک بدن حلول کردهایم. اگر مرا ببینی او را دیدهای و اگر او را ببینی مرا دیدهای!
#حلاج
من همان معشوقم و معشوق همان من است، در آینه چیزی غیر از خود ما نیست. آن سراینده که گفت: ما دو روحیم که در یک بدن حلول کردهایم خطا کرده است. هر که بین من و معشوق فرقی بگذارد شرکِ واضحی ورزیده است، من نه او را ندا میکنم و نه ذکر او را میگویم. ذکر و
ندای من این است: "ای من!"
#شیخ_علاء_الدوله_سمنانی
📚هستی و عشق و نیستی:
مقالاتی در عرفان
تألیف: قاسم کاکایی
#حلاج
من همان معشوقم و معشوق همان من است، در آینه چیزی غیر از خود ما نیست. آن سراینده که گفت: ما دو روحیم که در یک بدن حلول کردهایم خطا کرده است. هر که بین من و معشوق فرقی بگذارد شرکِ واضحی ورزیده است، من نه او را ندا میکنم و نه ذکر او را میگویم. ذکر و
ندای من این است: "ای من!"
#شیخ_علاء_الدوله_سمنانی
📚هستی و عشق و نیستی:
مقالاتی در عرفان
تألیف: قاسم کاکایی
نقل است كه در شبانروزي در زندان،
هزار ركعت نماز كردي
گفتند: چو مي گويي كه من حقّم
اين نماز كه را مي كني؟!
گفت:
ما دانيم قدر ما
#حلاج
#تذکره_الاولیاء
هزار ركعت نماز كردي
گفتند: چو مي گويي كه من حقّم
اين نماز كه را مي كني؟!
گفت:
ما دانيم قدر ما
#حلاج
#تذکره_الاولیاء
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حلاج
انگور بود
پس از درخت دارش چیدند
تا وعده اش شراب فراهم شود
تاریخ عشق و شورش اندیشه را
در عصر جهل هار ..
#عین القضات
سیب سرخ جوانی بود
پس از درخت دارش چیدند
تا قصه گناه
آمیزش تلخی و شیرینی
در چرخه های شعر بگردد..تا ما
امروز نیز
با هر فشار ماشه
حلاج و عین القضات ها
مانند برگ پاییزی
از شاخسار مصرع ها
می افتند
تا..
آه ای درخت خسته
همسایه ی قدیم سبز
تو باز میوه می دهی؟
#منوچهر_آتشی
انگور بود
پس از درخت دارش چیدند
تا وعده اش شراب فراهم شود
تاریخ عشق و شورش اندیشه را
در عصر جهل هار ..
#عین القضات
سیب سرخ جوانی بود
پس از درخت دارش چیدند
تا قصه گناه
آمیزش تلخی و شیرینی
در چرخه های شعر بگردد..تا ما
امروز نیز
با هر فشار ماشه
حلاج و عین القضات ها
مانند برگ پاییزی
از شاخسار مصرع ها
می افتند
تا..
آه ای درخت خسته
همسایه ی قدیم سبز
تو باز میوه می دهی؟
#منوچهر_آتشی
بی آنکه قدم بگذارم،
در دریایی فرو شدم.
روحم به ژرفای آن فرو رفت
درحالی که قلبم را
رعب و وحشت فرا گرفته بود.
آب را از راه دهان می نوشند
اما من
بدون دهان
سیراب،
از آن دریا نوشیدم.
#حلاج
در دریایی فرو شدم.
روحم به ژرفای آن فرو رفت
درحالی که قلبم را
رعب و وحشت فرا گرفته بود.
آب را از راه دهان می نوشند
اما من
بدون دهان
سیراب،
از آن دریا نوشیدم.
#حلاج