ای تنِ کژفکرتِ معکوسرو ،
صدهزار آزاد را ، کرده گِرو ،
مدّتی ، بگذار این حیلتپَزی ،
چند دَم ، پیش از اَجَل ، آزاد زی ،
ور ، در آزادیت ، چون خر ، راه نیست ،
همچو دَلوَت ، سیر ، جز درچاه نیست ،
مدّتی ، رو ، تَرکِ جانِ من ، بگو ،
رو ، حریفِ دیگری ، جزمن بجو ،
نوبتِ من شد ، مرا آزاد کن ،
دیگری را ، غیرِ من ، #داماد کن ،
ای تنِ صدکاره ، تَرکِ من بگو ،
عمرِ من بُردی ، کسی دیگر ، بجو ،
#مولانا
مثنوی معنوی دفترششم ص۱۰۷۳
صدهزار آزاد را ، کرده گِرو ،
مدّتی ، بگذار این حیلتپَزی ،
چند دَم ، پیش از اَجَل ، آزاد زی ،
ور ، در آزادیت ، چون خر ، راه نیست ،
همچو دَلوَت ، سیر ، جز درچاه نیست ،
مدّتی ، رو ، تَرکِ جانِ من ، بگو ،
رو ، حریفِ دیگری ، جزمن بجو ،
نوبتِ من شد ، مرا آزاد کن ،
دیگری را ، غیرِ من ، #داماد کن ،
ای تنِ صدکاره ، تَرکِ من بگو ،
عمرِ من بُردی ، کسی دیگر ، بجو ،
#مولانا
مثنوی معنوی دفترششم ص۱۰۷۳