معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.79K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ای دوست به یک سخن ز من بگریزی
خوی تو نبد به هر حدیثی تیزی

بد گشتی از آن که با بدان آمیزی
بادیگ بمنشین که سیه برخیزی

#فرخی_سیستانی
ز دشمن دوستی ناید، اگرچه دوستی جوید

درین معنی مثل بسیار زد لقمان و جز لقمان

#فرخی_سیستانی
ز دشمن دوستی ناید، اگرچه دوستی جوید

درین معنی مثل بسیار زد لقمان و جز لقمان

#فرخی_سیستانی
بدین زودی از من چرا سیر گشتی؟
نگارا بدین زودسیری چرایی؟

سپردم به تو دل، ندانسته بودم
بدین‌گونه مایل به جور و جفایی

دریغا دریغا که آگه نبودم
که تو بی‌وفا در جفا تا کجایی

#فرخی سیستانی


دیوان حکیم فرخی سیستانی، به‌کوشش محمد دبیرسیاقی
‏تهی مباد سه چیز تو جاودان ز سه چیز
کف از شراب
و
کنار از نگار
و
دل ز طرب

#فرخی_سیستانی
مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش

سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست

#فرخی_سیستانی
صدبار ز من شنیده بودی کم و بیش

کایزد همه را هرچه کنند آرد پیش


در کردهٔ خویش مانده ای ای درویش

چه چون کندی فزون ز اندازهٔ خویش


#فرخی_سیستانی
دل من همی داد گفتی گوایی
که باشد مرا روزی از تو جدایی

بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گوایی

من این روز را داشتم چشم وزین غم
نبوده‌ست با روز من روشنایی

جدایی گمان برده بودم ولیکن
نه چندان‌که یک‌سو نهی آشنایی

به جرم چه راندی مرا از در خود
گناهم نبوده‌ست جز بی‌گناهی

بدین زودی از من چرا سیر گشتی
نگارا بدین زود سیری چرایی

که دانست کز تو مرا دید باید
به چندان وفا این همه بی‌وفایی

سپردم به تو دل ندانسته بودم
بدین‌گونه مایل به جور و جفایی

دریغا!دریغا! که آگه نبودم
که تو بی‌وفا در جفا تا کجایی

همه دشمنی از تو دیدم ولیکن
نگویم که تو دوستی را نشایی

#فرخی_سیستانی
دل من همی داد گفتی گوایی
که باشد مرا روزی از تو جدایی

بلی هر چه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهد هر زمانی گوایی

من این روز را داشتم چشم وزین غم
نبوده‌ست با روز من روشنایی

جدایی گمان برده بودم ولیکن
نه چندان‌که یک‌سو نهی آشنایی

به جرم چه راندی مرا از در خود
گناهم نبوده‌ست جز بی‌گناهی

بدین زودی از من چرا سیر گشتی
نگارا بدین زود سیری چرایی

که دانست کز تو مرا دید باید
به چندان وفا این همه بی‌وفایی

سپردم به تو دل ندانسته بودم
بدین‌گونه مایل به جور و جفایی

دریغا!دریغا! که آگه نبودم
که تو بی‌وفا در جفا تا کجایی

همه دشمنی از تو دیدم ولیکن
نگویم که تو دوستی را نشایی

#فرخی_سیستانی
هم از سعادت و اقبال بود و بخت جوان
که دل نبستم بر گلستان و لاله‌ستان

کسی که لاله پرستد به روزگار بهار
ز شغل خویش بماند به روزگار خزان


#فرخی_سیستانی
#بهاریه

ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قُمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
تو را مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی زو بوی یار آید
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز یار آید
از این خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی، بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی

#فرخی_سیستانی
یا ما سر خصم را بکوبیم به سنگ
یا او سر ما به دار سازد آونگ

القصه درین زمانهٔ پرنیرنگ
یک کشته بنام به که صد زنده به ننگ


#فرخی_سیستانی
ماه خرداد بر تو فرخ باد

آفرین باد بر مه خرداد

#فرخی_سیستانی
دلا تا تو زمن دوری
نه در خوابم نه بیدارم

نشان بیدلی پیداست
از گفتار و کردارم


#فرخی_سیستانی
بدین زودی از من چرا سیر گشتی؟
نگارا! بدین زودسیری چرایی؟

#فرخی_سیستانی
چند روزست که از دوست مرا نیست خبر
من چنین خامش و جان و جگر من به سفر

در چنین حال و چنین روز همی صبر کند
سنگدل مردم بد مهر و ز بد مهر بتر

سنگدل نیستم، اما دل من نیست بجای
هر که را دل نبود کی بود از درد خبر


#فرخی_سیستانی