معرفی عارفان
1.06K subscribers
32.5K photos
11.7K videos
3.17K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
" کیمیای نو کننده دردهاست
   کو ملولی آن طرف که درد خاست

   هین مزن تو از ملولی آهِ سرد
   درد جو و درد جو و درد درد "

#مثنوی_مولانا دفترششم


آنچه روان آدمی را پوینده و جوینده
   نگاه می دارد, سختی ها و رنج هاست.
   در مبارزه با سختی ها آدمی رشد می-
   کند وجایی برای رخوت باقی نمی ماند.
   از روزگار ملول نباش و شکوه نکن. از
   سختی هراس نداشته باش و مبارزه
   کن...
" گفت با درویش روزی یک خسی
   که تو را اینجا نمی داند کسی

   گفت او گر می نداند عامی ام
   خویش را من نیک می دانم کی ام

   وای اگر بر عکس بودی درد و ریش
   او بدی بینای من من کورخویش"

#مثنوی_مولانا

 نا آگاهی, با از دنیا گذشته ای عزلت-
   جو گفت که تو در میان مردم موردِ
   توجه نیستی.
   درویش پاسخ داد اگر مردم مرا نمی-
   شناسند, اما من خودم رامی شناسم.
   مصیبت بزرگ آن وقتی است که در
   میان مردم شهرت یابم, اماخود از
   شناخت خویش غافل مانده باشم...


  
کاه باشد کو به هر بادی جهد
کوه کی مر باد را وزنی نهد؟

#مثنوی_مولانا


فقط کاه(انسانهای ضعیف) با باد (سخنان یاوه دیگران) بر خود می لرزند و دچار به هم ریختگی می شوند.
تو به یک خواری گُریزانی ز عشق
تو به جز نامی چه می‌دانی ز عشق؟

#مثنوی_مولانا


📘روابطِ عاشقانهٔ سطحی و ظاهری گاه به تلنگری فرو می‌ریزد. از نشانه‌های عمیق‌نبودنِ یک رابطهٔ عاشقانه، متزلزل‌شدن و فرو ریختنِ آن هنگامِ وقوعِ مشکلی کوچک است. به تعبیرِ مولانا تویی که به کوچکترین رنجی دست از عاشقی برمی‌داری، از عشق چه می‌دانی جز نامی؟ ادّعایِ عاشق بودن از سهل‌ترین کارهاست و هر کس از پس چنین ادّعایی بر‌می‌آید اما او که به حقیقت عاشق است، هنگام وقوعِ مشکلات نیز عاشقانه استقامت می‌کند و در یافتنِ راه حل می‌کوشد. در باب عشق به خداوند هم داستان دقیقاً همینطور است. بنده‌ای که به کوچکترین سختی و رنج خداوند را کنار می گذارد و طلبکارانه رفتار می‌کند بندهٔ حقیقی نیست.
چون همه اجزام از اِنعام تو
رُسته آند و ، غرق دانه و دامِ تو

گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد
خاکِ صد رَه بر سرِ اجزام باد

#مثنوی_مولانا 


همه اعضای بدنم از نعمت بخشی تو روییده و پرورش یافته و همه وجودم غرق نعمت و احسان تو است
حال اگر از یک تلخی و اتفاق کوچک فریاد و گله کنم ، سزاوار این هستم که صدبار خاک بر فرق وجود باشد
"آینه کو عیب رو دارد نهان"
"از برای خاطر هر قلتبان"

"آینه نَبْوَد منافق باشد او"
"این چنین آیینه تا توانی مجو"

#مثنوی_مولانا


📘هرگز به دنبال آن آینه‌ای نباش که به خاطر دلخوشیِ هر آدمِ بی‌غیرتی عیب او را مخفی نگه می‌دارد.
(چنین آینه‌ای) آینه نیست، بلکه دورو و منافق است و هرگز دنبال چنین آینه‌ای نباش.

رفیقی که به خاطر منافع شخصی و سودی که از تو می‌برد عیبت را به تو گوشزد نمی‌کند و می‌داند که راهی که تو می‌روی به چاه منتهی می‌شود ولی مانع تو نمی شود، چنین کسی دوست نیست بلکه منافق دورویی است که بعد از گرفتن منفعت از کنار تو، تو را ترک خواهد کرد.
" دشمنی داری چنین در سرّ خویش
  مانع عقل است و خصم جان و کیش

  یک نفس حمله کند چون سوسمار
  پس به سوراخی گریزد در فرار

  در دل او سوراخ ها دارد کنون
  سر زهر سوراخ می آرد برون "

#مثنوی_مولانا دفترسوم


آدمی در درون خود ابلیسی دارد که دشمن  اوست و از خردمندی بازش می‌دارد.گاهی وسط معرکه می آید و آنچه می خواهدانجام می دهد و آنگاه پنهان می شود.او درون آدمی پنهان گاه های بسیار دارد که پنهان می شود ومنتظر فرصت می ماند تابیرون آید و دشمنی کند..
همچو خادم دان مُراعاتِ خَسان
بی کسی بهتر ، ز عِشوه ناکَسان

#مثنوی_مولانا دفتردوم

📘اینکه فرومایگان رعایتت کنند و نزدیکت نشوند را یک خدمتی از طرف آنها به خودت بدان
تنهایی از خوشامدگویی و ثنا خوانی انسانهای تبه کار بد نهاد ، بهتر است
همچو خادم دان مُراعاتِ خَسان
بی کسی بهتر ، ز عِشوه ناکَسان

#مثنوی_مولانا دفتردوم


📘اینکه فرومایگان رعایتت کنند و نزدیکت نشوند را یک خدمتی از طرف آنها به خودت بدان
تنهایی از خوشامدگویی و ثنا خوانی انسانهای تبه کار بد نهاد ، بهتر است
نه تو را حفظ زبان زآزار کس
نه نظر کردن به عبرت پیش و پس

پیش چه بْوَد، یادِ مرگ و نَزعِ خویش
پس چه باشد، مردنِ یاران ز پیش

#مثنوی_مولانا دفترپنجم


📘اصلی ترین علت آزار افراد با زبان به دلیل بی توجهی به دو چیز است

1 از یاد مرگ خود غافل بودن
   2 فراموش کردن مردن سایرین