«خبرت هست»
خبرت هست که
بیرویِ تو آرامم نیست
طاقتِ بارِ فراق
این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو
عضوی چه حکایت باشد
سرِ مویی به غلط
در همه اندامم نیست...
صدا #بانودلکش
شعر #حضرت_سعدی
آهنگ #پرویز_یاحقی
مایه #ابوعطا
خبرت هست که
بیرویِ تو آرامم نیست
طاقتِ بارِ فراق
این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو
عضوی چه حکایت باشد
سرِ مویی به غلط
در همه اندامم نیست...
صدا #بانودلکش
شعر #حضرت_سعدی
آهنگ #پرویز_یاحقی
مایه #ابوعطا
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
" بزم خصوصی "
«ساز و آواز»
آواز #محمدرضا_شجریان
شعر #حضرت_حافظ
تار #بهزاد_رواقی
مایه #ابوعطا_از_فا
سال ۱۳۷۹
«ساز و آواز»
آواز #محمدرضا_شجریان
شعر #حضرت_حافظ
تار #بهزاد_رواقی
مایه #ابوعطا_از_فا
سال ۱۳۷۹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"Safar-e Eshq"
Persian Classical Dance by Miriam Peretz, International Dancer
رقص کلاسیکِ ایرانیِ "سفر عشق"
اجرا توسط "میریام پرز "
فستیوال رقص
بروکسل سال ۲۰۱۰
با صدای بانو #پریسا
آهنگساز: #حسین_علیزاده
نی #حسین_عمومی
نوای #محمدرضاشجریان
آواز #ابوعطا، #شور
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
Persian Classical Dance by Miriam Peretz, International Dancer
رقص کلاسیکِ ایرانیِ "سفر عشق"
اجرا توسط "میریام پرز "
فستیوال رقص
بروکسل سال ۲۰۱۰
با صدای بانو #پریسا
آهنگساز: #حسین_علیزاده
نی #حسین_عمومی
نوای #محمدرضاشجریان
آواز #ابوعطا، #شور
ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند
Audio
#ساز_و_آواز
ز گلبن چید گلچینی گلی را
شنید از پی، صدای بلبلی را
تو خرسندی گلی چیدی و رفتی
ندانستی که آزردی دلی را
سخنها دارم از دست تو بر دل
ولیکن در حضورت بی زبانم
اگر تو سرو سیمینتن بر آنی
که از پیشت برآنی من بر آنم
که تا باشم خیالت میپرستم
وگر رفتم سلامت می رسانم
سحر جانم برآمد بی تو از لب
گمان بردم تویی از در درآیی
در اول مینمایی دانهی خال
در آخر دام گیسو میگشایی
ز #قاآنی مجو آیین تقوا
ز اهل پارس ناید پارسایی
#قاآنی
#محمدرضا_لطفی
#حسن_کسایی
#جلال_تاجاصفهانی
#ابوعطا، گوشه #تنگسیری
🌹🌹این کار کمیاب، بسیار بسیار زیباست. با سوز و گداز فراوانی همراهست. روح همه بزرگان این کار شاد شاد🌹🌹
ز گلبن چید گلچینی گلی را
شنید از پی، صدای بلبلی را
تو خرسندی گلی چیدی و رفتی
ندانستی که آزردی دلی را
سخنها دارم از دست تو بر دل
ولیکن در حضورت بی زبانم
اگر تو سرو سیمینتن بر آنی
که از پیشت برآنی من بر آنم
که تا باشم خیالت میپرستم
وگر رفتم سلامت می رسانم
سحر جانم برآمد بی تو از لب
گمان بردم تویی از در درآیی
در اول مینمایی دانهی خال
در آخر دام گیسو میگشایی
ز #قاآنی مجو آیین تقوا
ز اهل پارس ناید پارسایی
#قاآنی
#محمدرضا_لطفی
#حسن_کسایی
#جلال_تاجاصفهانی
#ابوعطا، گوشه #تنگسیری
🌹🌹این کار کمیاب، بسیار بسیار زیباست. با سوز و گداز فراوانی همراهست. روح همه بزرگان این کار شاد شاد🌹🌹
DelAhangaan
مرضیه _ سراب آرزو
#شبآهنگ
⫸ خواننده : #مرضیه
سراب آرزو ...
شعر #بیژن_ترقی
آهنگ #پرویز_یاحقی
مایه #ابوعطا
منم که چشمه سرابم
چو نقش آرزو بر آبم
همچو قصه و فسانه ام
⫸ خواننده : #مرضیه
سراب آرزو ...
شعر #بیژن_ترقی
آهنگ #پرویز_یاحقی
مایه #ابوعطا
منم که چشمه سرابم
چو نقش آرزو بر آبم
همچو قصه و فسانه ام
Mohammad Motamedi Chun To Ra Didam [BibakMusic.com]
Mohammad Motamedi [BibakMusic.com]
تصنیف«تو را دیدم»
آهنگساز:مجید وفادار
خواننده: محمد معتمدی
ریتم:2/4
#ابوعطا
دل از دستم رفته برون
زان دم که تو را دیدم
عشقم دارد رنگ جنون
زان دم که تو را دیدم
عشقم دارد رنگ جون
زان دم که تو رادیدم
شعله به جان گران زده ام
قید خود و دگرم زده ام
زان دم که تو را دیدم
دست رد از غم تو به سر
این خوشی گذران زده ام
زان دم که تو را دیدم
تو پری رو با عشقت
فتنه به پا کردی
تو اسیرم در دام رنج و بلا کردی
چو نهان شوی از نظرم
همه جا به تو می نگرم
ز جهان همه بی خبرم
ای فتنه چه ها دیدم
زان دم که تو را دیدم
عشق آتش از نو بر جام من زد
برقی سوزان بر سر و سامان من زد
وای از چشم ره زن تو خون من بر گردن تو
زین آشنایی
اشک من آمد به سخن کمتر کن
با این دل من بی اعتنایی
چو نهان شوی از نظرم
همه جا به تو می نگرم
ز جهان همه بی خبرم
ای فتنته چه ها دیدم
زان دم که تو را دیدم
ای فتنته چه ها دیدم
زان دم که تو را دیدم
آهنگساز:مجید وفادار
خواننده: محمد معتمدی
ریتم:2/4
#ابوعطا
دل از دستم رفته برون
زان دم که تو را دیدم
عشقم دارد رنگ جنون
زان دم که تو را دیدم
عشقم دارد رنگ جون
زان دم که تو رادیدم
شعله به جان گران زده ام
قید خود و دگرم زده ام
زان دم که تو را دیدم
دست رد از غم تو به سر
این خوشی گذران زده ام
زان دم که تو را دیدم
تو پری رو با عشقت
فتنه به پا کردی
تو اسیرم در دام رنج و بلا کردی
چو نهان شوی از نظرم
همه جا به تو می نگرم
ز جهان همه بی خبرم
ای فتنه چه ها دیدم
زان دم که تو را دیدم
عشق آتش از نو بر جام من زد
برقی سوزان بر سر و سامان من زد
وای از چشم ره زن تو خون من بر گردن تو
زین آشنایی
اشک من آمد به سخن کمتر کن
با این دل من بی اعتنایی
چو نهان شوی از نظرم
همه جا به تو می نگرم
ز جهان همه بی خبرم
ای فتنته چه ها دیدم
زان دم که تو را دیدم
ای فتنته چه ها دیدم
زان دم که تو را دیدم