معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ای همه گلهای از سرما کبود
خنده هاتان را که از لب ها ربود
مهر هرگز این چنین غمگین نتافت
باغ هرگز این چنین تنها نبود
تاجهای نازتان بر سر شکست
باد وحشی چنگ زد بر سینه تان
صبح می خندد خود آرایی کنید
اشک های یخ زده آیینه تان
رنگ عطر آویزتان بر باد رفت
عطر رنگ آمیزتان نابود شد
زندگی در لای رگها تان فسرد
آتش رخساره هاتان دود شد
روزگاری شام غمگین خزان
خوشتر از صبح بهارم مینمود
این زمان حال شما حال من است
ای همه گلهای از سرما کبود
روزگاری چشم پوشیدم ز خواب
تا بخوانم قصه مهتاب را
این زمان دور از ملامتهای ماه
چشم می بندم که جویم خواب را
روزگاری یک تبسم یک نگاه
خوشتر از گرمای صد آغوش بود
این زمان بر هر که دل بستم دریغ
آتش آغوش او خاموش بود
روزگاری هستیم را می نواخت
آفتاب عشق شورانگیز من
این زمان خاموش و خالی مانده است
سینه ی از آرزو لبریز من
تاج عشقم عاقبت بر سر شکست
خنده ام را اشک غم از لب ریود
زندگی در لای رگهایم فسرد
ای همه گلهای از سرما کبود

#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#گلهای_کبود