معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.3K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشـق درآمد از دَرَم دست نهاد بر سـرم
دید مرا که بی تواَم گفت مرا که واےِ تو

#مولانا
تو ، چه دانی؟ ،

که ما ، چه مرغانیم؟ ،


هر نَفَس ،

زیرِ لب ، چه می‌خوانیم؟ ،




چون به‌دست آوَرَد ،

کسی ، ما را ،


ما ، گهی گنج ،،

گاه ، ویرانیم ،




تا ، در این صورتیم ،

از کس ، ما ،


هم ، نَرَنجیم و ،،،

هم ، نَرَنجانیم ،




#مولانا

تو زندگی هرکسی فقط یه نفره که میتونه
تیکه‌های شکسته‌ را مثل پازل کنار هم بچینه
حتی اگه خودش شکسته باشه...
بقول حضرت #مولانا :

"زخمی که زند دستت بر عاشق سرمستت
نتواند غیر تو تدبیر دوا کردن... "
از اوّلِ امروز ، حریفانِ خرابات ،

مهمانِ تواَند ،، ای شه و سلطانِ خرابات ،


امروز ، چه روز است؟ ،، بگو ، روزِ سعادت ،

این قبله ، دلِ کیست؟ ،، بگو ، جانِ خرابات ،



هرگز دلِ عشاق ، به فرمانِ کسی نیست ،

کو ، مستِ خراب است ، به فرمانِ خرابات ،

#کو = که او



صد زُهره ، ز اسرار ،، به آواز در آمد ،

کز ابر ، برآ ،،، ای مَهِ تابانِ خرابات ،




#مولانا




🌸🌸🌸🌸سلام🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸شب بخیر🌸🌸🌸
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هشتم مهر، سالروز بزرگداشت #مولانا جلال‌الدین را به همه دوستداران شمس و مولانا تبریک می‌گوییم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوب گویم و خوش گویم، از اندرون روشن و منوّرم،آبی بودم بر خود می‌جوشیدم، و می‌پیچیدم و بوی می‌گرفتم، تا وجود مولانا بر من زد، روان شد، اکنون می‌رود خوش و تازه و خرّم...

#شمس_تبریزی


هفتم مهرماه
بزرگداشت شمس تبریزی بر همه ی
دوستداران #شمس و #مولانا خجسته باد
ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود
با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود

عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است
چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود

عشق شاخیست ز دریا که درآید در دل
جای دریا و گهر سینه تنگی نبود

ساحل نفس رها کن به تک دریا رو
کاندر این بحر تو را خوف نهنگی نبود

صورت هر دو جهان جمله ز آیینه عشق
بنماید چو که بر آینه زنگی نبود

کار روبه نبود عشق که هر روبه را
حمله شیر نر و کبر پلنگی نبود



#مولانا
عاشق دلبر مرا شرم و حیا چرا بود
چونک جمال این بود رسم وفا چرا بود

این همه لطف و سرکشی قسمت خلق چون شود
این همه حسن و دلبری بر بت ما چرا بود

درد فراق من کشم ناله به نای چون رسد
آتش عشق من برم چنگ دوتا چرا بود

لذت بی‌کرانه ایست عشق شدست نام او
قاعده خود شکایتست ور نه جفا چرا بود

از سر ناز و غنج خود روی چنان ترش کند
آن ترشی روی او روح فزا چرا بود

آن ترشی روی او ابرصفت همی‌شود
ور نه حیات و خرمی باغ و گیا چرا بود



#مولانا
به طبیبش چه حواله کنی ای آب حیات
از همان جا که رسد درد همان جاست دوا

#مولانا
ای آنکه کنی کون و مکانرا محدث
پاکی و منزهی ز نسیان و حدث

جز فکر تو در سرم همه عین خطاست
جز ذکر تو بر زبان ضلالست و عبث

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۴۵۷