کسی را ، کو نَسَب پاکیزه باشد ،
به فعلاندر ، نیاید زو درشتی ،
کسی را ، کو به اصلاندر خِلل هست ،
نیاید زو ، به جز کژی و زشتی ،
مراد از مردمی ، آزادمردیست ،
چه مردِ مسجدی و ، چه کنشتی ،
#سنایی
به فعلاندر ، نیاید زو درشتی ،
کسی را ، کو به اصلاندر خِلل هست ،
نیاید زو ، به جز کژی و زشتی ،
مراد از مردمی ، آزادمردیست ،
چه مردِ مسجدی و ، چه کنشتی ،
#سنایی
چو ، شعرِ حکیمانه گفتم ترا ،
تو ، جودِ کریمانه با من بکن ،
ازیرا که بر ما ، پسِ مرگِ ما ،
نمانَد همی ، جز سخا و سُخُن ،
#سنایی
تو ، جودِ کریمانه با من بکن ،
ازیرا که بر ما ، پسِ مرگِ ما ،
نمانَد همی ، جز سخا و سُخُن ،
#سنایی
بی تو ""ای آرام جانم زندگانی چون کنم،،
چون تو پیش من نباشی، شادمانی چون کنم،
هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند،
پادشاهی کرده باشم، پاسبانی چون کنم.
#سنایی
چون تو پیش من نباشی، شادمانی چون کنم،
هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند،
پادشاهی کرده باشم، پاسبانی چون کنم.
#سنایی
در عشق نمیدانم درمانِ دلِ خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست
خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست...
#سنایی
خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست
خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست...
#سنایی
°
بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم
چون تو پیش من نباشی شادمانی چون کنم
ساختم با عاشقان تا سوختم در عاشقی
پس کنون بی روی خوبت کامرانی چون کنم
#سنایی
بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم
چون تو پیش من نباشی شادمانی چون کنم
ساختم با عاشقان تا سوختم در عاشقی
پس کنون بی روی خوبت کامرانی چون کنم
#سنایی
هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگر است
گرچه او را هر نفس بر من جفایی دیگر است
من بر او ساعت به ساعت فتنه زآنم کز جمال
هر زمان او را به من از نو عنایی دیگر است
#سنایی
گرچه او را هر نفس بر من جفایی دیگر است
من بر او ساعت به ساعت فتنه زآنم کز جمال
هر زمان او را به من از نو عنایی دیگر است
#سنایی
دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم
گهی رنجی نهد بر دل گهی بی جان کند جانم
به درد دل شدم خرسند که جز او نیست دلبندم
به رنج تن شدم راضی که جز او نیست جانانم
#سنایی
گهی رنجی نهد بر دل گهی بی جان کند جانم
به درد دل شدم خرسند که جز او نیست دلبندم
به رنج تن شدم راضی که جز او نیست جانانم
#سنایی