هر دل که از آن نگار خالی است
باغی است که از بهار خالی است
از کودکِ اشک میشود پُر
هر جا ز توام کنار خالی است
با اینهمه ریشهکاریِ سعی
دستم چو کفِ چنار خالی است
چون شیشهٔ ساعتم، سبکروح
روزی که دل از غبار خالی است
طغرا، شده گلشن از بتان پُر
افسوس که جای یار خالی است
#طغرای_مشهدی
باغی است که از بهار خالی است
از کودکِ اشک میشود پُر
هر جا ز توام کنار خالی است
با اینهمه ریشهکاریِ سعی
دستم چو کفِ چنار خالی است
چون شیشهٔ ساعتم، سبکروح
روزی که دل از غبار خالی است
طغرا، شده گلشن از بتان پُر
افسوس که جای یار خالی است
#طغرای_مشهدی