خواهم اینبار آنچنان رفتن
که نداند کسی،کجایم من
همه گردند در طلب،عاجز
ندهد کس زمن نشان ،هرگز
سالها بگذرد چنین بسیار
کس نیابد زگرد من ،آثار
#شمس_تبریزی
که نداند کسی،کجایم من
همه گردند در طلب،عاجز
ندهد کس زمن نشان ،هرگز
سالها بگذرد چنین بسیار
کس نیابد زگرد من ،آثار
#شمس_تبریزی
اگر از دوزخ رستن خواهی خدمت کن، و اگر بهشت خواهی طاعت کن، و اگر شفاعت خواهی نیت کن، و اگر مولی خواهی روی بدو آر که بیابی هم اندر ساعت.
#شمس_تبریزی
#شمس_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوب گویم و خوش گویم، از اندرون روشن و منوّرم،آبی بودم بر خود میجوشیدم، و میپیچیدم و بوی میگرفتم، تا وجود مولانا بر من زد، روان شد، اکنون میرود خوش و تازه و خرّم...
#شمس_تبریزی
هفتم مهرماه
بزرگداشت شمس تبریزی بر همه ی
دوستداران #شمس و #مولانا خجسته باد
#شمس_تبریزی
هفتم مهرماه
بزرگداشت شمس تبریزی بر همه ی
دوستداران #شمس و #مولانا خجسته باد
.
تغیُّر در حق نیست. تغیُّر در تُست. چنانکه نان را گهی دوست داری و طالب باشی و گاهی رو بگردانی. با یاری گاهی گرم باشی، محبوبت نماید، گویی او محبوب شد.
این ساعت باز تو دگرگون شوی، گویی مبغوض شد. اگر تو هم بر آن حال مستقیم بماندی پیوسته مطلوب و محبوب بودی.
#شمس_تبريزى
تغیُّر در حق نیست. تغیُّر در تُست. چنانکه نان را گهی دوست داری و طالب باشی و گاهی رو بگردانی. با یاری گاهی گرم باشی، محبوبت نماید، گویی او محبوب شد.
این ساعت باز تو دگرگون شوی، گویی مبغوض شد. اگر تو هم بر آن حال مستقیم بماندی پیوسته مطلوب و محبوب بودی.
#شمس_تبريزى
دل به سودای تو بستیم خدا میداند
وز مه و مهر گسستیم خدا میداند
ستم عشق تو هرچند کشیدیم به جان
زآرزویت ننشستیم خدا میداند
با غم عشق تو عهدی که ببستیم نخست
بر همانیم که بستیم خدا می داند
خاستیم از سر شادی و غم هردو جهان
با غمت خوش بنشستیم خدا میداند
به امیدی که گشاید ز وصال تو دری
درِ دل بر همه بستیم خدا میداند
دیده پرخون و دل آتشکده و جان بر کف
روز و شب جز تو نجستیم خدا میداند
دوش با «شمس» خیال تو به دلجویی گفت
آرزومند تو هستیم خدا میداند
#شمس_مغربی
وز مه و مهر گسستیم خدا میداند
ستم عشق تو هرچند کشیدیم به جان
زآرزویت ننشستیم خدا میداند
با غم عشق تو عهدی که ببستیم نخست
بر همانیم که بستیم خدا می داند
خاستیم از سر شادی و غم هردو جهان
با غمت خوش بنشستیم خدا میداند
به امیدی که گشاید ز وصال تو دری
درِ دل بر همه بستیم خدا میداند
دیده پرخون و دل آتشکده و جان بر کف
روز و شب جز تو نجستیم خدا میداند
دوش با «شمس» خیال تو به دلجویی گفت
آرزومند تو هستیم خدا میداند
#شمس_مغربی
کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد. عقل محتاط است. ترسان و لرزان گام بر میدارد. با خودش میگوید: «مراقب باش آسیبی نبینی.»
اما مگر عشق اینطور است؟ تنها چیزی که عشق میگوید این است: «خودت را رها کن. بگذار برود!»
عقل به آسانی خراب نمیشود؛عشق اما خودش را ویران می کند.
گنجها و خزانهها هم در دل ویرانهها یافت میشود؛پس هرچه هست در دل خراب است...
#شمس_تبریزی
#شمس_تبریزے :
من کودڪ بودم خدا را میدیدم،
ملڪ را میدیدم، مغیباتاعلے و اسفل
را مشاهده میکردم.
گمان میبردم جمله مردمان همچنان
میبینند ، آخر معلوم شد که نمیدیدهاند..
📖از کتاب #ملت_عشق
من کودڪ بودم خدا را میدیدم،
ملڪ را میدیدم، مغیباتاعلے و اسفل
را مشاهده میکردم.
گمان میبردم جمله مردمان همچنان
میبینند ، آخر معلوم شد که نمیدیدهاند..
📖از کتاب #ملت_عشق
مرا قاعده این است که
هرکه را #دوست دارم، از آغاز با او همه قهر کنم
تا به همگی از آن او باشم.
پوست و گوشت و قهر و لطف.
زیرا که لطف را خاصیت این است که
اگر این با کودک پنجساله بکنی از آن تو شود.
#شمس_تبریزی
هرکه را #دوست دارم، از آغاز با او همه قهر کنم
تا به همگی از آن او باشم.
پوست و گوشت و قهر و لطف.
زیرا که لطف را خاصیت این است که
اگر این با کودک پنجساله بکنی از آن تو شود.
#شمس_تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست .
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست
#شمس_تبریری
ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست .
هر مرد شتر دار اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست
با مرد خدا پنجه میفکن چو نمرود
این جسم خلیل است که آتش زدنی نیست
خشنود نشو دشمن اگر کرد محبت
خندیدن جلاد ز شیرین سخنی نیست
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست
#شمس_تبریری