معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.3K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
مردمی اندر جهان افسانه شد
آدمـی از آدمــــی بیگانه شد

روح از تن رفت و هفت اندام ماند
آدمیت گم شـد و اقوام ماند

آنچنان قطـع اخوت کرده اند
بر وطن تعمیر ملت کرده اند

#اقبال_لاهــــــوری
عشق را نازم که از بیتابی روز فراق

جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر

تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار

آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر

#اقبال_لاهوری
عشق را ، نازم ،

که بودش را ،

غمِ نابود ،، نی ،




کُفرِ او ،

زُنّاردارِ حاضر و موجود ،،

نی ،



#اقبال
معرفی عارفان
عشق را ، نازم ، که بودش را ، غمِ نابود ،، نی ، کُفرِ او ، زُنّاردارِ حاضر و موجود ،، نی ، #اقبال
عشق اگر فرمان دهد ،

از جانِ شیرین هم ،،

گذر ،




عشق ،

محبوب است و ،

مقصود است و ،

جان ،

مقصود ،، نی ،




#اقبال
معرفی عارفان
عشق اگر فرمان دهد ، از جانِ شیرین هم ،، گذر ، عشق ، محبوب است و ، مقصود است و ، جان ، مقصود ،، نی ، #اقبال
کافری را ،

پخته‌تر سازد ،

شکستِ سومنات ،




گرمیِ بتخانه ،

بی هنگامه‌ی محمود ،،

نی ،




#اقبال
معرفی عارفان
#مسجد و ، #میخانه و ، #دیر و ، #کلیسا و #کنشت ، صد فسون ، از بهرِ دل بستند و ، دل ، خشنود ،، نی ، #اقبال
نغمه‌پردازی ،

ز جویِ کوهسار ، آموخته‌ام ،




در گلستان بوده‌ام ،

یک ناله ، دردآلود ،، نی ،




#اقبال
معرفی عارفان
نغمه‌پردازی ، ز جویِ کوهسار ، آموخته‌ام ، در گلستان بوده‌ام ، یک ناله ، دردآلود ،، نی ، #اقبال
پیشِ من آیی ،

دَمِ سردی ،

دلِ گرمی ،

بیار ،




جنبش ، اندر تُست ،

اندر نغمه‌ی داود ،، نی ،




#اقبال
معرفی عارفان
پیشِ من آیی ، دَمِ سردی ، دلِ گرمی ، بیار ، جنبش ، اندر تُست ، اندر نغمه‌ی داود ،، نی ، #اقبال
عیبِ من ، کم جوی و ،

از جامم ،، عیارِ خویش ، گیر ،




لذّتِ تلخابِ من ،

بی جانِ غم‌فرسود ،، نی ،




#اقبال
عشق را نازم که از بیتابی روز فراق

جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر

تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار

آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر

#اقبال_لاهوری
زندگی در صدف خویش گهر ساختن است
در دل شعله فرو رفتن و نگداختن است

عشق ازین گنبد در بسته برون تاختن است
شیشهٔ ماه ز طاق فلک انداختن است

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است

                    #اقبال لاهوری
                       
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می‌شود پردهٔ چشمم پر کاهی گاهی
دیده‌ام هردو جهان را به نگاهی گاهی

وادی عشق بسی دور و دراز است ولی
طی شود جادهٔ صدساله به آهی گاهی

در طلب کوش و مده دامن امید ز دست
دولتی هست که یابی سر راهی گاهی



#اقبال_لاهوری
.
به آدمی نرسیدی ، خدا چه می‌جویی
ز خود گریخته‌ای آشنا چه می‌جویی

#اقبال_لاهوری