معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
معیار درویشی بی خویشی است
و هر که بی خویش‌ تر درویش‌ تر.

#عزیزالدین نسفی
#مثنوی_مولانا
ای درویش!
به یقین بدان که مسافرانیم
و احوال عالم هم مسافر است.
اگر دولت است میگذرد
و اگر محنت است میگذرد.
اگر دولت داری اعتماد بر دولت مکن
و اگر محنت داری دلتنگ مشو،
که معلوم نیست که ساعتی دیگر چون باشد.
و در بند آن باش که راحت می‌رسانی
و آزار نرسانی.

#عزیزالدین_نسفی
ای درویش

مراد ما از آدم انسان کامل است،
یعنی اینکه میگوییم
کـه آدم جـام جهـان نمـا
و آیینـۀگیتـی نمـای است،
و مظهر صفات این نور است،
مراد ما انسان کامل است،
در موجودات بزرگوارتر و دانـاتر از انسـان کامـل چیزی دیگر نیست،
از جهت آنکه انسان کامل زبده
و خلاصۀ موجودات است
از اعلی تـا باسـفل مراتـب انسـان
کامل است
و ملائکۀکروبیان و روحانیان و عرش وکرسی و سموات وکواکب جملـه خادمـان انسـان کامـل انـد
و همیشه گرد انسان کامل طواف میکنند
وکارهای انسان کامل بساز میدارند....  


#عزیزالدین_نسفی
ای درویش! حیات را به غنیمت دار،
و صحت را به غنیمت دار، و جوانی
به  غنیمت دار، و جمعیت و فراغت را
به غنیمت دار، و یاران موافق را و دوستان
مشفق را به غنیمت دار، که هر یک نعمتی
عظیم‌اند، و مردم ازین نعمت‌ها غافل‌اند.
و هر که نعمت نشناسد از آن نعمت
برخورداری نیابد. و این نعمت‌ها هیچ بقا
و ثبات ندارند، اگر در نیابی خواهند گذشت.
و چون بگذرد، هر چند پشیمانی خوری،
سود ندارد.

امروز که داری، به غنیمت دار، و هر کار
که امروز می‌توانی کردن، به فردا مینداز که
معلوم نیست که فردا چون باشد.

#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل


بدان که آدمی باشد که هر چه در عالم واقع شود قبل از وقوع آن چیز ، وی را به خواب بیند و آدمی باشد که در بیداری هم بیند. در بیداری به واسطه باشد و بی واسطه باشد. به واسطه چنان باشد که صورت در خارج مصوّر شود و با وی از احوال گذشته و آینده حکایت کند و او را به تجربه معلوم شده باشد که هر چیز که این صورت می گوید ، راست می گوید. این صورت را انبیا مَلَک می گویند و اهل تصوّف شیخ الغیب می خوانند. بی واسطه چنان باشد که در دل نقش آن حال پیدا آید.

#عزیزالدین_نسفی
#بیان_التنزیل
عشق،  زیادت در دوستی
و آتشی است که در دل عاشقِ حق تعالی
شعله می کشد و جز حق را می‌سوزاند

این عشق ، امر الهی
و آمدنی است نه آموختنی...


#عزیزالدین_نسفی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM



ای درویش،
در بند آن مباش
که علم و حکمت بسیار خوانی
و خود را عالم و حکیم نام نهی.

و در بند آن مباش
که طاعت و عبادت بسیار کنی
و خود را عابد و شی
خ نام کنی،
که اینها بلا و عذاب سخت است.

از علم و حکمت
به قدر ضرورت کفایت کن
و آنچه نافع است بدست آر
و از طاعت و عبادت
به قدر ضرورت بسنده کن
و آنچه مالابدّ است بجای آر.

و در بند آن باش
که بعد از شناخت خدای تعالی
طهارت نفس حاصل کنی
و بی‌آزار شوی و راحت‌رسان
که نجات آدمی در این است.



#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
ای درویش!
جمله خلقِ عالم، همه‌روز در خیال و پندارند که مگر وجودی دارند و به‌کاری مشغول و طلب مقصودی می‌کنند و …؛    نمی‌دانند که:
"جز خدای‌تعالى هیچ‌ چیز و هیچ‌ کس را وجود نیست و نبوده و نخواهد بود، خداست که همیشه موجود بوده و هست و خواهد بود."
اگر فهم نکردی روشن‌تر بگویم:

بدان‌که اگر کسی از موم  صد چیز بسازد، به‌ضرورت صد شکل و صد اسم پدید آید، و در هر شکلی چندین اسامی دیگر باشد. اما عاقل داند که غیر موم چیز دیگری موجود نیست و این‌ جملهٔ اسامی که پیدا آمده، اسامی موم است. که این فقط موم بود که به‌جهات مختلف و به‌اضافات و اعتبارات آمده است.

با خودی کفر و بیخودی دین است
هر چه گفتیـم، مغـز آن این است

✍🏻#عزیزالدین‌_نسفی
📓کشف‌الحقایق
ای درویش! حیات را به غنیمت دار،
و صحت را به غنیمت دار، و جوانی
به  غنیمت دار، و جمعیت و فراغت را
به غنیمت دار، و یاران موافق را و دوستان
مشفق را به غنیمت دار، که هر یک نعمتی
عظیم‌اند، و مردم ازین نعمت‌ها غافل‌اند.
و هر که نعمت نشناسد از آن نعمت
برخورداری نیابد. و این نعمت‌ها هیچ بقا
و ثبات ندارند، اگر در نیابی خواهند گذشت.
و چون بگذرد، هر چند پشیمانی خوری،
سود ندارد.

امروز که داری، به غنیمت دار، و هر کار
که امروز می‌توانی کردن، به فردا مینداز که
معلوم نیست که فردا چون باشد.

#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
ای درویش!
جمله خلقِ عالم، همه‌روز در خیال و پندارند که مگر وجودی دارند و به‌کاری مشغول و طلب مقصودی می‌کنند و …؛    نمی‌دانند که:
"جز خدای‌تعالى هیچ‌ چیز و هیچ‌ کس را وجود نیست و نبوده و نخواهد بود، خداست که همیشه موجود بوده و هست و خواهد بود."
اگر فهم نکردی روشن‌تر بگویم:

بدان‌که اگر کسی از موم  صد چیز بسازد، به‌ضرورت صد شکل و صد اسم پدید آید، و در هر شکلی چندین اسامی دیگر باشد. اما عاقل داند که غیر موم چیز دیگری موجود نیست و این‌ جملهٔ اسامی که پیدا آمده، اسامی موم است. که این فقط موم بود که به‌جهات مختلف و به‌اضافات و اعتبارات آمده است.

با خودی کفر و بیخودی دین است
هر چه گفتیـم، مغـز آن این است

#عزیزالدین‌_نسفی
کشف‌الحقایق
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


سوار عشق شو وز ره میندیش
که اسب عشق بس رهوار باشد

به یک حمله تو را منزل رساند
اگر چه راه ناهموار باشد

#غزل ۶۶۲ مولانا

عشق، بُراق سالکان و و مَرکبِ روندگان است. هرچه عقل به پنجاه سال اندوخته باشد، عشق در یک دم آن جمله را بسوزاند و عاشق را پاک و صافی گرداند و سالک به صد چلّه آن مقدار سِیْر نتواند کرد که عاشق در یک طرفة‌العین کند.


"ُبراق: اسب تیزرو"

📘 انسان کامل
#عزیزالدین_نسفی
ای درویش!
جمله خلقِ عالم، همه‌روز در خیال و پندارند که مگر وجودی دارند و به‌کاری مشغول و طلب مقصودی می‌کنند و …؛    نمی‌دانند که:
"جز خدای‌تعالى هیچ‌ چیز و هیچ‌ کس را وجود نیست و نبوده و نخواهد بود، خداست که همیشه موجود بوده و هست و خواهد بود."
اگر فهم نکردی روشن‌تر بگویم:

بدان‌که اگر کسی از موم  صد چیز بسازد، به‌ضرورت صد شکل و صد اسم پدید آید، و در هر شکلی چندین اسامی دیگر باشد. اما عاقل داند که غیر موم چیز دیگری موجود نیست و این‌ جملهٔ اسامی که پیدا آمده، اسامی موم است. که این فقط موم بود که به‌جهات مختلف و به‌اضافات و اعتبارات آمده است.

با خودی کفر و بیخودی دین است
هر چه گفتیـم، مغـز آن این است

#عزیزالدین‌_نسفی
📚#کشف‌الحقایق
ای درویش! ملک با توست، و ملکوت با توست،
و جبروت با توست، و خدای تعالی و تقدس
با توست، و از تو به تو نزدیک تر است،
امّا تو آن چشم نداری که جمال خدای ببینی،
و آن گوش نداری که سخن خدای بشنوی.

رباعی
کو دل که بداند نفسی اسرارش؟
کو گوش که بشنود دمی گفتارش؟
معشوقه جمال می نماید شب و روز
کو دیده که تا برخورد از دیدارش؟

کار سالکان آن است که خود را تمام کنند،
و مراتب خود را ظاهر گردانند، تا نور خدای
ظاهر شود، و آن چشم و آن گوش پیدا آید،
تا جمال خدای را ببیند،
و سخن خدای بشنود.

انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی
‍ ‍ ای درویش!
تمامت عالم همچون حقّه ئی است پر از افراد موجودات، و ازین موجودات هیچ چیز و هیچکـس را از خود و ازین حقّه خبر نیست، الا انسان کامل را،که ازخود وازین حقّه خبر دارد ودر ملک و ملکوت و جبروت هیچ چیز بروی پوشیده نمانده است؛ اشیا راکماهی و حکمت اشیا راکماهی میداند و مـیبینـد.
آدمیـان زبـده و خلاصۀکاینات اند و میوۀ درخت موجودات اند و انسان کامل زبده و خلاصۀ موجودات آدمیان است. موجـودات جمله بیک بار در تحت نظر انسان کامل اند، هم بصورت و هم بمعنی ،
از جهت آنکه معراج ازین طرف است هم بصورت و هم بمعنی !


#انسان_کامل
#عزیزالدین_نسفی


بدان که ذاکران چهار مرتبه دارند:
بعضی در مرتبۀ میل اند،
و بعضی در مرتبۀ ارادت اند،
و بعضی در مرتبۀ محبّت اند،
و بعضی در مرتبۀ عشق اند.
و از اهل تصوّف هر که را عروج افتاد،
در مرتبه چهارم افتاد
و تا ذاکر به مرتبۀ چهارم نرسید،
روح او را عروج، میسّر نشود

ذاکر عاشق ، به باطن در خلوتخانه باشد،
و به زبان ذکر می گوید،
و در بازار بُود و می خرد و  می فروشد
این کمال عشق است
که نام معشوق بر دل مستولی شود...

#عزیزالدین_نسفی
ای درویش! به یقین بدان که در جمله ادیان و مذاهب،
صحبت نیکان و راحت رسانیدن به همه کس «طاعت»است،
با خلق خدای صلح کردن و اخلاق نیک «بهشت»است،
صحبت بدان و فرمانبرداری ایشان و آزار رسانیدن «معصیت»است.....
و نکوهش خلق خدای کردن و اخلاق بد «دوزخ»است.

#عزیزالدین_نسفی
‍ ای درویش!

افراد کائنات نسبت بخدای، هیچ یک بر یکدیگر مقدّم و هیچ یک از یکدیگر مؤخّر نیستند، جمله برابراند، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد کائنات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با کاتب،
حرف اوّل از کاتب، و حرف دوم ازکاتب، و حرف سوم ازکاتب، همچنين تا به آخر کتاب جمله از کاتب است.
کائنات را همچنين می‌دان؛ عرش از خدای و کرسی از خدای و آسمانها از خدای و زمين از خدا.
جمله افراد موجودات از خدای است و ازینجا گفته اند که از تو تا بخدای، راه بطریق عرض است، نه بطریق طول.
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بیکدیگر بعضی بر بعضی مقدّم و بعضی بر بعضی مؤخّراند، و بعضی ماضی و بعضی مستقبلند،
امّا نسبت بخدای، جمله برابرند.

#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل
‍ ای درویش!

افراد کائنات نسبت بخدای، هیچ یک بر یکدیگر مقدّم و هیچ یک از یکدیگر مؤخّر نیستند، جمله برابراند، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد کائنات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با کاتب،
حرف اوّل از کاتب، و حرف دوم ازکاتب، و حرف سوم ازکاتب، همچنين تا به آخر کتاب جمله از کاتب است.
کائنات را همچنين می‌دان؛ عرش از خدای و کرسی از خدای و آسمانها از خدای و زمين از خدا.
جمله افراد موجودات از خدای است و ازینجا گفته اند که از تو تا بخدای، راه بطریق عرض است، نه بطریق طول.
ای درویش!
افراد کائنات نسبت بیکدیگر بعضی بر بعضی مقدّم و بعضی بر بعضی مؤخّراند، و بعضی ماضی و بعضی مستقبلند،
امّا نسبت بخدای، جمله برابرند.

#عزیزالدین_نسفی
#انسان_کامل