آفتابی در هزاران آبگینه تافته
پس به رنگ هر یکی تابی عیان انداخته
جمله نور است لیکن رنگهای مختلف
اختلافی در میان این و آن انداخته
حضرت #عراقی
وقتی خدا دست به قلم میشه ....
پس به رنگ هر یکی تابی عیان انداخته
جمله نور است لیکن رنگهای مختلف
اختلافی در میان این و آن انداخته
حضرت #عراقی
وقتی خدا دست به قلم میشه ....
دل در گرهِ زلف تو بستیم دگربار
وز هر دو جهان ، مهر گسستیم دگربار
جام دو جهان پر ز مِیِ عشق تو دیدیم ؛
خوردیم می و جام شکستیم دگربار ...
#عراقی
وز هر دو جهان ، مهر گسستیم دگربار
جام دو جهان پر ز مِیِ عشق تو دیدیم ؛
خوردیم می و جام شکستیم دگربار ...
#عراقی
خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
همه شادی و عشرت باشد ای دوست
در آن خانه که مهمانش تو باشی
گل و گلزار خوش آید کسی را
که گلزار و گلستانش تو باشی
چه باک آید ز کس آن را که او را
نگهدار و نگهبانش تو باشی
مپرس از کفر و ایمان بیدلی را
که هم کفر و هم ایمانش تو باشی
مشو پنهان از آن عاشق که پیوست
همه پیدا و پنهانش تو باشی
#عراقی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند
خوشا ملکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
خوشی و خرمی و کامرانی
کسی دارد که خواهانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
همه شادی و عشرت باشد ای دوست
در آن خانه که مهمانش تو باشی
گل و گلزار خوش آید کسی را
که گلزار و گلستانش تو باشی
چه باک آید ز کس آن را که او را
نگهدار و نگهبانش تو باشی
مپرس از کفر و ایمان بیدلی را
که هم کفر و هم ایمانش تو باشی
مشو پنهان از آن عاشق که پیوست
همه پیدا و پنهانش تو باشی
#عراقی
امروز به شهرِ دل پریشان ماییم
ننگِ همه دوستان و خویشان ماییم
رندان و مقامرانِ رسوا شده را
گر میطلبی بیا که ایشان ماییم.
#عراقی
ننگِ همه دوستان و خویشان ماییم
رندان و مقامرانِ رسوا شده را
گر میطلبی بیا که ایشان ماییم.
#عراقی
به بویِ زلفِ تو ،
هر دَم ، حیاتِ تازه مییابم ،
وگرنه ، بیتو از عیشم ،
نه رنگی ماند و ، نه بویی ،
#عراقی
هر دَم ، حیاتِ تازه مییابم ،
وگرنه ، بیتو از عیشم ،
نه رنگی ماند و ، نه بویی ،
#عراقی
رقیبان ، دست گیریدم ،،، که باز ، از نو در افتادم ،
به دستِ بیوفایی ، سُستپیمانی ، جفاجویی ،
ملولی ، زودسیری ، نازنینی ، نازپَروَردی ،
لطیفی همچو گُل نازک ،،، ولی ، چون سروِ خودرویی ،
#عراقی
به دستِ بیوفایی ، سُستپیمانی ، جفاجویی ،
ملولی ، زودسیری ، نازنینی ، نازپَروَردی ،
لطیفی همچو گُل نازک ،،، ولی ، چون سروِ خودرویی ،
#عراقی
شدم از عشق تو شیدا ، کجایی؟
به جان میجویمت جانا،کجایی؟
همی پویم به سویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا، کجایی؟
#عراقی
به جان میجویمت جانا،کجایی؟
همی پویم به سویت گرد عالم
همی جویم تو را هر جا، کجایی؟
#عراقی
سوال خیلی از ماست؛
اونجایی که جناب #عراقی میگه:
"به کدام مذهب است این؟
به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را،
که تو عاشقم چرایی...؟"
همین اندازه تلخ و گزنده:)
اونجایی که جناب #عراقی میگه:
"به کدام مذهب است این؟
به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را،
که تو عاشقم چرایی...؟"
همین اندازه تلخ و گزنده:)