کنسرت آلمان
« نوبت عاشقی 2»
هنرمندان：
#محمدرضا_شجریان
#پرویز_مشکاتیان سنتور
#اردشیر_کامکار کمانچه
#داریوش_پیرنیاکان تار
#جمشید_عندلیبی نی
#بیژن_کامکار دف
#محمد_فیروزی عود
گروه #عارف
«نوا ، مرکب خوانی»
گفتم آهن دلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی...

کنسرت #ای_حریفان
جشن هنر #توس
استاد #شهرام_ناظری
به همراه گروه سماعی

هنرمندان گروه سماعی:
#علی‌اصغر_بهاری : کمانچه
#حسن_ناهید : نی
#بهناز_ذاکری : سنتور
#محمد_فیروزی : عود
#حبیب‌الله_صالحی : تار
#شهریار_فریوسفی : تار
#داوود_یاسری : تنبک
#مهدی_صدیفی : کمانچه

تمرین گروه آوا برای کنسرت امرداد ۱۳۷۷

تصنیف «نه قدرت»

شعر #عارف_قزوینی
صدا #محمدرضا_شجریان
#آرش_فرهنگفر
#محمد_فیروزی
#بهزاد_فروهری
#داریوش_پیرنیاکان
#جواد_بطحایی
#سعید_فرجپوری
و #همایون_شجریان


تمرین منزل #استادمحمدرضا_شجریان
تیر ۱۳۷۷

<<#سخن_عشـق>>

#محمدرضا_شجریان
#همایون_شجریان
تار: #مجید_درخشانی
کمانچه: #سعید_فرجپوری
بربت: #محمد_فیروزی
دف: #حسین_رضایی‌نیا

«رقص سماع»

موسیقی متن: تصنیف «من چه دانم»

هنرمندان:
خواننده: #شهرام_ناظری
بربط: #محمد_فیروزی
سه‌تار: #حافظ_ناظری
دف: #سیاوش_ناظری
کمانچه آلتو و کمانچه: #شروین_مهاجر
تنبک و دمام: #پژهام_اخواص
آلبوم: «مولویه»

مرا گویی که‌ رایی؟ من چه دانم
چنین مجنون چرایی؟ من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی؟
به عشقم چون برآیی؟ من چه دانم

ساز و آواز ماهور و افشاری
آواز: #محمدرضاشجریان
تار: #بهروز_همتی
کمانچه: #سعید_فرجپوری
بربط: #محمد_فیروزی
تنبک و هم‌خوان:
#همایون_شجریان
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

تصنیف "می‌دانم"

(دوبیتی در سه گاه، پهلوی، مغلوب، فرود)

آواز: #استاد_محمدرضا_شجریان
تار: #داریوش_پیرنیاکان
نی: #جمشید_عندلیبی
سنتور: #مسعود_شناسا
بربط: #محمد_فیروزی
کمانچه و غژک: #سعید_فرجپوری
تنبک: #همایون_شجریان
غزل: #عطار
سال اجرا: ۱۳۷۰
سال انتشار: ۱۳۷۱

(مخالف)
اندر ضمیر دلها گنجی نهان نهادی
از دل اگر برآید در آس‍مان نگ‍نجد
(فرود)
عطار وصفِ ع‍شق‍ت چون در عبارت آرد
زی‍را که وصفِ عشق‍ت هم در بیان نگ‍نج‍د
به گرد دل همـی گردی چه خواهـی کرد میدانـــم
به گرد دل همی گــردی چه خواهی کرد میدانم
چه خواهی کرد دل را؟؟ خون رُخ را زرد میدانم
یکی بازی برآوردی که رُخت دل هَمــی بُــردی

یکی بازی برآوردی که رُخت دل همی بُردی
چه خواهـی بعد از این بازی؟؟ دِگـــر آورد میدانــم
به حق اشک گرم من به حق آه سرد من
که گرمـــم پرس چون بینـی که گرم از سرد میدانـم