معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای جوان مرد اگر پنبه با آتش عشق بازی کند آتش با او چه گوید؟ گوید وصال ما مبذول است تو را از جانب کرم ما لیکن موقوف است این وصال بر فنای تو. تا تو باشی هرگز وصال نبود. اندر ره عشق یا تو گنجی یا من.

#عین_القضات
#نامه_ها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با آدم و حوا گفت: "و لا تقربا هذه الشجره" و با شجره گفت: "ملازم آدم باش تا یک ساعت از تو غافل نماند!" و الله خیر الماکرین.


#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
یک نکته بدان!
باشد که من دیگر با این حدیث نیفتم.
اگر تو را مثلاً فرزندی عزیز بود،
و او را به ضرورت حجامت باید کردن،
تو او را به حجامت برنجانی،
و بدان راضی بوده باشی،
و با رضای او از بهر رنج او
رنجور دل باشی.
پس هم راضی باشی و هم رنجور.
اما رضا از بهر مصلحت او است.
و رنج از آن روی بود که رنجور می‌گردد.
و هم‌چنین به هر‌چه خدای تعالی کند
راضی باشی از آن روی که او می‌کند.


#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
چون مرد به کمال رسد حظوظ دنیوی و شهوات نفسانی در او پیوسته باشد. پس به قضای ازلی راضی شود. اگر درویش بود و اگر توانگر، اگر گرسنه بود و اگر سیر، اگر بیمار بود و اگر تندرست، به هر حال از معشوق راضی بود و در حظوظ خود نجنبد و به سبب شهوات خود نگوید: کاشکی چنین بودی و چنین نبودی. و این همه از آن بود که رضای معشوق خود در این داند، اما هر صفت که در خود بیند که خلاف رضای خدای تعالی نشاید که به وجود آن صفت راضی بود. بل همه سعی او در ازالت آن باید و همه زبان او: "یا لیت هذه الصفت لم تکن" گوی باید که بود. و مبادا که جز چنین بود. و اگر نه چنین بود همه شرایع انبیا باطل گردد.



#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سِرّی است بزرگ و خلق از آن آگه نیست
بیرون ز سر دو زلف شاهد ره نیست


#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
کفر و ایمان، جهل و علم، ظلمت و نور، موت و حیات، دوزخ و بهشت، شیطان و ملک نفس و روح، تقوا و هوا، باطل و حق، طاعت و معصیت همه در مقابل یکدیگرند.

#نامه_ها #جلد_اول #نامه_بیست_ونهم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


بندگان مرا را از مالی که تو را داده ام
بی‌نصیب مکن...
کور را از دیده بینای خود نصیب ده
و گنگ را از زبان گویای خود نصیب ده،
بیمار را از صحت خود نصیب ده
بی علم را از علم خود نصیب ده
بیچاره را از چاره خود نصیب ده؛

تا قرآن تو را ثنا گوید:
"و ممّا رَزقناهم یُنفقون"

الشاکر یستحق المزید




#عین_القضات_همدانی
#نامه_ها
آن ره که من آمدم کدام است ای جان
تا باز روم که کار خام است ای جان
بر هر قدمی هزار دام است ای جان
نامردان را عشق حرام است ای جان

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_نود_دوم
مردان به یقین دانسته اند که اهمّ مهمّات و افرض فرایض، معرفت خدا است و اوصاف او.

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_نود_دوم
پنداری که احصای آن نود ونه نام، لقلقه لسان بی حاصل تو و امثال تو بود؟ تو که از ربوبیت او خبر نداری، اگر گوئی: یا رب العالمین! منادای تو کی بود؟ تو که خلع الطاف ازلی نیابی و نبینی یا لطیفاً بالعباد چون گویی، تو که به مقامی نرسیدی که در آن مقام نور سیاه بر سالک عرض کنند، سموم قهر از کجا دیدی؟ پس یا قهار از تو گفتن کی درست آید؟

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_نود_دوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرکه ملکوت ندید ...
خود را به چه هنر تزکیت کند؟



#نامه_ها
#عین_القضات_همدانی
اگر از سبقت رحمتی غصبی خبر داری، تو را رسد که گویی: یا رحمان یا رحیم.

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_نود_دوم
آن ره که من آمدم کدام است ای جان
تا باز روم که کار خام است ای جان
بر هر قدمی هزار دام است ای جان
نامردان را عشق حرام است ای جان

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_نود_دوم
و خلق در اول وضع از عالِم و قادر جز علم و قدرت آدمی فهم نکرده اند.

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_نود_دوم


‍ هیچ دانی که ارادت چه بود ؟
خدای را در آئینه جان پیر دیدن ، بود .
لابل جرم آفتاب را در آئینه توان دید ؛ زیرا که بی آئینه آفتاب نتوان دید که دیده بسوزد .
بواسطه آیینه مطالعت جمال آفتاب علی الدوام توان کرد ، و بی واسطه نقشی نتوان دید .
پیر آئینه مرید است که در او خدا را بیند ، مرید آئینه پیر است که در او خود را بیند .


#نامه_ها
#عین_القضات
اگر کسی گوید که مسلم است که راهی هست که از سلوک آن را بنده به خدا رسد، ولیکن اول باید مرا یقین شود که آن راه موسی است یا راه عیسی یا راه محمد تا سلوک کنم. و پیش از یقین سلوک نکنم. این‌جا معلوم است که این مرد را این کار ننهاده‌اند که این راه رود چه اگر او را نهاده بودندی این خاطر بر وی مستولی نشدی.

#عین‌القضات_همدانی #نامه_ها
در آن کوش که شرِ خود از خود کفایت کنی
           که چون شر از تو برخیزد
        همه عالم را دوستِ خود بینی.

  و یقین دان که چون تو شر خود را
            از دیگران واداشتی
          شرّ هیچ‌کس به تو نرسد.


        #عین_القضات_همدانی
    #نامه_ها: نامه‌ی نود و شش

                       


در آن کوش که شرِ خود از خود کفایت کنی
که چون شر از تو برخیزد
همه عالم
را وستِ خود بینی.

و یقین دان که چون تو شر خود را
از دیگران واداشتی
شرّ هیچ‌کس به تو نر
سد.




#عین_القضات_همدانی
#نامه_ها: نامه‌ی نود و شش
تشبیه در راه است و از راه است، و جمله‌ی مذاهب خلق منازلِ راه خدا دان. اما در منزل مقام کردن غلط بود.

#نامه_ها #جلد_دوم #نامه_نود_دوم