معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
به رنگ و بوی جهانی نه بلکه بهتر از آنی
به حکم آنکه جهان پیر‌ گشته و تو جوانی

ستاره‌ای، نه مهی نه فرشته‌ای نه گلی نه
که هرچه گویمت آنی چو بنگرم به از آنی

که‌ گفت راحت روحی نه راحتی که بلایی
که گفت جوشن جانی نه جوشنی که سنانی

ز خط و خال تو بردم‌‌ گمان که آهوی چینی
چو پنجه با تو زدم دیدمت که شیر ژیانی

فتد که آیی و بنشینی و می آرم و نوشی
به پای خیزی و بوسی دهّی و جان بستانی

جهان به‌روی تو تازه است و جان به بوی تو زنده
جهان جان تویی امروز از آنکه جان جهانی

به نام ماه زمینی به بام مهر سپری
ز روی باغ جنانی به خوی داغ جهانی

چگونه در سخن آید حدیث روی نکویت
که حدّ حسن تو برتر بود ز درک معانی

#قاآنی     
به هر چه وصف نمایم ترا به زیبایی
جمیل‌تر ز جمالی چو روی بنمایی

صفت کنند نکویان شهر را به جمال
تو با جمال چنین در صفت نمی‌آیی

به ناتوانی من بین ترحّمی فرما
که نیست با تو مرا پنجهٔ توانایی


#قاآنی
صبحدم کز جانب مشرق برآمد آفتاب

همچو بخت پادشه بیدار شد چشمم ز خواب


#قاآنی
ای شیخ چه دل نهی به دستار
گر مرد دلی دلی به دست آر

بالای بتان بلای جانست
یارب دلم از بلا نگهدار

تن لاغر و بار عشق فربه
صبر اندک و جود دوست بسیار

آهم به دلت نکرد تاثیر
در سنگ فرو نرفت مسمار

هم گل برم از رخت به خرمن
هم می کشم از لبت به خروار

دزدیست دو سنبلت زره پوش
مستیست دو نرگست کماندار

پوشیده به زیر سنبلت گل
روییده به دور نرگست خار

امروز مراست بخت منصور
کز عشق توام زنند بر دار

گفتم شب تیره پیشت آیم
تا سایه نباشدم خبردار

غافل که ز آه آتشینم
صد روز بر آید از شب تار

با دوست جفا نمی کند دوست
با یار ستم نمی کند یار

چون حسن تو عشق من جهانگیر
چون زلف تو بخت من نگونسار

#قاآنی_شیرازی
در قمار عشق او هرکس دل و جان باخت،برد
در کمند زلف‌ او هرکس به ‌بند افتاد،رست

#قاآنی
به جرم عشق تو گر می‌زنند بر دارم
گمان مبر که ز عشق تو دست بردارم

مگو که جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هرکه هست بیزارم


#قاآنی

.
همه شرط عاشق آنست که کام دوست جوید
بکن ار کنی قبولم، ببر ار بری اسیرم

طلب از خدای کردم که بمیرم ار نیایی
تو نیامدی و ترسم که درین طلب بمیرم

#قاآنی
اگر خواهد دلت از ذوق‌گمنامی خبر یابد
چو عارف داغ بر دل نه نه چون زاهد به پیشانی

#قاآنی
تا یار مـــرا ربوده از هستی خویش
واقف نیم از بلندی و پستی خویش

آنگونه ز جام عشـــق، مستم دارد
که آگاه نیم ز خویش و از مستی خویش


#قاآنی
1. نهانی از نظر ای بی‌نظیر از بس عیانستی
2. عیان شد سرّ این معنی‌که می‌گفتم نهانستی

3. گهی‌گویم عیانستی‌گهی گویم نهانستی
4. نه اینستی نه آنستی هم اینستی هم آنستی

5. به نزد آن‌ کت از عین عیان بیند نهانستی‌
6. به پیش آن کت از چشم نهان جوید عیانستی

7. یقین هرچند می‌جوید گمان هرچند می‌پوید
8. نه محصور یقینستی نه مغلوب‌ گمانستی

9. بیانی راکه کس واقف نباشد نکته‌پردازی
10. زبانی را که ‌کس دانا نباشد ترجمانستی

11. به چشم حق نگر گر ژرف بیند مرد دانشور
12. تو در هر قطره‌یی پنهان چو بحر بیکرانستی
....
#قاآنی