در آمدنت مینشینم /
برای مدادی / تا چهرهام را
سیاه کنم سیاه
خط به خط
زیبایی را قفس بکشم
و هوسم را لاک مهر
تا نلرزاند دست و پایم را
و پاک کنی بده!
برای پاک کردن لب و بوسه
تا سیاهم / نکنند به رنگی
و بیلچهای
که زنانگیام را /هی بیل
هی ترس!
هی ریشه را
ریشه دَرار و دار به دار تو دارا شدن
و تیغی که / از ته تا ته
بتراشد سرم و سرم سرم و سرم را
و روسری اندیشه را
نپوشاند که سمی نکند دهان تو را
نخ و سوزن را لازم است
برای دوختن لبهای بیلب
تا قلابی /
که سقف را منتظر میداند
و اینگونه بیصدا
فریاد مینویسم و تو مرا
بی صدا فریاد بخوان
و ها / قیچی قیچی قیچی بیا و بیاور
سانسور میکنم اندیشههای تازه را
و میشورم سرِ پر حرف را
و پودر لباس مرا / به بند و
آویزان کردنم میبرد
و آرمانهایی /
که لباسشان ضدگلوله است
و نمیمیرند و نمیمیرند
از شلیکهای بیشرم
مرا بخوان!
به نگاهی بلند
اعتماد را بزرگتر بخوان بزرگ
و صدا خفه کن هم /
اگر گیر آوردی، بگیر!
میخواهم حکمهای روسپی را
هی جار بزنم و
در انتخابی
که مرا انتخاب میکند
شلیک باشم شلیک
و یک کپی/ از شناسنامهام را
برای تحقیر دوستان
در کیستم به کیستی در کیسهی تو
کبریت کنم
سوگندتان میدهم
اگر نان را / به حق بود
سهم مرا
در حاشیهی شهر
به جا آورید تا در /
ظرفهایتان بریزم
ریختنیهای دهانآلود را
خود را / حق را و دستانِ بریدهی درد را / و پلاکارد گردنبندی را
برایم بیاور / و قلمی
- مینویسم انسان
و شما با صدای بلند بخوانید
انسسسسسسساااااااان را
که من / هر روز یک انسانم!
#غاده_السمان
#برگردان_مريم_آذرسان
برای مدادی / تا چهرهام را
سیاه کنم سیاه
خط به خط
زیبایی را قفس بکشم
و هوسم را لاک مهر
تا نلرزاند دست و پایم را
و پاک کنی بده!
برای پاک کردن لب و بوسه
تا سیاهم / نکنند به رنگی
و بیلچهای
که زنانگیام را /هی بیل
هی ترس!
هی ریشه را
ریشه دَرار و دار به دار تو دارا شدن
و تیغی که / از ته تا ته
بتراشد سرم و سرم سرم و سرم را
و روسری اندیشه را
نپوشاند که سمی نکند دهان تو را
نخ و سوزن را لازم است
برای دوختن لبهای بیلب
تا قلابی /
که سقف را منتظر میداند
و اینگونه بیصدا
فریاد مینویسم و تو مرا
بی صدا فریاد بخوان
و ها / قیچی قیچی قیچی بیا و بیاور
سانسور میکنم اندیشههای تازه را
و میشورم سرِ پر حرف را
و پودر لباس مرا / به بند و
آویزان کردنم میبرد
و آرمانهایی /
که لباسشان ضدگلوله است
و نمیمیرند و نمیمیرند
از شلیکهای بیشرم
مرا بخوان!
به نگاهی بلند
اعتماد را بزرگتر بخوان بزرگ
و صدا خفه کن هم /
اگر گیر آوردی، بگیر!
میخواهم حکمهای روسپی را
هی جار بزنم و
در انتخابی
که مرا انتخاب میکند
شلیک باشم شلیک
و یک کپی/ از شناسنامهام را
برای تحقیر دوستان
در کیستم به کیستی در کیسهی تو
کبریت کنم
سوگندتان میدهم
اگر نان را / به حق بود
سهم مرا
در حاشیهی شهر
به جا آورید تا در /
ظرفهایتان بریزم
ریختنیهای دهانآلود را
خود را / حق را و دستانِ بریدهی درد را / و پلاکارد گردنبندی را
برایم بیاور / و قلمی
- مینویسم انسان
و شما با صدای بلند بخوانید
انسسسسسسساااااااان را
که من / هر روز یک انسانم!
#غاده_السمان
#برگردان_مريم_آذرسان
(به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی #زن)
تو یک روز نیستی
تمامِ سالی.
تو یک شب
یا یک کتاب و یک قطره نیستی
تو یک نقاشی یا تابلویی بر دیوار نیستی.
اگر دقیقه ای نباشی
ساعت ها از کار می افتند
خانه ها برهوت می شوند
کوچه ها اشک می ریزند
پرندگان، سیَه پوش وُ
شعرها هم نیست می شوند.
.
تو فقط باد و باران هشتمِ ماه مارس نیستی
تو ای دل انگیزِ شب های تابستانی
گیسوان شب های پاییزی
تو ای سوز بوران عشق
تو نباشی
چه کسی باشد؟!
زن، زن، زن، زن
تو زندگی هستی..
#شیرکو_بیکس
#برگردان: #بابک_زمانی
تو یک روز نیستی
تمامِ سالی.
تو یک شب
یا یک کتاب و یک قطره نیستی
تو یک نقاشی یا تابلویی بر دیوار نیستی.
اگر دقیقه ای نباشی
ساعت ها از کار می افتند
خانه ها برهوت می شوند
کوچه ها اشک می ریزند
پرندگان، سیَه پوش وُ
شعرها هم نیست می شوند.
.
تو فقط باد و باران هشتمِ ماه مارس نیستی
تو ای دل انگیزِ شب های تابستانی
گیسوان شب های پاییزی
تو ای سوز بوران عشق
تو نباشی
چه کسی باشد؟!
زن، زن، زن، زن
تو زندگی هستی..
#شیرکو_بیکس
#برگردان: #بابک_زمانی
اندوه من،
درخت کُناری ست تنها
روییده بر قله ی کوه؛
نه ستاره ای درخشان
در تئاتری از شکسپیر...
اندوه من،
پرتو کم سویی ست
که از سر انگشت درختان می تابد،
نه آتشی که نابودمان سازد.
اندوه من،
باغچه ی پنهانی ست در غارهای جانم.
اندوه ارزشمندترین دارایی یک دختر است،
درست مثل آزادی...
و هیچگاه این دو را با تو تقسیم نمی کنم!
می توانم نان و کلبه ام را با تو قسمت کنم
اما اندوه و آزادی،
تنها همدم قلب تنهای من هستند
درست مانند مرگ...
#غاده_السمان
#برگردان #زهرا_ابومعاش
درخت کُناری ست تنها
روییده بر قله ی کوه؛
نه ستاره ای درخشان
در تئاتری از شکسپیر...
اندوه من،
پرتو کم سویی ست
که از سر انگشت درختان می تابد،
نه آتشی که نابودمان سازد.
اندوه من،
باغچه ی پنهانی ست در غارهای جانم.
اندوه ارزشمندترین دارایی یک دختر است،
درست مثل آزادی...
و هیچگاه این دو را با تو تقسیم نمی کنم!
می توانم نان و کلبه ام را با تو قسمت کنم
اما اندوه و آزادی،
تنها همدم قلب تنهای من هستند
درست مانند مرگ...
#غاده_السمان
#برگردان #زهرا_ابومعاش
عقل عمدهی سعادت و مفتاح نَهمَت است و هرکه بدان فضیلت متحلّی بود و جمال حلم و ثبات بدان پیوست، سزاوار دولت و شایان عِزّ و رفعت گشت. اما ثمرات آن به تقدیر ازلی متعلّق است. و پادشاهزادهیی بر در منظور نبشته بود؛ که «اصل سعادت، قضای آسمانی است و کلّیِ اسباب و وسایل، ضایع و باطل است.»
#کلیله_و_دمنه، نصرالله منشی، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی، رویه: ۲۷۹
#برگردان_به_پارسی
خرد، سراسر کامیابی و گشایشگر نیازمندی است و هرکه بدان ویژگی برتر پیراسته بود و زیبایی بردباری و پایایی بدان پیوست، سزاوار بختیاری و شایان ارجمندی و بزرگواری گشت. پَن به بار نشستنهای آن به سرنوشت دیرینه بازبسته است. و پادشاهزادهیی به روی دید همه نبشته بود که «بُنهِشت نیکبختی، دستوری آسمانی است و همهی ساز و برگها و ابزارها هدرشونده و بیهوده است.»
#بلال_ریگی
#کلیله_و_دمنه، نصرالله منشی، به کوشش محمدرضا برزگر خالقی، رویه: ۲۷۹
#برگردان_به_پارسی
خرد، سراسر کامیابی و گشایشگر نیازمندی است و هرکه بدان ویژگی برتر پیراسته بود و زیبایی بردباری و پایایی بدان پیوست، سزاوار بختیاری و شایان ارجمندی و بزرگواری گشت. پَن به بار نشستنهای آن به سرنوشت دیرینه بازبسته است. و پادشاهزادهیی به روی دید همه نبشته بود که «بُنهِشت نیکبختی، دستوری آسمانی است و همهی ساز و برگها و ابزارها هدرشونده و بیهوده است.»
#بلال_ریگی
زمانی که ذهن از عملکرد خود بازایستد، بیدرنگ تمامی انرژی به سمت قلب جاری میشود
زمانی که ذهن عمل نکند، قلب عمل میکند
فقط آنوقت است که چیزی میتواند به شما آموزش داده شود
آموزش واقعی میتواند توسط قلب آموزش داده شود. باید که به قلب نزدیک باشید. هرچه نزدیکتر باشید، در ادراکِ سکوت تواناتر خواهید شد.
بهیاد داشته باشید که سکوت خالی بودن نیست
برای منطق و برهان شاید سکوت بهنظر خالی برسد ــ چنین نیست
سکوت سرشارترین لحظهی ممکن است. نهتنها سرشار است، بلکه لبریز است. یک اهمیت احساسی در آن هست.
قلب خالی نیست؛ تنها چیزی است که سرشار است
ذهن فقط خالی است زیرا ذهن چیزی جز کلام ندارد.
و کلمات چیستند؟
امواجی در تهیا
و سکوت چیست؟
سکوت همان تمامیت The Total است.
#اشو
#بازگشت_به_منبع
#برگردان: محسن خاتمی
زمانی که ذهن عمل نکند، قلب عمل میکند
فقط آنوقت است که چیزی میتواند به شما آموزش داده شود
آموزش واقعی میتواند توسط قلب آموزش داده شود. باید که به قلب نزدیک باشید. هرچه نزدیکتر باشید، در ادراکِ سکوت تواناتر خواهید شد.
بهیاد داشته باشید که سکوت خالی بودن نیست
برای منطق و برهان شاید سکوت بهنظر خالی برسد ــ چنین نیست
سکوت سرشارترین لحظهی ممکن است. نهتنها سرشار است، بلکه لبریز است. یک اهمیت احساسی در آن هست.
قلب خالی نیست؛ تنها چیزی است که سرشار است
ذهن فقط خالی است زیرا ذهن چیزی جز کلام ندارد.
و کلمات چیستند؟
امواجی در تهیا
و سکوت چیست؟
سکوت همان تمامیت The Total است.
#اشو
#بازگشت_به_منبع
#برگردان: محسن خاتمی
تابستان است
پشت بر ساحل دارم
و تویی در خیالام؛
به دریا، اگر بگویَمَت
ساحل،
صدفها
و ماهیهایش را
رها کرده
و در پی من خواهد دوید.
#نزار_قبانی
#برگردان_محمدرضا_مهرزاد
هنگامه تابستان
دست وپاهایم را در ساحل دراز میکنم
و به تو می اندیشم
اگر احساسم به تو را
به دریا میگفتم
دریا ،سواحل، صدف ها و ماهیانش را
رها می کرد و به دنبال من می آمد
#نزار_قبانی
#برگردان_شیرین_جواهری
پشت بر ساحل دارم
و تویی در خیالام؛
به دریا، اگر بگویَمَت
ساحل،
صدفها
و ماهیهایش را
رها کرده
و در پی من خواهد دوید.
#نزار_قبانی
#برگردان_محمدرضا_مهرزاد
هنگامه تابستان
دست وپاهایم را در ساحل دراز میکنم
و به تو می اندیشم
اگر احساسم به تو را
به دریا میگفتم
دریا ،سواحل، صدف ها و ماهیانش را
رها می کرد و به دنبال من می آمد
#نزار_قبانی
#برگردان_شیرین_جواهری