معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.4K photos
13.1K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
دارد باران می آید
و من
سرشار خاطرات خیس
از زیر بید مجنون های کنار رود
گذر می کنم.

این ما نیستیم که می گذریم،
این خیال دلنشین کسی است که در ما می گذرد
این فرصتهای بی بازگشت حیات
زیبایی های سحرگاهی ،
این تمام "آن" های زیستن است
که در حدفاصل یک عبور عاشقانه از زیر بیدمجنون ها
در ما می گذرد.

دارد باران می آید
و من ،
در حسرت دستهای گرم و شانه های مهربان کسی
خیسی چشمانم را
در قطره های به موقع باران
پنهان می کنم.

تو نیز
برکنار پنجره بنشین
دو فنجان نسکافه ی داغ بریز
و در حالیکه به هاشور باران بر شیشه های مه گرفته چشم دوخته ای،
انبوه خاطرات روشن مان را یاد آر
یکی بنوش
و دیگری را
در پای گلدانی که به یاد کسی در روزگاری دور کاشته ای
خالی کن.

#انوش_ترابی
گاهی بنشین و برایم حرف بزن ، زیبا!
گاهی بنشین و برایم
از گذشته های دور حرف بزن
از لذت بخش ترین لحظه های زندگی ات
از دلنشین ترین خاطره های عاشقی ات
از زلال ترین جان های شیفته ات
و در لابلای این روایت های از سر شوق
اندکی بخند
ما به خنده های از ته دل محتاجیم
چنان پرنده به پرواز
و درخت و گیاه به نور

گاهی بنشین و برایم لبخند بزن ، زیبا!
بگذار جهانمان اندکی
زیباتر بشود.
#انوش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داغ فراق
اجرای خصوصی | شور

آواز: محمدرضا #شجریان
ویولن: یعقوب #انوش
تنبک: #همایون_شجریان

منزل محمدرضا شجریان، سال ۱۳۷۵


غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
#حافظ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داغ فراق
اجرای خصوصی | شور

آواز: محمدرضا #شجریان
ویولن: یعقوب #انوش
تنبک: #همایون_شجریان

منزل محمدرضا شجریان، سال ۱۳۷۵


غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
#حافظ
داستان یک زن سرسخت

"بیک" زاده بود ، پدرش از ملاکان بزرگ روستای یلقون آغاج بود با باغها و مزارع بسیار و خدم و حشم فراوان. در ۲۴ سالگی عاشق مردی شد فقیر اما معلم و شاعر که ۱۴ سال مسن تر از خودش بود و دارای دو بچه که تازه از همسر خویش جدا شده بود. پدر با ازدواج مخالفت کرد و او به رسم آن روزهای جامعه ای روستایی ، لاجرم با عشقش فرار کرد و سپس ازدواج. نتیجه اش خشم پدر و برادرها بود و محرومیت از تمام دارایی ها و حمایت های پدر. اگرچه بعد چندسال زمینه آشتی فراهم شد اما هیچگاه رابطه با پدر و برادران چنان که می خواست ترمیم نشد.

۲۱ سال زندگی عاشقانه اما فقیرانه اش که حاصل آن یک دختر و یک پسر بود، با مرگ همسر پایان یافت و او در ۴۵ سالگی با انتخاب خویش، به جای ازدواج مجدد ترجیح داد سرپرست خانواده باشد و عزمش را جزم کند بر بزرگ کردن فرزندان با دسترنج خویش.
ابتدا با قالیبافی و سپس با پیگیری بازنشستگی همسر.

سرسخت بود بیش از حد تصور ، جسور بود در عین حجب و حیای زنی متدین و به شدت متشرع و غیور بود فراتر از عرف زنانگی محیطش و همین سرسختی و غیرت ذاتی اش، نه اجازه داد که به کسی دست نیاز دراز کند - حتی اگر آن کس برادرش باشد - و نه اجازه داد که زیر بال و پر فردی دیگر برود - حتی اگر آن فرد پسر یا دخترش -.

۳۴ سال تنها زیست چنان که خودش می خواست - بی نیاز به کسی با حفظ شعله عشقی خاکستر شده در دل - و در نهایت چنان مرد که باز خودش می خواست ، بی نیاز به کسی.

همیشه آرزویش این بود که مرگش پیش از آن که از پای درافتد یا نیازمند کسی باشد ، فرا برسد. چنان که فرا رسید.(۱)

از زنی سرسخت سخن می گویم که در تمام عمرش فقط یک بار تسلیم شد و آن هم نه در برابر هیچ مردی - که فقط در برابر مرگ-. (۲).
#انوش

(۱) پی نوشت:
تکیه کلام مادر این بود : " آز آغری ، هاساند اولوم" ، یعنی درد کوتاه و مرگ آسان.

(۲) با وجود به شدت مذهبی بودنش که حاصل بی سوادی و بزرگ شدن در خانواده ای مذهبی بود و با وجود اینکه نقدهای جدی به باورهایش داشتم ، اما تا آخرین لحظه زندگی اش هرگز تلاشی برای اثبات اشتباه بودن باورهایش نکردم ، اویک عمر با این باورها زیسته بود و دلیلی نداشت ذهنش را در کهن سالی با مفاهیمی تازه آشفته کنم.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داغ فراق
اجرای خصوصی | شور

آواز: محمدرضا #شجریان
ویولن: یعقوب #انوش
تنبک: #همایون_شجریان

منزل محمدرضا شجریان، سال ۱۳۷۵


غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
#حافظ

آواز جان جانان استاد شجریان💠
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نصیب ماست بهشت ای خدا شناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
#حافظ

آواز: محمدرضا #شجریان 🎤
ویولن: یعقوب #انوش 🎻
اجرای #خصوصی در مخالف سه‌گاه

📌 صدا و تصویر در این نسخه‌ هماهنگ و همسان شده است.

💠💠💠

آواز استاد جان شجریان💠