دم به دم از آسمان می‌آیدت
آب و آتش رزق می‌افزایدت

گر ترا آنجا برد نبود عجب
منگر اندر عجز و بنگر در طلب

#مولانای_جان

من بحر تمامم و یکی قطره نیم
احول نیم و چو احولان غره نیم

گویم به زبان حال و هر یک ذره
فریاد همی کند که من ذره نیم

#مولانای_جان

من چشم ترا بسته به کین می‌بینم
اکنون چه کنم که همچنین می‌بینم

بگذر تو ز خورشیدی که آن بر فلک است
خورشید نگر که در زمین می‌بینم

#مولانای_جان

هرکسی را همدم‌غمها و تنهایی مدان

سایه همراهِ تو می آید "ولی همراه نیست


#مولانای جان

‌‌‌‌‌‌‌‌‌

کی بود او را درین خوف و حزن
آرزوی از قفس بیرون شدن

او همی‌خواهد کزین ناخوش حصص
صد قفص باشد بگرد این قفص

حصص=‌ بهره ها

#مولانای_جان

تا اين دل ما قالب هر دل گردد

هر روز به صورتي برون مي آييم...

#مولانای_جان

صوفیانیم آمده در کوی تو
شیء لله از جمال روی تو

از عطش ابریق‌ها آورده‌ایم
کاب خوبی نیست جز در جوی تو

#مولانای_جان