معرفی عارفان
1.17K subscribers
33.1K photos
11.9K videos
3.19K files
2.72K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
با این غروب از غم سبز چمن بگو
اندوه سبزه‌های پریشان به من بگو

اندیشه‌های سوخته‌ی ارغوان ببین
رمز خیال سوختگان، بی‌سخن بگو

آن شد که سر به شانه‌ی شمشاد می‌گذاشت
آغوش خاک و بی‌کسی نسترن بگو

شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر
ای باد نوبهار ز عهد کهن بگو

آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک
با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو

از ساقیان بزم طربخانه‌ی صبوح
با خامشان غمزده‌ی انجمن بگو

زان مژده گو که صد گل سوری به سینه داشت
وین موج خون که می‌زندش در دهن بگو

سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد
این ماجرا به آینه‌ی دل‌شکن بگو

آن سرخ و سبز سایه بنفش و کبود شد
سرو سیاه من! ز غروب چمن بگو


#هوشنگ ابتهاج⚘
بیچاره من،
که از پس این جستجو، هنوز
می نالد از من این دل شیدا که: یار کو؟
کو آن که جاودانه مرا می دهد فریب؟
بنما، کجاست او !

#هوشنگ_ابتهاج
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست


#هوشنگ_ابتهاج
‍ بیست و پنج اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت فردوسی بزرگ خجسته بادا...🌷🌺🌷

📷 مجسمه و مقبره فردوسی بزرگ(طراح آرامگاه فردوسی،استاد #هوشنگ_سیحون در سال ۱۳۴۷ شمسی و مجسمه فردوسی در ارتفاع ۱/۸۵ سانتی متر از جنس سنگ مرمر اثر میکل انژ ایران استاد #ابوالحسن_صدیقی در سال ۱۳۴۸ شمسی)
چون باد می روی و به خاکم فکنده ای 
آری برو که خانه ز بنیاد کنده ای

حس و هنر به هیچ ، ز عشق بهشتی ام 
شرمی نیامدت که ز چشمم فکنده ا ی؟

بخت از منت گرفت و دلم آن چنان گریست 
کز دست کودکی بربایی پرنده ای

بی او چه بر تو می گذرد ، سایه ای شگفت !
جانت ز دست رفت و تو بی چاره زنده ای ...

#هوشنگ_ابتهاج
می شنوم می شنوم آشناست
                 موسْیقیِ چشم تو در گوش من

مـوج نگاه تو همـاواز ناز
                 ریخت چو مهتاب در آغوش من


 
#هوشنگ_ابتهاج
وقتی کسی بگوید:
"من خیلی تنهایم" یا "غمگینم"، به اتاقی فکر می‌کنم که فقط چهار دیوار دارد و یک سقف.



#هوشنگ_گلشیری
هوشنگ گلشیری (۲۵ اسفند ۱۳۱۶ – ۱۶ خرداد ۱۳۷۹) نویسندهٔ ایرانی و سردبیر مجلهٔ کارنامه بود. مورّخان ادبی وی را از تأثیرگذارترین داستان‌نویسان معاصر زبان فارسی دانسته‌اند
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آن قدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
باغ ها را گر چه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است
#هوشنگ_ابتهاج
*بامدادتان به سرور ❤️🌹*
ای عشق، همه بهانه از توست
من خامشم، این ترانه از توست
 
آن بانگ بلند صبحگاهی 
وین زمزمه شبانه، از توست
 
من انده خویش را، ندانم
این گریه بی بهانه، از توست
 
آی آتش جان پاکبازان 
در خرمن من زبانه، از تست
 
افسون شده، تو را زبان نیست 
ور هست،همه فسانه، از تست
 
کشتی مرا، چه بیم دریا؟
طوفان، ز تو و کرانه از تست
 
گر باده دهی و گرنه ، غم نیست
مست از تو ، شرابخانه از تست
 
می را، چه اثر، به پیش چشمت؟
کاین مستی شادمانه، از تست
 
پیش تو، چه توسنی کند عقل؟
رام است، که تازیانه از تست
 
من میگذرم، خموش و گمنام 
آوازه جاودانه، از تست
 
چون سایه، مرا ز خاک برگیر 
کاینجا، سر و آستانه از تست
 
  #هوشنگ_ابتهاج
بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید
درین خانه غریبید ، غریبانه بگردید

یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیست پی لانه بگردید

یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید

یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید

یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید

نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
همین جاست ، همین جاست ، همه خانه بگردید

نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
به غوغاش مخوانید ، خموشانه بگردید

سرشکی که بر آن خاک فشاندیم بن تاک
در این جوش شراب است ، به خمخانه بگردید

چه شیرین و چه خوشبوست ، کجا خوابگه اوست ؟
پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید

بر آن عقل بخندید که عشقش نپسندید
در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید

درین کنج غم آباد نشانش نتوان داد
اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید

کلید در امید اگر هست شمایید
درین قفل کهن سنگ چو دندانه بگردید

رخ از سایه نهفته ست ، به افسون که خفته ست ؟
به خوابش نتوان دید ، به افسانه بگردید

تن او به تنم خورد ، مرا برد ، مرا برد
گرم باز نیاورد ، به شکرانه بگردید

#هوشنگ_ابتهاج