بیرون ز جهان کفر و ایمان جائیست
کانجا نه مقام هر تر و رعنائیست
جان باید داد و دل بشکرانهٔ جان
آنرا که تمنای چنین مأوائیست
#مولانا
کانجا نه مقام هر تر و رعنائیست
جان باید داد و دل بشکرانهٔ جان
آنرا که تمنای چنین مأوائیست
#مولانا
کی نکو کردی و کی کردی تو بر
که ندیدی لایقش در پی اثر
کی فرستادی دمی بر آسمان
نیکه ای کز پی نیامد مثل آن
گر مراقب باشی و بیدار تو
هر دمی بینی جزای کار تو
#مولانا
که ندیدی لایقش در پی اثر
کی فرستادی دمی بر آسمان
نیکه ای کز پی نیامد مثل آن
گر مراقب باشی و بیدار تو
هر دمی بینی جزای کار تو
#مولانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور
﷽
#سوره_احزاب(آیه ۳)
وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (٣)
و بر خدا توكل كن؛ و كافی است كه خدا كارساز [همه امور بندگان] باشد
﷽
#سوره_احزاب(آیه ۳)
وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (٣)
و بر خدا توكل كن؛ و كافی است كه خدا كارساز [همه امور بندگان] باشد
بعضی وقتها باید دست برداریم از
غصه خوردن و خراب کردنِ روزهایمان.
باید بدانیم اگر تلاشمان را کردیم و راهمان را درست انتخاب کردیم
پس بقیهاش دیگر دستِ ما نیست.
ما وظیفهمان را انجام میدهیم بقیهاش دیگر دست خداست و خواست خودش.
بسپاریم به خدا و آرام باشیم ،
با وجود همه ی مشکلات و سختیها به زندگیمان ادامه دهیم چون چشم بینایی و دست توانایی در تمام لحظات کنارمان هست .
برای خوب شدن حالمان دست به کار شویم. با توکل بر خدا ،امید، تلاش و کمک خواستن از خودش
پس لطفا غصه ممنوع...!
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
پروردگارا
یک صبح زیبای دیگر را با ترنم
دلنشین پرندگانت آغاز نمودم
شکر، برای یک روز زیبای دیگر
شکر، برای بوی خوش زندگی
شکر و هزاران شکر،
برای وجود ارزشمند عزیزانم
شکر، برای سلامتی جسم و جان
شکر، برای رزق و روزی حلال و بی نیازی
بارالها
چتر رحمتت را بر سرخانواده و دوستانم همیشه بازنگه دار و بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن
آمین
🌺🌺🌺
شاد باشی
غصه خوردن و خراب کردنِ روزهایمان.
باید بدانیم اگر تلاشمان را کردیم و راهمان را درست انتخاب کردیم
پس بقیهاش دیگر دستِ ما نیست.
ما وظیفهمان را انجام میدهیم بقیهاش دیگر دست خداست و خواست خودش.
بسپاریم به خدا و آرام باشیم ،
با وجود همه ی مشکلات و سختیها به زندگیمان ادامه دهیم چون چشم بینایی و دست توانایی در تمام لحظات کنارمان هست .
برای خوب شدن حالمان دست به کار شویم. با توکل بر خدا ،امید، تلاش و کمک خواستن از خودش
پس لطفا غصه ممنوع...!
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد دوشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
پروردگارا
یک صبح زیبای دیگر را با ترنم
دلنشین پرندگانت آغاز نمودم
شکر، برای یک روز زیبای دیگر
شکر، برای بوی خوش زندگی
شکر و هزاران شکر،
برای وجود ارزشمند عزیزانم
شکر، برای سلامتی جسم و جان
شکر، برای رزق و روزی حلال و بی نیازی
بارالها
چتر رحمتت را بر سرخانواده و دوستانم همیشه بازنگه دار و بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن
آمین
🌺🌺🌺
شاد باشی
ور عدو باشد همین احسان نکوست
که باحسان بس عدو گشتست دوست
ور نگردد دوست کینش کم شود
زانک احسان کینه را مرهم شود
بس فواید هست غیر این ولیک
از درازی خایفم ای یار نیک
حاصل این آمد که یار جمع باش
همچو بتگر از حجر یاری تراش
زانک انبوهی و جمع کاروان
رهزنان را بشکند پشت و سنان
#مولانا
که باحسان بس عدو گشتست دوست
ور نگردد دوست کینش کم شود
زانک احسان کینه را مرهم شود
بس فواید هست غیر این ولیک
از درازی خایفم ای یار نیک
حاصل این آمد که یار جمع باش
همچو بتگر از حجر یاری تراش
زانک انبوهی و جمع کاروان
رهزنان را بشکند پشت و سنان
#مولانا
ما گنهکاریم، آری، جرم ما هم عاشقی است
آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست، کیست؟
زندگی بیعشق، اگر باشد، همان جان کندن است
دمبهدم جان کندن ای دل کار دشواری است، نیست؟
زندگی بیعشق، اگر باشد، لبی بیخنده است
بر لبِ بیخنده باید جای خندیدن گریست
زندگی بیعشق اگر باشد، هبوطی دائم است
آنکه عاشق نیست، هم اینجا هم آنجا دوزخی است
عشق عین آبِ ماهی یا هوای آدم است
میتوان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟
تا ابد در پاسخِ این چیستانِ بیجواب
بر در و دیوار میپیچد طنینِ چیست؟ چیست؟
#قیصرامین پور
آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست، کیست؟
زندگی بیعشق، اگر باشد، همان جان کندن است
دمبهدم جان کندن ای دل کار دشواری است، نیست؟
زندگی بیعشق، اگر باشد، لبی بیخنده است
بر لبِ بیخنده باید جای خندیدن گریست
زندگی بیعشق اگر باشد، هبوطی دائم است
آنکه عاشق نیست، هم اینجا هم آنجا دوزخی است
عشق عین آبِ ماهی یا هوای آدم است
میتوان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟
تا ابد در پاسخِ این چیستانِ بیجواب
بر در و دیوار میپیچد طنینِ چیست؟ چیست؟
#قیصرامین پور
بیا بیا که تویی جان جان جان سماع
بیا که سرو روانی به بوستان سماع
بیا که چون تو نبودست و هم نخواهد بود
بیا که چون تو ندیدست دیدگان سماع
بیا که چشمه خورشید زیر سایه تست
هزار زهره تو داری بر آسمان سماع
سماع شکر تو گوید به صد زبان فصیح
یکی دو نکته بگویم من از زبان سماع
برون ز هر دو جهانی چو در سماع آیی
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع
اگر چه بام بلندست بام هفتم چرخ
گذشته است از این بام نردبان سماع
به زیر پای بکوبید هر چه غیر ویست
سماع از آن شما و شما از آن سماع
چو عشق دست درآرد به گردنم چه کنم
کنار درکشمش همچنین میان سماع
کنار ذره چو پر شد ز پرتو خورشید
همه به رقص درآیند بیفغان سماع
بیا که صورت عشقست شمس تبریزی
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع
#مولانا
بیا که سرو روانی به بوستان سماع
بیا که چون تو نبودست و هم نخواهد بود
بیا که چون تو ندیدست دیدگان سماع
بیا که چشمه خورشید زیر سایه تست
هزار زهره تو داری بر آسمان سماع
سماع شکر تو گوید به صد زبان فصیح
یکی دو نکته بگویم من از زبان سماع
برون ز هر دو جهانی چو در سماع آیی
برون ز هر دو جهانست این جهان سماع
اگر چه بام بلندست بام هفتم چرخ
گذشته است از این بام نردبان سماع
به زیر پای بکوبید هر چه غیر ویست
سماع از آن شما و شما از آن سماع
چو عشق دست درآرد به گردنم چه کنم
کنار درکشمش همچنین میان سماع
کنار ذره چو پر شد ز پرتو خورشید
همه به رقص درآیند بیفغان سماع
بیا که صورت عشقست شمس تبریزی
که باز ماند ز عشق لبش دهان سماع
#مولانا
آنها که به فردوس رخ یار فروشند
از سادگی آیینه به زنگار فروشند
گنج دو جهان قیمت یک چشم زدن نیست
گر زان که به زر لذت دیدار فروشند
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
این جنس گران را به پرستار فروشند
سازند عیان محضر بی مغزی خود را
جمعی که به هم طره دستار فروشند
بی زرق و ریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بود هر چه شب تار فروشند
چون یوسف از امداد خسیسان مرو از راه
کز چاه برآرند و به بازار فروشند
مفروش دلی را چو خریدی به دو عالم
کاین نیست متاعی که به بازار فروشند
پروانه سبق برد ز بلبل به خموشی
حیف است که کردار به گفتار فروشند
بی مغز گروهی که به آشفته دماغان
چون صبح پریشانی دستار فروشند
صائب مگشا لب که به بازار خموشان
در جیب صدف گوهر شهوار فروشند
#صائب_تبریزی
از سادگی آیینه به زنگار فروشند
گنج دو جهان قیمت یک چشم زدن نیست
گر زان که به زر لذت دیدار فروشند
درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
این جنس گران را به پرستار فروشند
سازند عیان محضر بی مغزی خود را
جمعی که به هم طره دستار فروشند
بی زرق و ریا نیست نماز شب زاهد
معیوب بود هر چه شب تار فروشند
چون یوسف از امداد خسیسان مرو از راه
کز چاه برآرند و به بازار فروشند
مفروش دلی را چو خریدی به دو عالم
کاین نیست متاعی که به بازار فروشند
پروانه سبق برد ز بلبل به خموشی
حیف است که کردار به گفتار فروشند
بی مغز گروهی که به آشفته دماغان
چون صبح پریشانی دستار فروشند
صائب مگشا لب که به بازار خموشان
در جیب صدف گوهر شهوار فروشند
#صائب_تبریزی
رها کردیم خالق را ، گرفتاران ادیانیم
تعصب چیست در مذهب
مگر نه این که انسانیم
اگر روح خدا در ماست
خدا گر مفرد و تنهاست
ستیزه پس برای چیست
برای خود پرستی هاست
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم
#سيمين بهبهانى
تعصب چیست در مذهب
مگر نه این که انسانیم
اگر روح خدا در ماست
خدا گر مفرد و تنهاست
ستیزه پس برای چیست
برای خود پرستی هاست
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم
از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم
هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست
من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم
#سيمين بهبهانى
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتند : درویشی چیست
گفت آنکه کسی را
در کنج خویش پای به گنجی فرو شود
و در آن گنج گوهری یابد
آن را "محبت" گویند
هرکه آن گوهر یافت
او درویش است...
#جناب_بایزید_بسطامی
گفت آنکه کسی را
در کنج خویش پای به گنجی فرو شود
و در آن گنج گوهری یابد
آن را "محبت" گویند
هرکه آن گوهر یافت
او درویش است...
#جناب_بایزید_بسطامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عشق چیست
همهی آن چیزهایی است که نیست،
و همهی آن چیزهایی است که از آنها میگریزی،
عشق همان است ...
عشق بیهمهچیزی، ناجوری،
بیصفتی، خالی شدن از "من"
و بیخودی است ...
تولد و زندگیِ عشق،
در مرگ "من" قرار دارد ...
از هیزمهای مردهسوزیِ "من"
دانۀ عشق، جوانه میزند ...
آنهایی که پر از "من" هستند،
از عشق تهی میمانند ...
#بودا
همهی آن چیزهایی است که نیست،
و همهی آن چیزهایی است که از آنها میگریزی،
عشق همان است ...
عشق بیهمهچیزی، ناجوری،
بیصفتی، خالی شدن از "من"
و بیخودی است ...
تولد و زندگیِ عشق،
در مرگ "من" قرار دارد ...
از هیزمهای مردهسوزیِ "من"
دانۀ عشق، جوانه میزند ...
آنهایی که پر از "من" هستند،
از عشق تهی میمانند ...
#بودا
باران، قصیدهواری،
غمناک
آغاز کرده بود.
میخواند و باز میخواند،
بغض هزار ساله دردش را،
انگار میگشود.
اندوه زاست زاری خاموش!
ناگفتنی است …،
این همه غم؟!
ناشنیدنی است!
پرسیدم این نوای حزین در عزای کیست؟
گفتند اگر تو نیز،
از اوج بنگری،
خواهی هزار بار ازو تلختر گریست!
#فریدون_مشیری
#از_اوج
#لحظه_ها_و_احساسها
غمناک
آغاز کرده بود.
میخواند و باز میخواند،
بغض هزار ساله دردش را،
انگار میگشود.
اندوه زاست زاری خاموش!
ناگفتنی است …،
این همه غم؟!
ناشنیدنی است!
پرسیدم این نوای حزین در عزای کیست؟
گفتند اگر تو نیز،
از اوج بنگری،
خواهی هزار بار ازو تلختر گریست!
#فریدون_مشیری
#از_اوج
#لحظه_ها_و_احساسها
در میکدهام، چون من بسی اینجا هست
می حاضر و من نبردهام سویش دست
باید امشب ببوسم این ساقی را
کنون گویم که نیستم بیخود و مست
در میکدهام دگر کسی اینجا نیست
واندر جامم دگر نمی صهبا نیست
مجروحم و مستم و عسس میبردم
مردی، مددی، اهل دلی، آیا نیست؟
#مهدی_اخوان_ثالث
#در_میکده
#زمستان
می حاضر و من نبردهام سویش دست
باید امشب ببوسم این ساقی را
کنون گویم که نیستم بیخود و مست
در میکدهام دگر کسی اینجا نیست
واندر جامم دگر نمی صهبا نیست
مجروحم و مستم و عسس میبردم
مردی، مددی، اهل دلی، آیا نیست؟
#مهدی_اخوان_ثالث
#در_میکده
#زمستان
ای همه خلق نای تو
پر شده از نوای تو
گر نه سماع بارهای
دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کردهای
در همه دردمیدهای
چون دم توست جان نی
بینی ما فغان مکن
#مولانای_جان
پر شده از نوای تو
گر نه سماع بارهای
دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کردهای
در همه دردمیدهای
چون دم توست جان نی
بینی ما فغان مکن
#مولانای_جان
نخورم غم نخورم غم ز ریاضت نزنم دم
رخ چون زر بنگر گر زر بسیار ندارم
نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین
به چه دل غم خورم آخر دل غمخوار ندارم
#مولانای_جان
رخ چون زر بنگر گر زر بسیار ندارم
نخورد خسرو دل غم مگر الا غم شیرین
به چه دل غم خورم آخر دل غمخوار ندارم
#مولانای_جان
پی هر خایف و ایمن کنمی شرح ولیکن
ز سخن گفتن باطن دل گفتار ندارم
تو که بیداغ جنونی خبری گوی که چونی
که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم
#مولانای_جان
ز سخن گفتن باطن دل گفتار ندارم
تو که بیداغ جنونی خبری گوی که چونی
که من از چون و چگونه دگر آثار ندارم
#مولانای_جان
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندانکه مپرس
#ابوسعید_ابوالخیر
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندانکه مپرس
#ابوسعید_ابوالخیر
در خانه خود نشسته بودم دلریش
وز بار گنه فگنده بودم سر پیش
بانگی آمد که غم مخور ای درویش
تو در خور خود کنی و ما در خور خویش
#ابوسعید_ابوالخیر
وز بار گنه فگنده بودم سر پیش
بانگی آمد که غم مخور ای درویش
تو در خور خود کنی و ما در خور خویش
#ابوسعید_ابوالخیر