معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
«کویر»

ای رهگذر، درنگ! که چون مار تشنه‌کام
خوابیده‌ام کنار گون‌های نیمه‌راه
زنجیر تن به زهر هوس آب داده‌ام
تا پیچمت به پای در این دوزخ سیاه

ابلیسم، آی رهگذر! ابلیس زندگی
مردم‌فریب و رهزن خودخواه خون‌پرست
خورشید من سیاهی و فریاد من سکوت
هستی من تباهی و پیروزی‌ام شکست

بر سینه‌ام مکاو کویری‌ست جای دل
تف کرده از لهیب نفس‌های کرکسان
امّیدهای من همه در او فنا شدند
جز جای پا نمانده از آن‌ها به‌جا نشان

در دیده‌ام مخواب که گوری‌ست جای چشم
در آن نگاه‌های مرا خاک کرده‌اند
هرگه که طرح عشق کشیدم، به‌گونه‌ای
با زهر کینه، طرح مرا پاک کرده‌اند

تابوت من کجاست که در انتظار مرگ
در این کویر شب‌زده تنها غنوده‌ام
ای مرگ، سر گذار دمی روی شانه‌ام
شعری برای آمدنت من سروده‌ام

#کویر
#نصرت_رحمانی
از دفتر: #کوچ_و_کویر

۲۷ خردادماه سالمرگ #نصرت_رحمانی
«غزلی در شب»

تنها نشسته‌ایم و چه بیجا نشسته‌ایم
اشکیم و روی دیدهٔ بینا نشسته‌ایم

ای ابر غم ببار، در این کام پرعطش
همچون صدف به دامن دریا نشسته‌ایم 

از ننگ ماست شهرت پاکیزه‌دامنان
ای دل به ما مخند که رسوا نشسته‌ایم 

دیشب گذشت، می بده امروز بگذرد
در انتظار رفتنِ فردا نشسته‌ایم

فرجام نیست در شب جاویدِ این دیار
ای صبح، همتی که به شب‌ها نشسته‌ایم

ما خود سیاه‌مهرهٔ نردیم و ای‌دریغ
در گیر و دار حل معما نشسته‌ایم

«حافظ» پس از تو هر غزلی ساختند، مُرد
در انتظارِ رفتنِ «نیما» نشسته‌ایم

تهران _ ۱۳۳۴

#غزلی_در_شب
#نصرت_رحمانی
از دفتر #کوچ_و_کویر
ـــــــــــــــــــــــ